سه‌شنبه

تظاهرات مردم علیه جنایتهای ایران در لندن

توطئه جنایتکارانه رژیم اسلامی علیه زندانیان مبارز و اعتصابیون در بند را بشکست بکشانیم .


توطئه جنایتکارانه رژیم اسلامی علیه زندانیان مبارز و اعتصابیون در بند را بشکست بکشانیم .رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران ، که در منجلاب جهالت و جنایت غوطه ور است ، از آنجا که با موجی از انزجار افکار عمومی در جهان ، و بویژه سازمانها و محافل بشردوست و احزاب اروپایی مواجه است ، برای تطهیر سیاستهای ضد بشری و فاشیستی خود ، از هیچ جنایت و توطئه ی رویگردان نیست .
اخیرآ سایت اینترنتی " پیک نت " که توسط پس مانده های حزبی معلوم الحال موسوم به راه توده که سر سپرده باند رفسجانی است ،متن مصاحبه یی سراپا جعلی و ساختگی را پخش نموده و از مصاحبه یی سراسر کذب با چند وکیل دادگستری سخن رانده و هر گونه اعتصاب در زندانهای ایران را منکر ، ووقیحانه در راستای خدمت 29 ساله حزب عافیت طلب" توده " به رژیم ضد بشری اسلامی در ایران ، به پخش مطالبی کذب پیرامون اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد در زندانهای ایران دست زده است . خوشبختانه سه تن از وکلایی که نام آنان در مصاحبه کذایی آمده ،آقایان خلیل بهرامیان ،محمد علی دادخواه و محمد شریف ضمن رد ادعاهای مصاحبه مطبوعاتی منتشره در سایت مزبور ،به جعل امضای خود که پدیده یی رسوا و غیر قانونی است ، معترضند .بر همگان آشکار است که حرکت تاریخی و قهرمانانه زندانیان در بند ، که شماری از آنان در شرایط بس خطر ناک و رو به مرگ هستند ، رژیم واپسگرا و تبهکار ولایت فقیه را به عکس العمل وا داشته و از همین رو با انکار اعتصاب غذای بیش از 80 زندانی سیاسی و فعال مدنی که وارد چهل و یکمین روز شده ، در صدد است راه را برای توطئه شوم خود که همانا مرگ قطعی و محاکمه یی فرمالیته و نا مشروع است ، هموار نماید .مرکز انفال و حلبجه علیه انفال و ژنو ساید خلق کرد(چاک ). ضمن استمداد از همه آزادیخواهان ، احزاب و سازمانهای مترقی و بشر دوست برای رهایی بدون قید وشرط آنها از زندانهای مخوف رژیم اسلامی ، از درخواست شخصیتها ، و همه محافل و جریاناتی که خواستار پایان دادن به اعتصاب غذای زندانیان مبارز شده اند ، پشتیبانی میکند و توطئه رژیم سفاک و قرون وسطایی جمهوری جهل و جنایت را قویآ محکوم مینماید .

انشعاب در حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا)

حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) در 25 شهریور 1324 در شهر مهاباد تاسیس شد و بعد از مدت کوتاهی ازتاسیس خود، از فروپاشی قدرت مرکزی در مهاباد و اطراف (جنگ جهانی دوم که‌ روسیه‌ از شمال و انگلیس از جنوب ایران را اشغال کرده ‌بودند) استفاده‌ کرد و جمهوری مهاباد را بنیان نهاد و قاضی محمد به‌ ریاست حکومت کردستان در ایران برگزیده‌ شد. این حکومت اقلیمی اگرچه 11 ماه دوام داشت ولی صحفات رنگینی را در تایخ ملت کرد تدوین کرد که در این میان میتوان
به دمکراتیک بودن این حکومت و جنبش اشاره کرد. در این جمهوری بود که‌ کردهای کردستان ایران برای اولین بار خود را شهروند درجه‌ 2 تصور نمی‌کردند؛ برای اولین بار بود که ‌فرزندان کرد به‌زبان مادری خود کردی در مدارس تدریس میکردند؛ برای اولین بار بود آزادی بیان، مذهب و تجمعات و غیره... در جمهوری کردستان بطور کامل مورد استفاده شهروندان قرار میگرفت و مهمتر از همه در این مدت کوتاه، مردم در حکومت جمهوری کردستان احساس آرامش و امنیت تمام را میکردند.


1-انشعاب اول :

بعد از کنگره‌ چهارم حزب در سال 1358 شمسی، با دخالتهای بیمورد حزب توده‌ و تفرقه‌ افکنیهای رهبران این حزب در درون حدکا که‌ از طریق دارودستهای که‌ در درون حدکا و رهبریش داشتند توانستند که جسته حزب به تکان درآورند. جلسه‌ی باحضور اعضای کمیته‌ مرکزی و اعضای عللبدل کمیته‌ مرکزی در روستای برایمه‌ در نزدیکی شهر مهاباد گرفته‌ شد که‌ در آن جلسه‌ آقای‌ غنی بلوریان(عضو دفتر سیاسی وقت) نوشته‌ای از جیب خۆد در آورد که‌ بعدها به‌ اعتراف خودش (در یکی از مصاحبه های که‌ چند سال اخیر انجام داده‌ بود) این نوشته از طرف حزب توده‌ برای ایشان و همراهانش در درون حزب تنزیم شده‌ بود قراعت کرد و حزب و رهبیش را مورد تهدید قرار داد و خواستار خلع سلاح حدکا و تسلیم بی قیدوشرط به رژیم تازه به قدرت رسیده خمینی و مبارزه بر علیه امپریالیزم و انتخاب ایشان به‌ دبیر کلی حزب شد. خلاصه‌، درخواست این گروه پیروی از سیاست حزب توده‌ و سازش با رژیم آخوندی بود. ولی علیرغم تهدید افشاگری از حزب و رهبریش و درخواست پیوستن حدکا به حزب توده و متحد رژیم آخوندی، حدکا زیر فشار خواستها و تهدیدات ایشان و حزب توده شانه خالی نکرد .
درآواخر بهارسال1359 بیانیه‌ 30 صفحه‌ای به‌ نام حزب دمکرات کردستان ایران " پیروان کونگره‌-چهارم" انتشار و پخش شد که‌ به‌ امضای این افراد رسیده‌ بود: غنی بلوریان، دکتور رحیم سیفی قاضی، فوضیه‌ قاضی ، فاروق کیخسروی(در حال حاضر در ایران هستند)، نوید معینی، احمد عزیزی(بعد از انشعاب اخیر به ‌انشعابیون پیوسته و تئورسیان و عضو رهبریشان میباشد‌)، هیمن شیخ‌السلامی(از شعرای معروف کردستان ایران) بودند انشعاب کردند و اسم خود را "حزب دمکرات کردستان ایران- پیروان کنگره چهارم " نامیدند. البته این گروه بعدا در میان حدکا و مردم کردستان به گروه هفت-نفری شناخته شدند. این عده‌ برای مدت زیادی دوشادوش نیروهای سرکوب گر جمهوری اسلامی ایران بر علیه مبارزین کرد جنگیدند و خدمات فراوانی به‌ حکومت سرکوبگر آخوندی نمودند که‌ بعدها خود به‌ خود از هم متلاشی شدند.


حدکا تا به‌ امروز 13 کنگره‌ خود را پشتسر گذاشته است؛ کنگره‌ حزب از نماینده‌گان تمامی اعضای حزب در کردستان و خارج که‌ در کنفرانسها انتخاب میشوند (بجز اعضای حزب در داخل کشور که‌ بخاطر مسائل امنیتی نمیتوانند نماینده‌ بفرستند)و همچنین اعضای کمیته‌ مرکزی، اعضای عللبدل کمیته‌ مرکزی و مشاورین کمیته‌ مرکزی حزب تشکیل میشود. حدکا در 62 سال عمر خود فراز و نشیبهای گوناگونی را طی کرده‌ است و موفقیتهای فراوانی را بدست آورده است و همچنین ضربات سهمگینی را هم متحمل شده‌ است؛ نه‌ با موفقیتهایش از خود بی خود شده و نه‌ با ضربات وارده‌ کمر خم کرده‌ است. حدکا در طول حیات مبارزاتی خۆد 3 انشعاب را تجربه کرده که‌ در این نوشتار مختصرا به‌ آنها میپردازم .
2-انشعاب دوم :
حدکا بعد از شروع فعالیت علنی خود در اوایل انقلاب و همزمان با شروع جنگ در کردستان و پیوستن هزاران نفر از مردم کردستان به صفوفش این فرصت مهیا نشد که آرایشی در رهبری خود ایجاد کند و با رهبری امروزی حدکا را رهبری کند. شهید دکتر قاسملو و رهبری حزب متاثر از انشعاب گروه هفت-نفره و جلوگیری از همچنین رویدادی بی جسته حزب در کنگره‌ هشتم حدکا که در دیماه‌ 1366 در شهر سلیمانیه‌ در کردستان عراق برگزار شد طرحی را به‌ نام 'لیست فیکس' برای انتخاب اعضای رهبری ارائه نمودند که‌ اعضای کنگره بجای انتخاب تک‌تک اعضار رهبری چندین لیست انتخابی داشتند.‌ هدف دکتر قاسملو و رهبری حزب از این امر شناسایی چهره تعداد عقیلی از رهبری حزب که مانع پیشرفت در این حزب بودند بود و آشکارا در کنگره اعلام کرد که حاضر به فعالیت با این تعدا نیست ولی انها حق دارند لیست خود را ارائه نمایند ولی قاسملو حاضر به بودن در لیست آنها نبود. این طرح علیرغم مخالفت بخشی از اعضای کنگره به رای گذاشته‌ شد و در نهایت رای لازم را بدست آورد و مورد تصویب کنگره قرار گرفت. تعدادی از اعضای شرکت کننده‌ که‌ قبلآ در رهبری حزب بودند و میدانستند که‌ با این طرح نمیتوانند دوباره‌ عضو رهبری حزب شوند سرسختانه باآن‌ به‌ مخالفت پرداختند. میگویند حسن رستگار(رهبر منشعبین کنگره هشتم) از دکتور قاسملو می پرسد آیا میشود که‌ آنها هم لیست دیگری مطرح کنند؟ دکتر قاسملو در جواب میگویند: بله. در ادامه‌ رستگار میپرسد: آیا شما حاضرید که‌ در لیست ما هم باشید؟ ایشان میفرمایند خیر. آقای رستگار میگویند پس لیستی که‌ دکتور قاسملو در آن نباشد یعنی هیچ. دکتور قاسملو در دفاع از این طرح میگویند من با افرادی مثل حسن رستگار که‌ هیچ گاه مخالف نظرات و عملکرد من نیستند حاضر به ادامه همکاری نیستم. دلیلش هم این است که‌ فردی فعال و سودمند برای حدکا نیست و یا با افرادی امثال آقای رستگار حاضر نیستم کار بکنم ولی با شخصی مانند دکتر صادق شرفکندی که‌ همیشه‌ پیگیر کار خود و منتقد من است با جان و دل حاضر به همکاری هستم.
بیشتر از یک ماه‌و نیم از کنگره‌ حزب سپری نشده‌ بود که این گروه با تصمیمی که از پیش اتخاذ کرده بودند در مورخه اول فروردین 1368 شمسی صفوف خود را از حدکا جدا کردند و خود را حزب دمکرات کردستان ایران "رهبری انقلابی"! نامیدند. در این مدت رهبری حزب بخصوص شخص دکتور قاسملو بسیار سعی کردند که‌ معترضین صفوف خود را از حزب جدا نکنند ولی این کوشش و تلاش بی فایده‌ ماند چون این دسته از آن گروه از منازعان و گروهایی که‌ چشم دیدن دستاوردهای حزب را نداشتند قول همکاری گرفته‌ بودند. در بیاننامه‌ای که‌ صادر کردند تهمتهای بسیاری را به‌ رهبری برگزیده کنگره هشتم حدکا بخصوص شخص دکتور قاسملو نمودند که‌ که در این نوشته از ان پرهیزی میکنم.لازم میدانم که‌ نوشته عبدوللا حسن زاده دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران در مورد این انشعاب‌ را که‌ در کتاب 'نیم صده مبارزه' آمده است در اینجا درج نمایم."اگر جدائی این افراد آنهم به‌ این شیوه‌ نادرست و در آن موقع نامناسب ضربه‌ محلکی به‌ مبارزه‌ ملی دمکراتیک خلق کرد وارد کرد انتخاب اسم حزب دمکرات کردستان ایران بر خود ضربه‌ بزرگی بر پیکر این حزب وارد کردند از آن مهمتر اینکه‌ آنان به‌ این هم راضی نبودند مثل آنکه‌ بخواهند به‌ حزب دمکرات اعلان جنگ بدهند تمامی اسمهای ارگانهای حزب را بر ارگانهای خود نهادند از جمله روزنامه رادیو و نشریات مختلف این حزب را. حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیغامهای متعددی را آرسال نمود و همچنین از راه بیانیهای رسمی از آنان خواست نامی متمایز از حدکا برای خود انتخاب کنند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند، ولی متاسفانه‌ همه‌ این تلاشها بی سود ماند."روز جمعه‌ 23تیر 1368 دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، بزرگمرد تاریخ مبارزات کردستان و ایران، رهبری راستگو، سیاستمداری به‌ تمام معنا، مبارز سختگی ناپزیر، در یک نقشه‌ جنایتکارانه‌ در حالی که‌ برای گفتگو در مورد مسئله‌ کردها از طرف دیپلومات تروریستاهای حکومت آخوندی به‌ وین دعوت شده‌ بود همراه عبدالله قادری‌آذر عضو کمیته‌ مرکزی و مسئول نمایند‌گی حزب در خارج از کشور و دکتور فاضل ملا محمود(استاد دانشگاه در اتریش) کرد عراقی ترور شدند و دولت اتریش نگران منافع‌ اقتصادی با ایران بدون هیچ گونه‌ محاکمه‌ یا بازپرسی از مظنونین، آنها را تا فرودگاه اسکورت کرده و به‌ ایران بازگرداندند.
افراد زیادی بعد از ترور یا قبل از آن در مورد شخصیت او صحبت کردند که‌ لازم میدانم گفته‌های بعضی از این شخصیتها و افراد را در اینجا بیاورم. حسن رستگار مخالف اول دکتر قاسملو در کنگره‌ 8 میگوید قاسملو سیاستمدری واقعی بود او در سیاسیت قادر بود مانور سیاسی بدهد. حوسین مدنی مخالف دیگر وی در کنگره‌ 8 میگوید قاسملو شخصی کبیری است که حاضرم اگر او اجازه‌ دهد تا پایان عمر جلوی درش را جارو بزنم. کریس کوچرا نویسنده‌ معروف فرانسوی که‌ تا به‌ حال چند کتاب در مورد تاریخ کردها نوشته‌ مینویسد در تاریخ مبارزات کردها میشود‌ تنها به‌ دکتر قاسملو اشاره‌ کرد که‌ میتوانست یک رهبر سیاستمدار برای کردها باشد و فردی زیرک و کاردان بود. دکتور علیرضا نوری زاده‌ ژونرالیست و آگاه به‌ مسائل خاورمیانه‌ در کتاب با 'خون و دل نوشتم' میگوید "مگر میشد دکتور قاسملو را برای یک لحضه‌ ببینی و شیفته‌ آن و مبارزات خلق کرد نشوید". حسن ماسالی فعال سیاسی در یکی از جشنهای سالروز تاسیس جمهوری کردستان در آمریکا میگوید "بعد از سرنگونی رژیم پادشاهی اگر حکومتی دمکرات سر کار می آمد دکتور قاسملو بهترین و تنها گزینه‌ بود برای رئیس جمهوری ایران." برنارد کوشنروزیر امور خارجه‌ کنونی فرانسه‌ در یادداشتی در موقع بخاکسپاری دکتور قاسملو می نویسد "من هر گاه دکتور قاسملو را زیارت میکردم درس تازه‌ ای از او یاد میگرفتم" دکتور قاسملو دوستان زیادی داشت که‌ در سالیان اخیر کمکهای شایانی را به‌ کردها از جمله کردهای عراق کردند که در بین آنها میتوانیم به همسر رئیس جمهور پیشین فرانسه،‌ مادام میتران اشاره کرد.بعد از ترور دکتور قاسملو در جلسه‌ کمیته‌ مرکزی حزب دکتورمحمد صادق شرفکندی معروف به‌ دکتور سعید که‌ معاون ایشان بود به‌ دبیر کلی حزب برگزیده‌ شد و کاک مصطفی هجری (دبیر کل کنونی حدکا) را به جایگزین خود معرفی نمود. درکنگره‌ نهم هم حزب دمکرات کردستان ایران بار دیگر دکتر سعید شرفکندی را به‌ دبیر کل حزب انتخاب کرد.
هنوز آن زخم عمیقی که‌ به پیکر مبارزات مردم ایران بخصوص خلق کرد در ترور ناجوانمردانه دکتر قاسملو وارد شده‌ بود التیام نیافته‌ بود که‌ در برنامه‌ی طرحریزی شده از طرف رهبران تروریست پرور جمهوری آخوندی دکتر شرفکندی و همراهانش فتاح عبدلی عضو کمیته‌ مرکزی حزب و نماینده‌ حزب در خارج از کشور و همایون اردلان نماینده‌ حزب در آلمان و نوری دهکردی دوست و همیار هیات حزب که‌ برای شرکت در نوزدهمین کنگره‌ سوسیالیست انترناسیونال به‌ آلمان سفر کرده‌ بودند بر‌ طبق نقشه طراحی شده رژیم، تروریستهای اجیر شده‌ جمهوری اسلامی ایران وارد رستوران میکنوس شدند و میز اعضای حزب را در همان رستوران که برای تبادل نظر با اپوزسیون ایرانی دور هم جمع شده بودند مورد هدف قرار میدهند وآنها را به‌ قتل میرسانند. حدکا باری دیگر ضربه ناجوانمردانه‌ای را بر پیکر خود احساس کرد .
لازم به‌ ذکر است که‌ برای اولین بار بود که‌ بعد از ترور دکتور شرفکندی و همراهانش جمهوری اسلامی و در رأس آن رهبران این حکومت به‌ طور ‌غیابی دادگاهی میشدند و حکم جلب بین اللملی برای تعدادی از سران حکومت از جمله‌ خامنه‌ای رهبر حکومت رفسنجانی رئیس جمهور وقت و علی فلاحیان رئیس اطلاعات و ولایتی وزیر امور خارجه‌ جمهوری اسلامی ایران را صادر کرد. همچنین لازم به‌ ذکر است که ‌در حزب دمکرات تنها رهبران این حزب نبودند که‌ مورد هدف تروریست دولتی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند بلکه‌ از سال 1991به‌ بعد( بعد از آزادی کردستان عراق از زیر کنترل حکومت بعث عراق )جمهوری اسلام توانست در کردستان عراق نفوذ کند و تروریستهای آموزش دیده‌ و یا اجیر شده‌ خود را به‌ مناطق کردستان عراق فرستادو در عرض 7 سال حدود 260 نفر که‌ بیستر آنها اعضا و هواداران حزب دمکرات بودند را ترور کند. شواهد مستندی در مورد این ترورها در دست حدکا و دیگر احزاب کردی مخالف جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
در اولین جلسه‌ کمیته‌ مرکزی حزب، معاون شهید دکتر شرفکندی یعنی کاک مصطفی هجری به‌ دبیر کلی حزب برگزیده‌ شدند و ایشان آقای عبدالله‌ حسن زاده‌ را به‌ معاونی خویش انتخاب کردند در همان اوایل حسن زاده‌ از اینکه‌ بعنوان معاون دبیر کل جدید کار کند سرباز زد ولی با میانجیگریی اعضای دیگر کمیته‌ مرکزی این پست را پزیرفتند. دلیل ایشان از نپزیروفتن این پست این بود که‌ او با قدمت بیشتری که در حزب داشتند دبیر کلی مصطفی هجری را روا نمیدیند. از همان موقع بود که‌ دو دستگی در حزب به‌ وجو‌د آمد ماموستا(عبدالله حسن زاده) بسیار تلاش کرد که‌ این پست را از دبیر کل جدید پس بگیرد. ماموستا برای اینکه‌ جا پای خود را مستحکم کند به ‌این فکر افتاد تا افراد انشعابیون کنگره‌ 8را به‌ حزب برگرداند تا از لحاظ طرفدار در درون حزب بر رقیب خود پیشی گیرد . برای برگشت این افراد به‌ داخل صفوف حزب دو نظریه‌ وجود داشت یکی اینکه‌ ماموستا میخواست آنها بدون قید و شرط و هر چه‌ زودتر برگردند تا همچنان که‌ گفتم ایشان تقویت بشوند .از طرفی دیگر کاک مصطفی و همفکرانش معتقد بودند باید با مرور زمان اختلافاتی که‌ وجود داشت در بین حزب و انشعابیون(حزب دمکرات کردستان ایران "رهبری انقلابی") برطرف شود و هم آنکه‌ آنها به‌ اشتباه خود که انشعاب ضربه محکمی به حدکا و جنبش آذادیخواهی بوده اعتراف کرده و این زمینه برای جلوگیری از همچنین اقدام بزدلانه‌ی در آینده مهیا شود. ولی ملا عبدالله تبلیغاتی را شروع کرده‌ بود در جلسه‌ های گوناگونی که‌ برای پیشمرگها و اعضای حزب میگرفتند می گفت که‌ اوآنها را بر میگرداند تا آنها را در درون حزب ذوب کند و اثری از این گروه باقی نخواهند گذاشت. در چند جلسه‌ای که‌ برای طرف مقابل داشت میگفت آنهارا برای عضویت در رهبری حزب لازم دارد تا خلع رهبری را پر کند و سرنجام کنگره‌ دهم حزب فرا راسید . در این کنگره که‌ در مورخه‌ 10 فروردین 1374 شمسی اخذ گردید ملا عبدالله به‌ دبیر کل حزب برگزید شدند و کاک مصطفی جانشین ایشان گردیدند و این کنگره‌ به‌ کمیته‌ مرکزی حزب مأموریت داد تا انشعابیون را به‌ حزب برگردانند .این در حالی بود که‌ انشعابیون کنگره‌ هشت‌ هیچ گاه به‌ این واقعیت نرسیده‌ بودند که‌ از گذشته‌ عبرت گرفته‌ باشند و واقعا بخواهند به‌ حزب برگردند. آنها که‌ در سیاست و مبارزه‌ای که‌ پیش گرفته‌ بودند کاملا شکست خورده‌ بودند و از نظر مالی کاملا ورشکست شده‌ بودند تنها راه نجات را برگشتن به‌ داخل حزب میدانستند و نتجیتا بازگشتشان کاملا مصلحتی بود. در این رابطه‌ دوست دارم دو نقل قول را از دو نفر که‌ در جریان کار بودند را در اینجا بیان کنم: قبل از برگشت آنها یکی از فرماندهان حزب (که‌ به‌ دلایلی که بیان آن در اینجا به‌ ما کمکی نمیکند) فرار کرده‌بود و به‌ انشعابیون پیوست تنها به‌ اولین حرف اسمش(ص)اشاره میکنم تا مبادا مورد غضب انشعابیون قرار گیرد. در یکی دو نشست دوستانه‌ که‌ نویسنده‌ این متن نیز حضور داشت میگفت آخرین نشست کمیته‌ مرکزی انشعابیون بود که‌ ایشان هم حضور داشتند(مشاور کمیته‌ مرکزی آنان بود). جر و بحث فروانی بود در مورد اینکه‌ آیا منافع خلق کرد ایجاب میکند که‌ به‌ حزب دمکرات برگردند و یا خیر؟ بعد از گفتگوی بسیار دراین مورد یکی از اعضایشان به‌ نام نبی قادری(در خارج از کشور فوت کرد) نماینده‌ انشعابیون میگوید منافع خلق کرد در آن کیف آقای حسن رستگار(دبیر کل انشعابیون) است؛ اگر کیف او پر از پول و دلارباشد منافع خلق کرد ایجاب میکند بر نگردیم و اگر خالی باشد منافع مردم کرد ایجاب میکند برگردیم. حسن رستگار در جواب میگوید پس بحث تمام است چون کیف خالی است برگردیم بهتر است.
نقل قول دوم از آقای مصطفی مولودی (عضو کمیته‌ مرکزی حدکا در آن موقع) در حال حاضرمعاون دوم دبیر کل:‏( که‌ هنوز معلوم نیست دبیر کل چه کسی هست، گویا به‌ خاطر اختلافاتی که‌ دارند هنوز نتونستند دبیر کل را انتخاب کنند) میگفت که‌ وقتی انشعابیون برگشتند 70هزار دولار بدهکار بودند که‌ حزب برایشان پرداخت کرد. اینها دلایلی بودند تا این گروه به‌ درون حزب برگردند و ملا عبدالله‌ از این نقطه‌ ضعفها استفاده‌ کرد تا آنها را برگرداند و خود را تقویت نماید که‌ برای مدتی هم موفق شد.
با بازگشتنشان به‌ درون حزب تعداد زیادی از بدنه حدکا‌(پیشمرگها و کادرهای ساده‌) گوشه‌ نشینی را انتخاب کردند و بهیچ وجه‌ فعالیت نمیکردند که‌ نمونه‌های زیادی وجود داردلازم نیست به‌ آنها اشاره کنم این در حالی بود که‌ ملا عبدالله‌ و افراد تازه به سر کار‌ آمده‌ اکثریت را در رهبری حزب در مدت کنگره‌های 10 تا 13 را در دست داشتند .کنگره‌ سیزدهم حدکا فرا رسید و به روال دمکرتیک درون حزبی در تمامی ارگانهای حزب در داخل و خارج کردستان کنفرانسها به‌ شیوهای کاملا دمکراتیک برگزار شدند. در مورخه‌ 22 تیر 1383 شمسی کنگره‌ سیزدهم حدکا برگزار شد و بعد از 5 روز کار با موفقیت به‌ پایان رسید. گروهی که‌ متشکل از انشعابیون کنگره‌ 8 و ملا عبدالله حسن زاده‌ دبیر کل پیشین - که همچنان که‌ در بالا نوشتم تشنه‌ قدرت بود و هر چند نمیتوانست خود را برای دبیرکلی حزب کاندید کند (طبق بندی که‌ در کنگره‌ 10 حزب به‌ تصویب رسیده ‌بود یک نفر نمیتوانست 2 بار متوالی سمت دبیر کلی داشته باشد) - ولی مایل بود که‌ دبیر کل بعدی حزب کسی باشد که‌ حلقه به گوش و کاملا گوش به‌ فرمان اوباشد. بعد از اتمام کنگره‌ و انتخاب مصطفی هجری به رهبری حدکا، از همان آ‌‏غاز دست به‌ نافرمانی زدند و ادعاهایی بی‌اساسی را مطرع کردند . بعد از مدت کوتاهی بیانیه‌ای به‌ نام فرکسیون درون حزبی انتشار دادند و از رهبری حزب خواستند 20 ماده‌ که‌ بیشتر آنها با برنامه‌ و اساسنامه‌ حزب در تضاد بودند را به‌ اجرا در آورند. این عده‌ در بیشتر جلسات و برنامه‌های حزب شرکت نمیکردند و اغلب مانع پیشرفت کارهای حزبی میشدند. حزب دمکرات به‌ رهبری کاک مصطفی هجری بسیار تلاش کرد که‌ با انها به‌ تفاهم برسد و آنان را قانع کند که‌ به‌ کارهای خود ادامه‌ دهند و مسئولیت حزبی را بپزیرند و مردم کردستان نیز که‌ از این نافرمانیهای ملا عبدالله‌ حسن زاده‌ و دارو دسته‌اش باخبر شده ‌بودند چندین بار هیاتهای را از مناطق مختلف میفرستادند تا با رهبری حزب و ناراضیان گفتگو کنند تا بلکه‌ راه چاره‌ای پیدا کنند تا بار دیگر جدائی در حزب رخ ندهد ولی آنها که‌ قبلا برای جدائی همقسم شده‌ بودند به‌ هیچ صراتی مستقیم نبودند. لازم به‌ ذکر است که‌ چندین بار از طرف مسئولین حکومت کردستان عراق حتی جناب آقای مسعود بارزانی رهبر حکومت اقلیم کردستان عراق فدرال بین آنها وساطت کردند که‌ باز فایده‌ای نداشت و سرنجام در مورخه‌ 6 دسامبر 2006 میلادی با انتشار بیانیه‌ای جدائی خود را از حزب اعلام کردند و در اوایل نام خود را حزب دمکرات کردستان-ایران نامیدند بعدها هر چند یک بار نام ایران را حذف میکردند و مواقعی آن را اضافه‌ میکردند . حدکا ضمآ ابراز نارحتی از جدائی این افراد از طریق احزاب دوست و شخشیتها به‌ آنها پیغام داد که‌ در صورت تغیر اسم خود حاضر است که‌ با آنها همکاری نماید ولی در غیر اینصورت با آنها هیچ گونه‌ همکاری نخواهند کرد و آنهارا بایکوت خواهد کرد. انشعابیون ادعا میکنند که‌ کنگره‌ 13 مورد قبول آنها هم هست در این صورت آنها نمیبایست جدا میشدند یا تا کنگره‌ 14 منتظر میماندند و یا طبق اساسنامه‌ حزب درخواست کنگره‌ میکردند تا همه‌ مسائل را در کنگره‌ حل نمایند.جالب این است که‌ عبدالله‌ حسن زاده در بسیاری از مصاحبه‌هایش بعد از انشعاب میگوید حق مسلم آنهاست که‌ از اسم حزب دمکرات کردستان استفاده‌ کنند آنها همانند انشعابیون کنگره‌ 8 نام تمامی ارگانهای حزبی را بر ارگانهای خود نهاده‌اند: مثل روزنامه‌کردستان، رادیو، تیشک (فصل نامه‌ فرهنگی هنری )لاوان، زنان، و غیرهاین در حالی است که‌ حسن زاده در "نیم صده‌ مبارزه"‌(نیو سده‌ تێکوشان)در مورد انشعابیون کنگره‌ 8 چی میگوید بار دیگر در اینجا به‌ آن اشاره‌ میکنم،(اگر جدائی این افراد آنهم به‌ این شیوه‌ نادرست و در آن موقع نامناسب ضربه‌ محلکی به‌ مبارزه‌ مللی دمکراتیک خلق کرد وارد کرد انتخاب نام حزب دمکرات کردستان ایران بر خود ضربه‌ بزرگی بر پیکر این حزب وارد کردند از آن مهمتر اینکه‌ آنان به‌ این هم راضی نبودند مثل آنکه‌ بخواهند به‌ حزب دمکرات اعلان جنگ بدهند تمامی اسمهای ارگانهای حزب را بر ارگانهای خود نهادند از جمله روزنامه رادیو و نشریات مختلف این حزب را) حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیغامهای برای آنها فرستاد و همچنین از راه بیانیه‌های رسمی از آنان خواست نامی دیگر بر خود نهند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند ولی متاسفانه‌ همه‌ این کار ها بی سود بود ، جالب اینجاست که‌ حسن زاده‌ در این کتاب به‌ آشکار میگوید اگر گروهی از یک حزب جدا شدند باید نامی دیگر انتخاب کنند ولی در همین انشعاب اخیر که‌ خودش سرکرده‌ این انشعاب بوده همین کاری را کرد که‌ انشعابیون کنگره‌ هشتم کردند.)
اینجاست که‌ مثل معروف یاد م میاد که‌ باید از ملا عبدلله ‌پرسید که‌:( به‌ سوگنده‌ حضرت عباست باور کنم یا به دم خروست؟) براستی ملا عبدالله یادش رفته‌ در آن کتاب چی نوشته‌‌اند؛ اگر این نوشته‌ من را ببیند بهشان توصیه‌ میکنم همان کتاب را باری دیگر بخواندو به‌ سخنرانیش در کشور سوئد باری دیگر گوش فرا دهد که‌ وقتی در قدرت بود میگفت جدائی از حزب دمکرات به‌ هر شیوه‌ یا تحت هر لوای باشد و هر کسی انجامش دهد خیانت است (سخنرانی ملا عبدالله حسن زاده دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران در کشور سوئد برای اعضا و هواداران حزب ، گرفته‌ شده‌ از سایت پیشمرگه‌ها)!!؟ حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیمامهای برای آنها فرستاد و همچنین از راه بیانیهای رسمی از آنان خواست نامی دیگر بر خود بنهند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند ولی متاسفانه‌ همه‌ این درخواستها تا به‌ حال ها بی سود بوده‌ است.
سیاست یک بام و دو هوا.این افراد از موقعی که‌ از حزب جدا شده‌اند در محافل کرد ناسیونالیزم کردی را بسیار برجسته‌ میکنند و ادعا میکنند که‌ برای کردستان مستقل فعالیت میکنند. حذف نام ایران از حدکا هم بر همین مبنا است و جالب اینجاست که‌ که‌ وقتی در محافل ایرانی خود را ایرانی میدانند و برای دمکراسی و فدرالیزم مبارزه‌ میکنند و در گردهمهیای کردی ادعا میکنند که ایران به زور به نام آنها چسبیده؟! سخنگوی ایشان، خالید عزیزی در سفر اخیرشان به آمریکا و برگزاری دو نشت جداگانه برای فارس‌زبانها و کردزبانها و احتزاز پرچم کردستان در نشت کردها و قائم کردنش در بخش فارسی نشانه مبرم این سیاست یک بام دو هواست.
برای آگاه بیشتر خوانندگان از این انشعاب جدید در حدکا لازم به یادآوری است که این دسته از انشعابیون از 4 دسته‌ بوجود آمده‌اند و یا میشود‌ گفت که‌ درحال حاضر چهار طیف در این گروه وجود دارد که تنها نقطه مشترکشان دشمنی با حدکا و رهبری برگرزیده کنگره سیزده میباشد و‌ هیچکدام حاضر به قبول همدیگر نیستند ولی موقعیت زمانی باعث شده‌ که‌ در حال حاضر متحد باشند که‌ این اتحاد زیاد طول نمیکشد چون هیچ مبنای اصولی و اعتقادی برای انشعباشان وجود ندارد:1-انشعابیون کنگره‌ 8( متشکل از افراد انشعابیونی که‌ از کنگره‌ 8، از حزب جدا شده‌ بودند و در راس آنان حسن رستگار، جلیل گادانی، حسین مدنی و غیره هستند)2-ملا عبدالله حسن زاده و طرفدارانش(که‌ بیشتر از افراد فامیل و دوستان وطرفداران اندک او تشکیل شده‌اند که عبارتند از مصطفی مولودی، قادر وریا و حسن قادزاده).3-تودهیها و افراد به کمین نشسته(افراد قلیلی از انشعابیون کنگره‌ 4 که‌ اعضای حزب توده‌ بودند که از حزب کناره‌گیری کرده بودند مثل احمد عزیزی که حالا عضو رهبریشان میباشد ویک روزه‌ تمامی رده‌ های حزبی را میپیماید و به‌ عضویت کمیته‌ مرکزی درمیاد و به قول "چائی نخورده‌ عموزاده‌ شد"). افردای دیگر از حامیان حزب توده که در صفوف حدکا باقی ماندند مثل اسماعیل بازیار و کسانی که 30 سال است که از حزب دوری گرفته‌اند مثل مصطفی شلماشی که نان برادرشهید فقید خود در حزب را میخورد.4-جوانان فرصت‌طلب متشکل از تعدادی از جوانانی که‌ به‌ تازگی به‌ صفوف حزب پیوسته‌ بودند که‌ تشنه‌ قدرت بوندن. این افراد قبل از انشعاب خواستها و شرایط فعال بودن خود را با رهبری حزب مطرح کردند لیکن رهبری حزب خاطرنشان نمود که فعالیت در حزب نمیتواند همراه با هیچ شرط و شروطی باشد و سرنجام به‌ انشعابیون پیوستند.این انشعاب سرانجام هیچ گونه‌ اختلافی در مورد سیاست حزب یا شعار تاکتیکی یا استراتژی نبود بلکه‌ تنها و تنها بر سر قدرت بود و بس.و هیچ کدام از طرفین این ادعا را رد نمیکنند میشه‌ گفت اقلیت حدود 20% تا 30%داخل حزب اعتقادی به‌رأی دمکراسی و اکثریت نداشتند. برای همین بود که‌ طاقت نیاوردند و جدا شدند.
این انشعاب نیز همچون انشعاب های گذشته‌ راه به‌ جائی نمیبرد چون اولا از پایگاه مردمی برخوردار نیستند: مردم کرد همیشه‌ خواهان هم دلی، تفاهم وهمبستگی بودند ولی این افراد همیشه‌ در طول مبارزاتشان در فکر اختشاش و طفرقه بوده‌اند و برای همه‌ آشکار است. مسئله‌ مهم دیگر اینست که‌ اکثریت قریب به‌ اتفاق این افراد دشمن یا مخالف سرسخت رهبر شهید دکتر عبدالرحمان قاسملو و شهید دکتر سعید شرفکندی بوده‌اند و اینگونه‌ افراد مورد نفرین مردم کرد بوده‌ و هستند. اینان نباید انتظار سرنوشتی بهتر از انشعابیون پیشین داشته‌ باشند .
در پایان از تمامی مبارزینی که‌ خود را راهرو راستین راه شهیدان قاضی محمد، دکتر قاسملو و دکتور شرفکندی و تمامی شهدای راه آزادی و دمکراسی میدانند میخواهم که‌ اگر از کرده‌ خود پشیمان شده‌اند آ‌‎غوش حزب همیشه‌ باز است و به‌ آنها خوش آمد میگوید.

دوشنبه

اعدام یک جوان در زندان مرکزی سنندج


يكشنبه ، 9 فروردين 1388 ، 16:36 رحمت صادقی جوان 23 ساله سنندجی در هفته دوم اسفندماه در زندان مرکزی سنندج اعدام شد.اواخر سال 1383 درشهر کامیاران واقع در استان کردستان،یک سری سوءتفاهمات منجر به وقوع نزاعی می شود که در نهایت یک جوان دانشجو جان خود را از دست میدهد در این واقعه رحمت صادقی به عنوان قانل معرفی و به مرگ محکوم می شود.نامبرده علیرغم بی گناه خواندن خود در دادگاه اولیه و سپس دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شد، حکم وی در هفته دوم اسفندماه سال گذشته در زندان مرکزی سنندج به اجرا گذارده شد.
فعالان حقوق بشر در ایران

دو عضو حزب دمکرات کردستان ايران اعدام شدند، ايسناخبرگزاری دانشجويان ايران - سنندج

خبرگزاری دانشجويان ايران - سنندج
سرويس: فقه و حقوق - حقوق سياسی
دادگستری استان کردستان اعلام کرد: دو تروريست عضو گروهک منحله‌ی دموکرات کردستان ايران که سال گذشته يکی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به شهادت رسانده بودند، به دار مجازات آويخته شدند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، روابط عمومی دادگستری استان کردستان اعلام کرد: دو نفر از اعضای گروهک منحله دموکرات کردستان که ۲۴ دی‌ماه سال گذشته در حاجی‌آباد سنندج يکی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نام "شهيد ناصر بيگلری" را به شهادت رسانده بودند، به دار مجازات آويخته شدند.
دادگستری کردستان تصريح کرد: حکم اين دو تروريست پس از تاييد در ديوان عالی کشور به اجرا درآمده است.
به گزارش ايسنا، همچنين طبق اعلام اداره کل اطلاعات استان کردستان، پايگاه خبری وابسته به اين گروهک ضد انقلاب نيز، ضمن درج خبر اعدام عاملان اين اقدام کوردلانه و تروريستی، مسئوليت اين ترور را به عهده گرفته است.
اين اداره کل افزود: اين گروهک منحله ضد انقلاب در خبر اعلام شده در تاريخ ۲۲ مهرماه پس از ذکر اسامی دو نفر تروريست اعدام شده‌ی عضو اين گروهک، اعلام کرد، دو عضو فعال گروهک منحله دموکرات کردستان ايران به اتهام قتل يکی از فرماندهان سپاه، در تاريخ ۱۸ مهرماه ۸۶ در زندان سنندج اعدام شده‌اند.
طبق اعلام اداره کل اطلاعات استان کردستان، گروهک منحله‌ دموکرات در حالی اين عمليات تروريستی را به عهده گرفته است که خود را عضو انترناسيونال سوسياليست و مخالف اقدامات خشونت‌بار و تروريستی معرفی می‌کند.

تلاش احزاب کومله و دموکرات برای خودمختاری کردستان

بعد از برکناری رژیم پهلوی در انقلاب مردمی پنجاه وهفت، احزاب عمده کردستان از جمله حزب دموکرات کردستان خواهان به رسمیت شناخته شدن خودگردانی داخلی مناطق کردنشین شدند. دکتر قاسملو دبیرکل حزب ، خودمختاری را تجزیه ایران ندانسته و تاکید می‌کند که فقط خواستار خودمختاری در امور داخلی استان زیر نظر دولت مرکزی است. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب پادگانها در مناطق کرد نشین تصرف می‌شود که غنی بلوریان ( از رهبران سابق حزب توده ) آنرا با تایید قاسملو دبیر کل حزب می‌داند و حزب دموکرات در کنار کومله و برخی از گروههای تندور چپ گرا همچون پیکار و سازمان فدائیان خلق اقلیت فعالیت نظامی را آغاز می‌کنند.این وضعیت در نهایت به درگیری نظامی میان دولت و احزاب مذکور انجامید که اواسط دهه شثت به شدت و تا کنون بصورت پراکنده ادامه داشته‌است.
روزنامه کیهان مورخ ۱۸/۱/۱۳۵۸ گزارشی در مورد تخلیه دستجمعی بیش از ۳۰ روستای کرد زبان ناحیه سومای و برادوست بر اثر فشار فئودال‌ها و عوامل مسلح چاپ کرد.

عبدالله ابریشمی در این باره در روزنامه کیهان می‌نویسد:
در آذربایجان غربی با تحریک برادران ترک و شیعه علیه کردها و با کمک انحصارطلبان قدرت در این خطه یک جو فاشیستی ضد کرد بوجود آورده‌اند که موجب فجایع نقده، قارنه، کانی ماسیده و... گردید. این فجایع بهانه مناسبی برای تبلیغات علیه انقلاب اسلامی به دست دشمنان داخلی و خارجی سپرد، و موجب بدبینی شدید کردها نسبت به حکومت شد.
[۱]
بخشی از فرمان
خمینی در ۲۷ مرداد ۵۸ در صدور حکم حمله به کردستان:


« از اطراف ایران گروه‌های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مسلح تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم...»[۲]


در بعد از ظهر آن روز خمینی در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در قم در بارهٔ درخواست مردم کردستان برای خودگردانی چنین گفت:


«... مرزها را آزاد کردند، قلم‌ها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال این که این‌ها یک مردمی هستند... این‌ها خرابکارند، دیگر با این اشخاص نمی‌شود با ملایمت رفتار کرد... این‌ها یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. این‌ها را ما نمی‌توانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان می‌خواهد بکنند. حالا هم اعتراض کرده‌اند که خود شماها دارید این کارها را می‌کنید. نظیر آن‌ها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند... خودشان ایجاد غائله می‌کنند بعد گردن مردم می‌گذارند... یک چنین مردمی هستند... با این‌ها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار می‌کنیم...»[۳]


روز قبل از کشتار قارنا علمای اهل سنت کردستان طی نامه‌ای اعتراضی در مورد کشتار کردها به خمینی چنین نوشتند:
بر اثر تبلیغات شوم و اخبار ناصحیح مشتی مغرض و نا آگاه ذهن رهبر را علیه ملت کرد مشوب نموده و موجب گردیده علیه ملت کرد اعلام بسیج عمومی شود و در نهایت قساوت و بی رحمی افراد غیر مسلح و بیگناه را که جرمی جز کرد بودن و سنی بودن ندارند در دادگاه اسلامی بدون محاکمه محکوم و تیرباران شوند
[۴]}}
درگیری‌های قومی
درگیری میان کردها
به جز درگیری احزاب کرد و چپ با نیروهای دولتی در کردستان ( که پس از آغاز جنگ از سوی عراق به شدت حمایت می‌شدند) درگیریهای قومی نیز میان احزاب مذکور و کردهای طرفدار دولت مرکزی رخ داد که از جمله آن درخواست حزب دموکرات از ایل منگور برای عدم همکاری با دولت و تحویل دادن سلاح هایشان بود. در پی مقاومت ایل مذکور درگیرهای خونین میان طرفین روی داد. ( مصاحبه حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی با مجله چشم انداز ایران ، ویژه نامه کردستان)
تصرف نقده توسط حزب دموکرات و درگیری کردها و آذری ها
حزب دموکرات پس از برگزاری میتینگ مسلحانه در مهاباد ، اعلام کرد که قصد برگزاری چنین مراسمی در شهرستان نقده از توابع آذربایجان غربی رادر اردیبهشت ۵۸ دارد. بخش قابل توجهی از جمعیت این شهر آذری هستند. و هر دو ( کرد و آذری) از ایل قره پاپاق.این اقدام تحریک آمیز نوعی قدرت نمایی در برابر اقوام غیر کرد منطقه تلقی می‌گردد. حزب دموکرات نهایتا با چند هزار نیروهای نظامی کرد و غیر کرد شهر را به تصرف در میاورد.متقابلا از ارومیه نیروهایی به رهبری آیت الله حسنی به سمت نقده حرکت کرده و با نیروهای حزب دموکرات درگیر می‌شوند در جریان درگیری‌ها عده کثیری از مردم کشته می‌شوند از جمله میرزا علی بدلی به همراه خانواده ۱۱ نفره وی به نحو فجیعی به قتل می‌رسند. پس از ان نیروهای آذری در درگیری با نفرات حزب دموکرات حضور گسترده تری میابندو از جمله نیرویی به نام جوانمردان تشکیل دادند.
درگیری دوآب وکشتار قانا
در روز ۱۰/۶/۵۸ ( یک روز قبل از کشتار) در پاسگاه دوآب میان نیروهای حزب دمکرات و یک گروه از نیروهای مسلح جوانمرد اهل نقده جنگی صورت میگیرد که منجر به کشته شدن پانزده نفر از نیروهای مسلح موسوم به جوانمرد می‌شود،( به روایتی دیگر این افراد بطور غیر مسلح و برای سرکشی به خانواده هایشان فاقد اسلحه از پادگان جلدیان عازم نقده بودند که در کمین نیروهای حزب دموکرات قرار گرفته و کشته می‌شوند) بعد از انتقال اجساد کشته شدگان به نقده اوضاع شهر متشنج می‌شود. عده‌ای از ساکنین ترک زبان و بستگان کشته شده گان خواهان گرفتن انتقام از کردهای ساکن شهر می‌شوند، اما دخالت معتمدین شهر مانع از کشتار کردها در نقده می‌شود جو متشنج شهر باعث می‌شود تا کردها در صدد ترک روستاها و نقده بیفتاند، عظیم معبودی که ( مهدی بهادران نماینده حسینعلی منتظری از او به‌عنوان یکی ازعوامل کشتار یاد می‌کند) خطاب به معتمدین و کدخدای ده قارنا نامه‌ای نوشت که متن آن چنین است: جناب اقای بهلول گلستان و عزیز بازدار و خلیل خسروی. پس از سلام خواهشمندم برای آمد و رفت شهر برای خاربار(خواربار)ده قارنا هم خودتان و هم برادران دیگرده قارنا آمد و رفت داشته باشید. هرکسی کوچک‌ترین ناراحتی برای شماها و برادران کرد دیگر ایجاد نماید فوری به انتظامات یا خود بنده مراجعه فرمایید تا باسم ضد انقلاب ان کس را گرفته و به مقامات دولتی تحویل دهم خلاصه هیچگونه وحشت و ناراحت نباشید، ما هم برادر هستیم. با تقدیم احترام حاج عظیم معبودی – امضاء‌:۱۰/۶/ ۱۳۵۸ این نامه مردم روستا را از ترک روستا منصرف می‌کند و باعث می‌شود تا آنها مطمئن شوند که حمله‌ای در کار نخواهد بود. اما در روز ۱۱ شهریور ماه روستا محاصره می‌شود در حدود ساعت یک بعد از ظهر، حدود صد نفر ملبس به یونیفورم‌های سپاه[نیازمند منبع] با اسلحه‌های ژ۳و قمه وارد روستا می‌شوند محمود مستورزاده روحانی روستا که متوجه نیت عوامل مسلح شده بود قرآن را بر می‌دارد و از آنها می‌خواهد تا شفاعت قرآن را قبول کنند و از کشتار مردم صرف نظر کنند، اما افراد مسلح وی را میکشند و سپس سرش را می‌برند. کسانی که توانستند خود را پنهان کنند و یا اینکه بگریزند جان سالم بدر می‌برند و بقیه ساکنان روستا که ۶۸ نفر بودند، در عرض سه ساعت قتل عام می‌شوند. افرادی که توانسته بودند از روستا فرار کنند به کوهستان بوداخ پناه می‌برند. حمایت افراد تندرو مسلح با توپ وتانک نشانه‌ای آشکار از حمایت دولتی برای کشتار مزبور بشمار می‌رود. نوشتن نامه توسط عظیم معبودی در روز قبل از کشتار و همچنین شرکت نامبرده در قتل عام اهالی روستا به خوبی سازمان دهی بودن کشتار را مشخص می‌نماید.
اقدامات و تحقیقات بعد از کشتار
ابوالحسن بنی صدر که در آن زمان روزنامه انقلاب اسلامی را در اختیار داشت در چند سطر به این فاجعه پرداخت و عاملین این جنایت را افرادی خارجی و خارج از مرز قلمداد کرداما در شماره ۶۵۲ روزنامه انقلاب اسلامی در هجرت چنین نوشت: در ﺁن زمان، همین امام جمعه ارومیه حجت السلام حسنی نماینده امام خمینی در ﺁذربایجان غربی بود و به این دلیل که تعدادی از نیروهای کومله برای حمله به نیروهای نظامی ایران در روستای قارنا با سنگر گرفتن در پشت سر مردم به نیروها حمله می‌کردند، دستور داد برای کشتن افراد کومله مردم را قتل عام کنند.مهدی بهادران که از سوی حسینعلی منتظری مسئول تحقیق در مورد کشتار قارنا شد، در گزارشش که در روزنامه اطلاعات مورخ ۲۶/۶/۱۳۵۸ بچاپ رسید، می‌نویسد: با تحقیقات مفصل که گزارشات و نوارهای موجود جوانمردان استخدامی ژاندارمری و مجاهد نماهای نقده تحت سرپرستی آقای معبودی و سرگرد نجفی در قارنا از توابع نقده حداقل ۴۵ نفر را بدون گناه قتل عام کرده در محل سکونت آنها و بعداً کشته‏‌ها را در بیابان‏ها انتقال داده ‏اند که وانمود نمایند در جنگ کشته شده ‏اند و دهات را غارت کرده و به آتش کشیده ‏اند و استوار بیگلری در کوپلکو ۵ نفر را کشته و این در اثر بی لیاقتی یا خیانت و توطئه فرماندهان ژاندارمری از یکسو و تحریک احساسات ضد کردی و بیدار شدن روح انتقامجوئی بر ضد کردهای معصوم از سوی دیگر است متاسفانه با اینکه عاملین این کشتار شناخته شده ‏ان به علت حمایت ظهیر نژاد ( فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه)از مفسدین محلی امکان دستگیری و مجازاتشان نیست در نقده و حومه و بلکه سراسر کردستان و آذربایجان غربی یکی از عوامل جنگ و خونریزی وجود ملانماهای ساواکی با تعصب ضد کردی و فئودالهای مسلح است که توسط ارتش و ژاندارمری مسلح شده ‏اند ادله و شواهدی در دست است که در کردستان و آذربایجان غربی یک توطئه مرموز در جریان است، زیرا فئودالها و مالکین که در رژیم گذشته عامل اجرائی شاه در منطقه بوده ‏اند توسط افرادی نظیر دکتر چمران، تیمسار ظهیر نژاد، فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه سرهنگ شهبازیان و سایر فرماندهان ارتشی و ژاندارمری تا بن دندان مسلح شده ‏اند و در برابر مردم مستضعف که سالیان زیاد از دست فئودالها زجر کشیده ‏اند تحت فشار قرار می‏گیرندبه دنبال این حادثه قارنا حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی اعلام کرد: که مسببین این حادثه دستگیر و مجازات خواهند شد. سپس هیاتی مرکب از حکیم‌نژادی از سوی نخست‌وزیر، محمد باقر هاشمی از طرف استاندار آذربایجان غربی و عبدالله رحیمی برادر حاج ملا صالح رحیمی (امام جمعه اهل سنت نقده)به این روستا عزیمت کرد و پس از تماس با روستاییان و تحقیق پیرامون این حادثه فجیع، گزارش خود را تسلیم نخست‌وزیر و استاندار آذربایجان غربی کرد
صادق خلخالی که خود عامل بسیاری از اعدام‌ها در کردستان بوده بعد از کشتار قارنا در تلگرافی به دفتر خمینی چنین می‌نویسد: بسمه تعالی دفتر محترم امام خمینی دامت برکاته
جریانات جان سوز قارنه دل هر انسانی را می‌سوزاند. ملا محمود مستورزاده که با قرآن به پیش واز مردم رفته عمال معبودی و سرگرد نجفی و عزیز قادری و ملا حسنی آن‌ها را کشته‌اند و شصت و پنج نفر به طرز فجیع.اگر امام به این امر جان سوز رسیدگی نفرماید پس کدام مقام رسیدگی کند. با احترام - صادق خلخالی ۲۰ /۶/۱۳۵۸. با اینکه تحقیقات زیادی در مورد این کشتار از سوی هیئت حسن نیت،
مهدی بهادران نماینده حسینعلی منتظری، نماینده نخست وزیر و... انجام گرفت و مسببان کشتار شناخته شدند و نیز تمامی مسئولان وقت وعده دادند که مسببان مجازات گردند، تا کنون هیچ کدام از مسببان مجازات نشده‌اند.
حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی در مصاحبه با مجله چشم انداز ایران می‌گوید:" آیا تحقیقاتی برای ریشه‌یابی حادثه قارنا شد؟
ظاهراً دو گروه اظهار نظر کرده‌اند یکی آقای بهادران که از سوی آقای آیت‌الله‌العظمی منتظری به منطقه آمدند و یکی هم گزارش استانداری بود چیزی در این مورد به‌خاطر دارید؟‌ گزارش آقای بهادران به دست من نرسید احتمالاً بعد از فوت نامبرده از بین رفته باشد. آمدن آقای بهادران به منطقه بدون خبر و هماهنگی بود خودشان آمدند و اظهارنظرهائی هم کردندو رفتند البته زحمات آقای بهادران و مانند ایشان که در مواردی برای انجام مأموریت‌هائی به منطقه می‌آمدند ناشی از عشق و علاقه شان به انقلاب بود و قابل احترام و تقدیر است اما این کارهای هماهنگی نشده همه موازی کاری و باعث لوث مدیریت می‌شد و نهایتا نیز نتیجه‌ای هم نداد. از گزارش استانداری چیزی خاطرم نیست. "
فضل الله صلواتی نیز به بی خبر ماندن دولت موقت از این رویداد و سایر موارد درگیری‌های مرزی اشاره می‌کند.

در سپتامبر سال ۲۰۰۵
مادح احمدی روزنامه نگار مستقل و همکار بسیاری از نشریات کردی به هنگام بازگشت از کردستان در منطقه مرزی سرو آباد دستگیر شد. وی در حال تحقیق در بارهٔ کشتار مردم روستای قارنا در دهه پنجاه ( شمسی ) بود. مدارک، اسناد و دست نوشته‌های وی توسط ماموران انتظامی ایران به عنوان مدرک جرم به هنگام دستگیری ضبط شد، و در این راستا به یک سال حبس و ۵۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم گردید.

قادر الیاسی از خوانندگان ایرانی کرد است.

وی در مصاحبه‌ای که‌ سال ۱۳۸۴ با هفته‌نامه‌ سیروان داشته، درباره‌ خود چنین میگوید: ‌"در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در یکی از آبادیهای ‌دشت زهاب، به‌ نام الیاسی بردعلی (قه‌ره‌سه‌نی ــ قه‌ره‌حه‌سه‌ن) در خانواده‌ تهیدستی، دیده‌ به‌ جهان گشودم. در حقیقت این تاریخ تولدی که‌ به‌ اسم من رقم زده شده‌‌، مال من نیست. گویا من حوالی بهار ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ به‌ دنیا آمده‌ام. تاریخ تولد من نیز همانند بچه‌های دیگری که‌ در دههات به ‌دنیا آمده‌اند، رشته‌ درازی دارد که‌ بهتر است به‌ این مختصر بسنده‌ نمایم.آقای الیاسی نیز همکار آقای علی اکبر .م (علیه ور مال مامه گه )در امر چوپانی بوده است . وی یک چپیه(له چگ) از او به یادگار دارد و وقتی که به آن چپیه نگاه می کند به یاد قادر می افتد وگریش می گیرد .
به‌ علت نبودن مدرسه‌ در زادگاهم نتوانستم به‌ موقع به‌ مدرسه‌ بروم. زمانیکه‌ در روستای ما مدرسه‌ دایر شد، دیگر من پسر ۱۲ ــ ۱۰ ساله‌ای بودم که‌ به‌ جای میز و نیمکت، کپنک چوپانی مرا میطلبید. ابتدا همینطور شد، اما با تغییر ناگهانی که‌ سال ۱۳۵۳ــ ۱۳۵۲ در زندگی ام رخ داد، توانستم عصای شبانی را رهاکنم و به‌ آرزوی دوران بچگی ام برسم. با آمدن آقایی به‌ اسم قدرت الله‌ نصیری که‌ اهل خرم آباد بود و به‌ عنوان سپاهی انجام وظیفه‌ می‌کرد، توانستم عصای چوپانی را کنار بگذارم و به‌ مدرسه‌ راه‌ یابم. دوران ۵ ساله‌ ابتدایی را طی ۲ سال تمام نمودم. دوران سه‌ ساله‌ راهنمایی را در مدرسه‌ راهنمایی سعدی واقع در میراحمد شهر سرپل زهاب و سال اول و دوم دبیرستان را در دبیرستان حکیم نظامی همان شهر با موفقیت به‌ پایان رساندم. برای سال سوم نیز ثبت نام کردم که‌ با شروع جنگ خانمانسوز عراق ـ ایران، سرنوشت به‌ گونه‌ای دیگر رقم خورد.
از سال ۱۳۵۹ تا بحال ( ۱۳۸۴) موطن خویش را ندیده‌ام. توضیح اینکه‌ در این مدت به‌ چه‌ کار یا کارهای مشغول بوده‌ام، به‌ وقت دیگری موکول میکنم. ۴ روز قبل از واقعهٔ حلبچه‌(هه‌ڵه‌بجه‌) یعنی مورخ ۱۲/۳/۱۹۸۸ همراه‌ یکی از دوستانم به‌ بهانه‌ دیدار با خانواده‌ام به‌ اردگاه‌ الطاش ( نزدیک شهر رمادی واقع در جنوب غربی عراق) سفرکردم. این سفر در ظاهر موقت، سه‌ سال و اندی طول کشید و در همان ایام با دختری بنام رعده‌ پالانی (۱/۸/۱۹۸۸) ازدواج نمودم. حاصل این وصلت پسری بنام توله‌‌ و دختری بنام ته‌وار شد.
در اواخر ۱۹۹۲ همراه‌ همسر و دو فرزند و یکی از برادرانم به‌ کشور نروژ نقل مکان کردم. از آن زمان تا این لحظه‌ که‌ به‌ سئوالات شما جواب میدهم، به‌ امید بازگشت به‌ زادگاهم لحظه ‌شماری میکنم".
در دوران کوردکی و هنگامی که‌ محصل ابتدائی بود، به‌ آوازخواندن عشق و علاقه‌ نشان داد. در واقع مدرسه‌ هم‌زمان دو در به‌ روی او بازگشود، یکی سوادآموزی و دیگری سوق دادنش به‌ سوی هنر بود. در سال ۱۳۶۰ با بالاگرفتن دو جنگ خانمانسوز، تهاجم جمهوری اسلامی علیه‌ مردم کردستان از یک طرف و جنگ عراق ـ ایران از طرف دیگر، از هنر و زندگی معمولی کنده‌ شد. با مطالعه‌ وضعیت پیش آمده‌ آنروز، تصمیم گرفت به‌ صفوف حزب دمکرات کردستان ایران بپیوندت و تا از آن طریق بتواند سهمی از مبارزه‌ علیه‌ رژیم خودکامه‌آخوندی داشته‌ باشد. در سال۱۹۸۸ در اردگاه‌ الطاش (استان الانبار ـ رمادی) تشکیل خانواده‌ داد. در اواخر ۱۹۹۲ همراه‌ همسر و دو فرزند و برادرش سامره‌ند، به‌ کشور نروژ پناهنده‌شد. در خارج از کشور به‌ ادامه‌ کار هنری پرداخت و تا بحال، یک کاست و دو CD تقدیم خانواده‌ هنرکردی نموده‌است. بجز این سه‌ اثر، سالانه‌ در اکثر کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا حضور پیدا می‌کند و برنامه‌ هنری به‌ مناسبتهای ملی و سیاسی کردها اجراء مینماید.

در دیدار میان پارت آزادی کورستان و حزب دمکرات کوردستان ایران بر لزوم همکاری احزاب کوردستانی تاکید شد


جهت بحث و تبادل نظر پیرامون اوضاع سیاسی کوردستان و چگونگی روابط میان احزاب و سازمانهای کوردستانی، کنگره‌ ملتهای ایران فدرال و بحران سازیهای اخیر دولتهای ترکیه‌ و ایران علیه‌ جنوب کوردستان،
هیئتی از پارت آزادی کوردستان به‌ ریاست آقای حسین یزدانپناه‌ جانشین رئیس و عضویت شمال پیران و هامنو نقشبندی اعضای کمیته‌ مرکزی و رزگار
عباسزاده‌ عضو مجلس پارت آزادی کوردستان، از دفتر سیاسی حزب دمکرات کوردستان ایران دیدار بعمل آوردند.
هیئت PAK از جانب هیئتی از رهبری حزب دمکرات کوردستان ایران به‌ رهبری آقای مصطفی هجری دبیرکل حزب و عضویت آقایان: محمد نظیف قادری، تیمور مصطفایی اعضای دفتر سیاسی، کاوه‌ بهرامی، لقمان مهفر، حسین نازدار، رستم جهانگیری اعضای کمیته‌ مرکزی و کریم پرویزی عضو مشاور کمیته‌ مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران مورد استقبال قرار گرفت.
در این دیدار دوستانه‌ بر ضرورت نزدیکی و همکاری میان احزاب کوردستانی، بحث و مشورت بیشتر احزاب کوردستانی عضو کنگره‌ ملتهای ایران فدرال تأکید شد. همچنین، بحران سازیهای اخیر ترکیه‌ و ایران علیه‌ حکومت کوردستان ادامه‌ء دشمنی این دولتها با حقوق آزادیهای ملت کورد ارزیابی و محکوم گردید. در همین رابطه‌ هشیاری احزاب کوردستانی در برخورد با بحران سازیهای اخیر یک ضرورت قلمداد گردید.

قرائت حزب دمکرات کردستان ایران و آقای هجری از اسلام ( رضا دانش )

حزب دمکرات کردستان ایران شاخه مصطفی هجری درکنگره چهاردهم خود شعارمردمی ترنمودن مبارزه را طرح کرد.در راستای تحقق این شعارمصطفی هجری درمصاحبه با هفته نامه میدیا در28 آبان ماه 87 چاپ اربیل شماره های 362- 361 این نشریه که درنشریه کردستان شماره 498 - 497 ارگان مرکزی این حزب نیزانتشار یافت ایجاد اتحادیه ملایان دمکرات موسوم به یزاکا را اعلام کرد. دراین مصاحبه میخوانیم :
میدیا: در عرصه‌ی مردمی‌تر کردن مبارزه شما چه طرح و برنامه مشخصی دارید؟

مصطفی هجری... ما می‌خواهیم به برخی افکار و نظریات دینی که بافت دینی کردستان ایران را تشکیل می‌دهد (در وهله اول دین اسلام) بیشتر کمک کنیم، زیرا اسلامی که ما در مورد آن بحث می‌کنیم، در واقع اعتقادی روحی میان انسان و خدا است و با اسلامی که جمهوری اسلامی از آن بعنوان یک ابزار استفاده کرده و یا اسلام رادیکال سیاسی که اکنون در شکل افکار القاعده گسترش یافته است و منطقاً نه تنها در خدمت انسان نیست، بلکه در حال تخریب و نابودی بنیاد اجتماعی و اقتصادی و همه چیز است، متفاوت است. در مقابل آن، مجموعه‌ای از پیروان دین اسلام یا آن دسته از علمای دینی که در واقع زیر بار جمهوری اسلامی نرفته و موافق افکار و اعتقادات اسلامی القاعده نیستند، از سوی جمهوری اسلامی و برخی گروههای افراطی مورد حمله قرار گرفته، مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند و حتی بخشی از آنها از حق تدریس و عبادت محروم شده‌اند. ما (بعنوان حزب دمکرات کردستان ایران) معتقدیم که زمان آن فرا رسیده است این دسته حداقل از سوی حزب دمکرات مورد پشتیبانی قرار گیرند.

میدیا: اما حزب دمکرات، یک حزب سکولار است و در برنامه و اساسنامه حزب به سکولار بودن حزب اشاره شده است. چه مکانیسمی برای گنجاندن مسائل طرح‌شده در نظر دارید؟
ج: آنچه که شما بدان اشاره کردید کاملاً صحیح است. حزب دمکرات، حزبی دینی نیست، اما حزبی ضددینی هم نیست. اما مسئله دیگری در اینجا مطرح است، آن هم مسئله دمکراسی است و احترام قائل شدن برای دین و مردم یکی از اصول دمکراسی است. مادام که مردم ما و جامعه ما اعتقادات دینی دارند (چه مسلمان، چه غیرمسلمان) طبیعتاً برما (حدکا) واجب است که حرمت آن را حفظ کنیم، بخصوص اگر ببینیم که دین همانطور که اشاره کردم به ابزاری در دست جمهوری اسلامی ایران یا گروه یا اشخاصی که می‌خواهند از آن دین در راستای منافع خود استفاده کنند، تبدیل شده است. ما باید از این دین در راستای انسانیت پشتیبانی کنیم، بدون آنکه خود ما (حزب دمکرات کردستان ایران) حزبی دینی باشیم
بعد ازمدتی ودقیقا" 51 روزبعد در18 دیماه 87 برابرباهفت ژانویه 2009 نمایندگی حزب دمکرات درپاریس با انتشاراطلاعیه ای اخبارمنتشره درمورد ایجاد اتحادیه ملایان ازسوی حزب دمکرات را تکذیب کرد واعلام نمود که یزاکا سازمانی مستقل است وبوسیله تعدادی آخوند درداخل کردستان ایران تاسیس شده وحزب دمکرات دراین مورد مسئولیتی ندارد . دراین اطلاعیه آمده است :
"پس ازایجاد اتحادیه علمای دینی کردستان ایران (یزاکا) وانتشاراین خبردرنشریه کردستان ارگان کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران بعضی ازرسانه های خبری وابسته به جمهوری اسلامی ،ایجاد این سازمان را به حزب دمکرات کردستان ایران نسبت دادند."
"حزب دمکرات کردستان ایران همچنان که ازابتدا اعلام کرده است اتحادیه علمای دینی کردستان ایران سازمانی مستقل بوده واز طرف تعدادی ازعلمای دینی درداخل کردستان ایجاد شده است و حدکا دراین مورد مسئولیتی ندارد."
"دلیل ایجاد توهم ازسوی جمهوری اسلامی دررابطه با ایجاد یزاکا به ترس آن ازاین سازمان برمیگردد . جمهوری اسلامی بدنبال بهانه ای است تا فشار بیشتری برعلمای دینی بیاورد که زیربارسیاست سرکوبگرانه رژیم نمی روند."
"این اقدام جمهوری اسلامی برای ما تعجب آور نیست . اما موضع بعضی ازرسانه های کردی دراین رابطه جای تاسف است که احتمالا" ناآگاهانه درعمل ودرواقع وارونه نشان دادن واقعیات کردستان ودنباله روی ازجمهوری اسلامی بمنظور یورش به حدکا است وبدین وسیله زندگی علمای دینی کرد را نیز به خطر میاندازند."

در شماره 14 نشریه اکتبردرمورد این اطلاعیه مطلبی منتشر شده است و نیازی به تکرار آن نیست. این تکذیبیه درواقع نمونه آشکارکلاهبرداری سیاسی وفرصت طلبی است. بهترین جواب برای این عوامفریبی مصاحبه مصطفی هجری با مجله لفین که در عراق منتشر میشود است که درادامه میآید . انتشاراین اطلاعیه وآن هم ازطرف نمایندگی حزب دمکرات درپاریس نشان ازبی مسئولیتی وتلاش درایجاد توهم وعوامفریبی است. اتخاذ دو تاکتیک متضاد دردو جغرافیای متفاوت را بغیرازاین چه باید نامید؟ دراروپا (نروژ و فرانسه ) تاکبد برعدم دخالت درسازماندهی اتحادیه ملایان وژست سکولارداشتن ودرکردستان تاکید برسازماندهی قشر عقب مانده ومرتجع آخوندی.
ایجاد توهم ودامن زدن به جهل وخرافه مذهب پروژه مشترک وقدیمی بورژوازی اعم از حزب دمکرات وجمهوری اسلامی در سی سال گذشته درایران بوده است وتازگی ندارد. حزب دمکرات سعی دارد به جامعه این چنین القا کند که جمهوری اسلامی که خود مبتکروموسس دهها سازمان وگروه تروریست ومذهبی نظیرحزب الله، حماس وانصارالسلام و... است ازتاسیس اتحادیه ملایان کرد وحشت دارد!!اآقایان و خانمان در حزب دمکرات حتما" خبردارند که جمهوری اسلامی قبل ازآنها ودرسالهای اول حکومتش مرکزبزرگ اسلامی شمال غرب کشوررا برای سازماندهی وبه کارگیری موثرترآخوندهای کردزبان تاسیس کرده است.جمهوری اسلامی بمنظورایجاد ناامنی وآشوب درشهرهای کردستان درسالهای 58 و59 ازطریق گروه مفتی زاده ومکتب قرآنیها درسطح شهر بمب گذاری میکرد تا مردم را تحت فشارقراردهد، رژیم امکانات مالی،آموزشی وتسلیحاتی دراختیارآنان قرارمیداد، مردم کردستان فراموش نکرده اند که عناصرمفتی زاده چندین باردر شهر مهاباد اقدام به بمب گذاری کردند.باید به آقای هجری وهمقطارانش گفت: علمای دینی که شما قصد دارید آنها را سازمان بدهید سالهاست توسط رژیم علیه مردم کردستان سازمان داده شدند وهمگان با خدمات امثال ملا محمد علوی وآخوندهای ریزودرشت منطقه آشنایی کامل دارند.
مصطفی هجری هشت روز پس از انتشار اطلاعیه نمایندگی پاریس حزبشان درمصاحبه ای که با مجله لفین شماره 83 بتاریخ 15 ژانویه 2009 برابر با 26 دیماه 87 که درسایت رسمی حزب دمکرات، کردستان میدیا نیزآمده است مجددا" بر ایجاد اتحادیه ملایان ونقش حزب دمکرات درسازماندهی ملایان واقشارمرتجع وعقب مانده کردستان درپوشش یزاکا تاکید کرد :


"لفين: اخیراً شما تشکیل اتحادیه‌ی علمای دینی را اعلام نمودید. ضرورت تشکیل چنین سازمانی از سوی حزب دمکرات از چه عواملی ناشی می‌شود؟
مصطفی هجری: این موضوع را باید در چهارچوبی که بدان می‌پردازیم، بررسی نمود. اکنون در ایران، اسلامی تحت عنوان جمهوری اسلامی وجود دارد که تحت همین عنوان بزرگترین ظلمها را روا می‌دارد، متأسفانه جریان دیگری که در کردستان ایران و سایر بخشهای کردستان در حال رشد است، اسلام رادیکال می‌باشد که تحت سیاست القاعده و سازمانهای نزدیک به آن به کشتن مردم و ویران‌سازی کشور مشغول هستند. اما برخی از شخصیتهای دینی که هم جمهوری اسلامی و هم اسلام رادیکال را رد می‌کنند، در واقع به خوانش دیگری از اسلام معتقد هستند، آنها رابطه‌ی انسان با خداوند را به عنوان یک رابطه‌ی شخصی می‌نگرند. این افراد از دو جنبه تحت فشار هستند و لذا در راستای اینکه این قشر دور همدیگر متشکل شوند و به مبارزه بپردازند و مردم را تفهیم کنند که از دو جریان دیگر پیروی نکنند، تشکیل اتحادیه‌ی علما اقدامی مثبت به شمار می‌رود و در حدی که من مطلع هستم، آنها درصدد فعالیت در آن چهارچوب هستند."
همچنان که قبلا نیز گفته ایم حزب دمکرات برای مردمی کردن مبارزه درعرصه های اجتماعی درداخل به بعنوان حزب بورژوا ناسیونالیست کرد با تشخیص طبقاتی وسیاسی متناسب با موقعیت خود سراغ قشر مرتجعی میرود که همواره از تکیه گاهان این حزب بوده است. ملایان وعلمای دینی ازاقشاری هستند که ازجانب حزب دمکرات همیشه مورد توجه واقع شده واهمیت ویژه ای بدان داده شده است. دراطلاعیه سوم دی ماه 1378 - (23 دسامبر 2008) حزب حکمتیست "احیای ارتجاع مذهبی درکردستان محکوم است " آمده بود :
"تمرکز ویژه کنگره چهاردهم حزب دمکرات بر قشر "علمای دینی و عرصه های اجتماعی داخل" قرار است توجیه کننده و پرده ساتری باشد بر بن بست و ناکامی سیاسی ای که این حزب در چند سال اخیر و به ویژه بر اساس سیاست کنگره های دوازده و سیزده آن دنبال کرد. حزب دمکرات کردستان ایران با گرویدن به کمپ "جنگجویان در حال آماده باش" پنتاگون و بوش و انتخاب خط مشی فدرالیسم و چک و چانه زدن در کریدورهای "انترپرایز" و مجمع قوم پرستان، چند سال گذشته را در توهم و آرزوی گرفتن سهمی از قدرت به امید طرح عراقیزه کردن ایران توسط آمریکا سپری کرد. این تصور و این نقشه با شکست و پایان بوشیسم چیزی جز دپرسیون سیاسی، شکست و از هم گسیختگی درونی برای حزب دمکرات و همه نیروهایی که این امید را داشتند، به جای نگذاشته است. این استیصال سیاسی، این شکست و ناکامی و این تکیه افراطی به "ارتش آمریکا"، قبل از هر چیز باید توجیه و پرده پوشی شود. سیاستهای کنگره چهاردهم این حزب و شعار پر طمطراق "اعتلاء و توده ای کردن مبارزه" اولا قرار است چند سال کرنش در بارگاه و بوش و پنتاگون را پرده پوشی کند ثانیا همزمان ادامه حیات سیاسی یک حزب و رهبری شکست خورده که گویا درسی گرفته و از این ببعد "عرصه اجتماعی داخل" را مهم میداند، توجیه کند. ثالثا با مشاهده کشمکشهای اجتماعی شفاف طبقات و جنبشهای اجتماعی ، نیروی متعلق به استثمارگران و بورژوازی، متعلق به جنبش ناسیونالیستی و قومی یعنی ارتجاع مذهبی جامعه کردستان را سازماندهی کند. "

مصطفی هجری در توجیه این اقدام ارتجاعی (تاسیس اتحادیه ملایان ) درهردو مصاحبه اش، اسلام را به سه بخش تقسیم میکند :

1- (اسلام ابزاری) اسلام جمهوری اسلامی یا اسلام ابزاری، که توسط حاکمیت بعنوان ابزار مورد استفاده قرارمیگیرد.
2- (اسلام رادیکال)اسلام رادیکال سیاسی که درشکل افکارالقاعده گسترش یافته است. 3- (اسلام دمکرات)اسلام مورد نظرحزب دمکرات که موافق افکارواعتقادات اسلامی القاعده نیستند وزیر بارجمهوری اسلامی نیز نرفته اند .(درادامه این نوشته برای سهولت دربحث این تقسیم بندی هجری را به اختصاراسلام ابزاری - اسلام رادیکال -اسلام دمکرات مینویسم)
شاید این اولین باری است که یکی ازاحزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی حتی بورژوایی با این صراحت وآشکارا نقش جمهوری اسلامی درسازماندهی وپشتیبانی ازگروههای تروریست اسلامی را انکارمیکند وتنها سازمان القاعده را به اسلام رادیکال سیاسی منتسب میکند.باید پرسید دراین تقسیم بندی سلفیها ومکتب قرآنیها ی هوادارمفتی زاده درکدام گروه قرارمیگیرند این گروه متعلق به نوع اول یعنی اسلام ابزاری جمهوری اسلامی است یا درحیطه اسلام دمکرات قرارمیگیرد؟ ایجاد اتحادیه ملایان تنها ازسوی هواداران مفتی زاده ویکی ازمسئولین مکتب قرآن مورد استقبال وتقدیرقرارگرفته است.هجری درمورد سخنان حسن امینی ومکتب قرآنیها هنوزواکنشی نشان نداده است. اما این پشتیبانی ازسوی امینی احتمالا" با لبیک رهبران حزب دمکرات مواجه گردد واین همفکریها درآینده به اقدامات مشترک منتهی شود.

این نوع عوامفریبی وایجاد توهم درراستای چه سیاستی وبه نفع کدام جریان است وچه هدفی را دنبال میکند. آیا دادن چراغ سبزبه جمهوری اسلامی و اوبامای تازه به قدرت رسیده نیست؟
به گفته آقای هجری اسلام دمکرات باید ازسوی حزب دمکرات مورد پشتیبانی قرارگیرد. اسلامی که با جمهوری اسلامی والقاعده ایها موافق نیست. منشا قوانین ومقررات مذهبی وشرعی دراسلام قران وسنت است وتمامی شاخه های آن بدون استثنا مدافع سنگسار،قطع عضو ،قصاص وشلاق زدن است ارتداد،الحاد و... مفاهیمی مشخص وتعریف شده است ودرتمامی این موارد کوچکترین اختلافی درمیان معتقدان به اسلام وعلمای دمکرات وغیر دمکرات نیست. بدون شک رهبران حزب دمکرات نیزازاین واقعیت آگاه هستند اما این گونه تقسیم بندی وعوامفریبی تنها بخاطرمقاصد سیاسی ومنافع حقیرحزبی صورت میگیرد.
درادامه مصاحبه با تبیین وتفسیرمصطفی هجری ازسکولاریسم درحزب دمکرات آشنا میشویم وعلت تاسیس اتحادیه ملایان دمکرات توسط ایشان وهمفکرانش را اززبان ایشان میشنویم:
"لفين: اما در طول تاریخ، حزب دمکرات سکولار بوده است. آیا همین امر، آغازی برای ادغام دین و سیاست ازسوی شما محسوب نمی‌شود؟

مصطفی هجری: حزب دمکرات، هم‌اکنون نیز یک حزب سکولار است و کمک این حزب به یک قشر دینی موجب خارج شدن حزب از سکولاریسم نمی‌شود، زیرا حزب دمکرات، نمی‌تواند به منظور احترام به افکار و عقاید مردم، از مردم فاصله بگیرد. اسلام در کردستان، عقیده‌ی اکثریت مردم است و ما نمی‌توانیم نسبت به این امر بی‌تفاوت باشیم، ..."
براین اساس که آقای هجری بیان میکنند.لبیک به خمینی وسران جمهوری اسلامی درکنگره 4 وهمکاری با شورای ملی مقاومت بنی صدر وسازمان مجاهدین خلق،یورش نظامی به سایر احزاب وگروههای سیاسی درکردستان وکشتار آنها توسط رهبران سکولار حزب دمکرات نه یک انتخاب سیاسی آگاهانه ودرراستای حراست ازمنافع طبقاتی وجنیشی بلکه نتیجه مستقیم احترام به عقاید وافکار تودهای مردم کردستان بوده است وربطی به منافع طبقاتی رهبران دمکرات ندارد.واکنون نیز همین پایبندی به اصول دمکراسی است که آقای هجری ورهبران دمکرات را وادارکرده است اتحادیه ملایان دمکرات را سازمان دهند وگرنه آقایان از مدافعان پیگیر و سرسخت سکولاریزم هستند!
براساس سخنان داهیانه آقای هجری، رهبران حزب دمکرات فارغ ازهرگونه اقدام ارتجاعی وعقب مانده درراستای تقویت اسلام وسازماندهی رهبران دینی ومنادیان جاهل آن کماکان سکولارهستند وهیچ عملکردی نمی تواند موجب خروج حزب دمکرات ورهبران آن از دایره سکولاریزم شود. ایستادگی وعزم پولادین جناب دبیرکل دروارونه جلوه دادن حقایق وعوامفریبی براستی انکارناپذیراست.

هجری پایبندی خود وحزب دمکرات به دمکراسی بورژوایی را دراحترام گذاشتن به اسلام واعتقادات دینی میبیند و درمصاحبه با میدیا ناراحتی خود را ازاستفاده ابزاری دین بوسیله جمهوری اسلامی واشخاص وگروههای دیگرابرازمیکند ودرنهایت وظیفه پشتیبانی ازدین را درراستای انسانیت (البته منظورشان استفاده ابزاری ازدین درراستای سیاستهای ارتجاعی حزب دمکرات) برعهده میگیرد.
آقای هجری که احترام قائل شدن برای افکاروعقاید مردم را یکی ازاصول دمکراسی وحفظ آن را برحدکا واجب میداند، کشتارمخالفان سیاسی حزب دمکرات دربوکان و... را چگونه توضیح میدهند؟ آیا احترام به حق حیات وزیستن در اصول دمکراسی ایشان جایگاهی دارد؟ یا شاید فکر میکنند حزب دمکرات این اعمال را درجهت احترام به افکاروعقاید مردم مسلمان کرد ودرراستای حفظ وصیانت از دین مبین اسلام انجام داده اند.چون قربانیان این جنایات همگی کمونیست بودند وطبق قوانین شرع اسلام مرتد وشایسته مرگ؟
به گفته هجری چون اکثریت مردم درکردستان مسلمانند وآنها نمیتوانند نسبت به این امربی تفاوت باشند،برای کم کردن فاصله با مردم هجری وحزبش تصمیم به تاسیس اتحادیه ملایان درشرایط فعلی گرفته اند ومطمئنا" همین احترام به دمکراسی وعقیده اکثریت درآینده (درصورت دستیابی به قدرت درکردستان) دستاویزی خواهد شد که رهبران حزب دمکرات مجلس خبرگان وشورای نگهبان را هم درآینده تشکیل دهند وقوانین حقوقی وجزایی را براساس شرع مقدس اسلام تدوین کنند. وبراساس قوانین الهی وشرع اسلامی سنگسار،قطع اعضای بدن وشلاق زدن کارگران وکمونیستها را ادامه خواهند داد چون اکثریت مردم درکردستان بنظررهبران حزب دمکرات مسلمان هستند ولابد خواهان اجرای قوانین شریعه.
این که حزب دمکرات به چه دلیلی اکثریت مردم کردستان را به دین اسلام منتسب میکند وازچه زمانی وبا استناد به کدام آماروارقام به این نتیجه رسیده است بماند، اما جمهوری اسلامی در سی سال گذشته با استناد همین قوانین اسلامی هزاران انسان سکولاروکمونیست را به خاک وخون کشیده است.رهبران حزب دمکرات با اتخاذ این تاکتیک ارتجاعی بیربطی بیشترخود را به منافع کارگران وزحمتکشان واقشارمختلف مردم به اثبات میرسانند.

"لفين: آیا این اقدام شما جهت مقابله با این امر نیست که اسلام سیاسی در کردستان ایران نیرو گرفته است؟
مصطفی هجری: به نظر من در حال حاضر در کردستان ایران نیرومند نیستند، اما اگر همین روند ادامه یابد و شخصیتهای دینی تحت فشار جمهوری اسلامی و آنها قادر به مطرح‌نمودن افکار و عقاید خود نباشند، احتمالاً در آینده نیرو بگیرند، زیرا جمهوری اسلامی در راستای قدرتمندکردن هواداران خود از امکانات مادی و فیزیکی زیادی برخوردار است و اسلام رادیکال هم امکانات فراوانی در اختیار دارند، اما بنابه اطلاعات من، قدرتمند نیستند و مردم نیز هوشیار هستند. اما ما به عنوان حزب دمکرات که یک حزب توده‌ای هستیم، نمی‌توانیم در قبال این مسئله سکوت اختیار کنیم تا جلوی این احتمال را بگیریم که در آینده شرایطی به وجود بیاید که آنها به خطری برای مردم کردستان تبدیل شوند."

دمکرات اسلام مورد نظر خود را (اسلام دمکرات)آلترناتیو اسلام جمهوری اسلامی (اسلام ابزاری)واسلام رادیکال القاعده ای(اسلام رادیکال) قرار داده است .دمکرات مصطفی هجری ظاهرا"برای قانع کردن مردم درعدم پیروی وپیوستن به شاخه های اسلام ابزاری جمهوری اسلامی و اسلام رادیکال القاعده ای به تقویت وسازماندهی اسلام دمکراتی مورد نظرخود میپردازند.احتمالا اسلام دمکرات، اسلام مورد نظرآقایان وقوانین شرعی متعلق به آن برخلاف انواع دیگرآن (اسلام ابزاری واسلام رادیکال) برگرفته ازقرآن دیگری است که حزب دمکرات درتدوین وتنظیم آن نقش داشته واصول دمکراسی غربی را لحاظ کرده است.
دراسلام نوع اتحادیه ملایان دمکرات لابد قطع اعضا مجرمین در بیمارستان ودربیهوشی کامل وبا رعایت کنوانسیون حقوق بشر انجام میگیرد و محکومین به قصاص وسنگساردرانتخاب محل اجرای حکم آزادی کامل دارند !!


"لفين: بنابراین، شما به ضرورت تأسیس این سازمان پی برده‌اید؟

مصطفی هجری: بلی، چونکه سیاست ما سیاستی روزانه نیست و به آینده‌ می‌اندیشیم که چگونه آتیه‌ای شایسته را برای مردم متحقق بسازیم.
دراین مورد حق با مصطفی هجری است.سیاست حزب دمکرات دربرخورد به دین وشخصیتهای دینی هیچگاه سیاستی روزانه نبوده است. اگربه تاریخچه این حزب نگاهی بیندازیم نقش سران عشایروشخصیتهای مذهبی دررهبری این حزب انکارناپذیراست وبه شهادت این تاریخ حزب دمکرات همواره به نیابت ازسرمایه داروفئودال ورئیس عشیره وشیخ وآخوند و... همواره با تمام قدرت درمقابل آزادیخواهی وبرابری طلبی ایستاده است. دراطلاعیه حزب حکمتیست در این باره آمده است:
"حزب دمکرات کردستان از بدو پیدایش تاکنون همیشه و پیگیرانه منافع طبقات استثمارگر کردستان و نمایندگی ارتجاع در کردستان را به عهده داشته است. بنا به اعتراف مکتوب رهبران حزب دمکرات و همین مصطفی هجری، در مقطع تاسیس حزب دمکرات و جمهوری مهاباد سران عشایر و خانها و شخصیتهای مذهبی سردمدار این حزب و جمهوری مهاباد بوده اند و حزب در خدمت منافع آنها و تحکیم انقیاد طبقه محروم آن زمان یعنی دهقانان جامعه کردستان بوده است. از انقلاب 57 به بعد ، یعنی در سه دهه اخیر به شهادت پراتیک مستند و ثبت شده و زنده، حزب دمکرات مدام در مقابل منافع طبقه کارگر کردستان و زحمتکشان و زنان و نسل جوان جامعه کردستان قرار داشته است. حمایت این حزب از زمینداران بزرگ در مقابل دهقانان و مردم بی زمین، از سرمایه دار و صاحبان کار و کارگاه و کوره خانه در مقابل کارگران، ازمردسالاری و کهنه پرستی در مقابل زنان، از فرهنگ و سنت عقب مانده در مقابل سنت جدید و نسل جدید و جوان، از مذهب در مقابل بی مذهبی و سکولاریسم، نه صرفا مستندات نوشتاری، تصویری و صوتی آرشیو شده در تاریخ، بلکه تاریخ زنده کشمکش چپ و راست جامعه کردستان در سه دهه اخیر است. کمونیستها در این سه دهه عنصر رهبری کننده و فعاله جبهه کارگر و رادیکالیسم و آزادیخواهی در مقابل بورژوازی و ارتجاع و حزب دمکرات در کردستان بوده است. اهمیت دادن ویژه حزب دمکرات به سازماندهی ملاها وارتجاع مذهبی از این واقعیت نشأت میگیرد که حزب دمکرات میخواهد قبل از هر لایه اجتماعی، سردمداران مدافع نظم سرمایه و وضع موجود، پیش کسوتان ضدیت با حقوق انسان و آزادیخواهی و برابری طلبی یعنی خفاشان ارتجاع مذهبی را سازمان دهد و اگر بتواند آنها را به جان جامعه بیندازد."


نکته جالب اعتراض احمد اسماعیلی مسئول اتحادیه علمای دینی اسلامی کردستان - ایران به نام اتحادیه علمای دینی کردستان ایران حزب دمکرات بود. درمصاحبه اسماعیلی با روزنامه استاندارد چاپ کردستان عراق شماره 62 بتاریخ 19 ژانویه 2009 گفته شده است که کمیته نروژ حزب دمکرات با اسماعیلی 17 آذر87 برابر با 7 دسامبر2008 دیدارکرده است ودراین دیدارازحزب دمکرات خواسته اند نام اتحادیه ملایان را عوض کند چون اتحادیه ای با این نام موجود است .اسماعیلی همچنین گفته است که نمایندگان حزب دمکرات اعلام کرده اند که اتحادیه ملایان توسط نویسندگان وروشنفکران وملایان درداخل کردستان تاسیس شده است وحزب دمکرات دراین مورد مسئولیتی ندارد وتنها بخاطر همکاری با اتحادیه اطلاعیه های آنها را پخش میکند. اسماعیلی همچنین از برخوردهای حزب دمکرات انتقاد کرد وگفت که نمایندگان دمکرات اقدام وی درمصاحبه با استاندارد ودرخواست تغییر نام اتحادیه ملایان دمکرات را اقدامی ضد ملت کرد وحزب دمکرات توصیف کرده واسماعیلی را مهره جمهوری اسلامی خوانده اند.
عوامفریبی واپورتونیسم برای حزب دمکرات حد ومرزی ندارد دراروپایی که چنین اقداماتی(سازماندهی ارتجاع مذهبی) ضد ارزش محسوب میشود وتکیه برسکولاریزم خصیصه اکثریت قریب به اتفاق احزاب بورژوایی است انکارنقش حزب دمکرات دردستورکارقرارگرفته است ودرهمان زمان دبیرکل درکردستان مشغول تبلیغ وتوجیه علل اتخاذ این تاکتیک ارتجاعی است وازنقش وسیاست حزب دمکرات درسازماندهی اتحادیه ملایان دفاع میکند .
احمد اسماعیلی مسئول اتحادیه علمای دینی اسلامی کردستان - ایران را میتوان بعنوان نمونه ای ازشخصیتهای اسلام مورد نظرآقای هجری یعنی اسلام دمکرات برشمرد. اسماعیلی درمصاحبه با استاندارد قصاص وکشتن اشخاص را با استناد به آیات 93 سوره نسا و151 سوره انعام مجازاعلام کرده است البته با دلائل شرعی وبا رعایت عدالت!!
کافی است مقداری واقع بین بود تا کنه مطلب را دریافت. اسلام دمکرات مورد نظرهجری وامثال آقای اسماعیلی در صورتی که به قدرت سیاسی دست پیدا کنند. جوانان زنان، و مردم واقعا سکولار و آزادیخواه و کمونیستها واسلام زاده های ازدین برگشته (مرتد) را دردادگاههای انقلاب کردستان دمکرات محاکمه خواهند کرد وسپس با استناد به همین آیات ودلیل شرعی درنهایت عدالت آنها را اعدام وبه چوبه دار خواهند سپرد تا تکلیف شرعیشان این چنین حکم میکند.این وظیفه ای است که اکنون سلفیها درکردستان به نیابت از اسلام دمکرات واتحادیه آقای اسماعیلی برعهده گرفته اند.
اسماعیلی همچنین دخالت درسیاست را جزئی ازوظایف علمای دینی قلمداد کرده است وگفته است این اتحادیه مانند هرحزب سیاسی دیگراهداف سیاسی مشخصی را دنبال میکند. درادامه گفته است اکثریت مردم درکردستان مسلمان هستند ودر شرایط آزاد سیستم حکومتی خاصی را انتخاب خواهند کردکه بدان باوردارند وبه همین دلیل اتحادیه وی اعتقاد دارد که نوع سیستم قدرت باید ازاراده وخواست جمع سرچشمه بگیرد.
آقای احمد اسماعیلی درلفافه وغیرمستقیم هدف اتحادیه خود را برقراری جمهوری اسلامی کردستان اعلام میکند. حکومتی براساس قوانین ومقررات اسلام تسنن که به گفته ایشان وآقای هجری عقیده اکثریت مردم کردستان است وباید بدان احترام گذاشت.
احمد اسماعیلی و اتحادیه اش دقیقا" الگویی است که حزب دمکرات جلوی جامعه قرارداده است واتحادیه ملایان دمکرات قراراست برای توده ای کردن مبارزه امثال آخوند اسماعیلی را سازماندهی ومنسجم ومتحد کند وبه عبارت دقیق ترنوع دیگری ازاسلام سیاسی را تحت نام اسلام دمکرات بجان مردم بیندازد.
درسی سال گذشته جمهوری اسلامی سرمایه با پهن کردن بساط توحش اسلامی، هزاران انسان بیگناه ومبارزرا به جرم آزادیخواهی وبرابری طلبی به خاک وخون کشیده است. سنگسار، دست بریدن وچشم درآوردن وشلاق زدن، زن ستیزی، حمله به آزادیهای اجنماعی وفردی با استناد وتکیه برهمین قوانین اسلامی صورت گرفته است. اما ظاهرا" درنظررهبران دمکرات جنایات جمهوری اسلامی کافی نیست. رجعت حزب دمکرات به اسلام وگردآوری مرتجعین وانگلهای اجتماع زیر چتر اتحادیه ملایان، ادامه بسیج صف ارتجاع درمقابله با کارگران وزحمتکشان است . اقدامی است که علیه زنان ومردان سکولار وکمونیست انجام میگیرد.
مردم آزادیخواه وبرابری طلب کردستان با اسلام سیاسی وجنایتهای آن در سی سال گذشته آشنا هستند وبا آن زندگی کرده اند .بدون تردید نه حزب دمکرات ونه هیچ گروه دیگری با تکیه بر اسلام ولو نوع دمکرات آن نمی تواند این مردم را خام کند وفریب دهد. نتیجه سیاست فریب کارانه وارتجاعی هجری ودوستانش در علم کردن اتحادیه ملایان تنها باعث انزوای بیشترآنان خواهد شد ونتیجه دیگری جز شکست وناکامی برای آنها دربرنخواهد داشت.
درخاتمه توجه خوانندگان را به بخش دیگری از اعلامیه حزب حکمتیست درمورد اتحادیه ملایان دمکرات جلب میکنم:
کارگران، زنان، جوانان و مردم آزادیخواه کردستان!
صرفنظر از هر انگیزه و دلیلی که حزب دمکرات کردستان برای توجیه سیاست سازمان سازی مذهبی خود داشته باشد، علم کردن "اتحادیه ملایان کرد" را بی تردید باید به عنوان یک اعلان جنگ سیاسی و عملی علیه جبهه آزادیخواهی و مبارزه رادیکال مردم، علیه مبارزه کارگران، زنان، جوانان برای احقاق حقوق خود در نظر گرفت. حزب دمکرت تا همین لحظه با اعلام این سیاست به منزوی ترین، منفورترین و انگل ترین قشر اجتماعی آن جامعه، به مشتی طفیلی مفتخور که یک دستشان بسوی جمهوری اسلامی و دست دیگرشان بسوی ناسیونالیسم و حزب دمکرات دراز است، قوت قلب داده است که انزوا را نپذیرند و خود را سازمان دهند، که نگران امروز و آینده شان در تحولات جاری و در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی نباشند، چون در آغوش گرم حزب دمکرات جای دارند، که با علم کردن سنی گری در مقابل شیعه گری هیزم بیار جنگ شیعه و سنی و تکمیل کننده راه اندازی جنگ "کرد و غیرکرد" حزب دمکرات باشند. با اتکا به دسته بندی مذهبی و خرافه مذهبی، "اداره نهی از منکرات سنی گری" را بسازند که در تحولات آینده جامعه، در کنار شوونیسم مردسالارانه ناسیونالیستی علیه زنان با سنبه پرزورتر "فتوای ملا و اتحادیه علمای دینی" زنان را دوباره به کنج خانه برانند، که فتوای تحمیل پوشش اسلامی و حجاب و آپارتاید جنسی و ضعیفه و نصف مرد محسوب کردن زنان را تحمیل کنند. که در مقابله با مبارزه و حق طلبی کارگر در کنار حزب دمکرات و در تحکیم سیاستهای ضد کارگری آن فتوای ملحد نامیدن رهبران کارگری و ممنوعیت اعتصاب و مبارزه و تشکل کارگری را صادر کنند. که علیه شادی و تفریح و رابطه آزاد دختر و پسر "حکم الهی" صادر کنند، که علیه چپگرایی و کمونیسم و رادیکالیسم و سکولاریسم در شیپور جنگ بدمند و جبهه حزب بورژوای کردستان را تقویت کنند. اینست مضمون و هدف واقعی و پایدار حزب دمکرات از ایجاد "اتحادیه علمای دینی" در کردستان. کارگران، زنان و جوانان آگاه و همه آزادیخواهان و سکولاریستها لازم است نورافکن را بر این محتوای به غایت ارتجاعی سیاست حزب دمکرات بتابانند. صف آزادیخواهی را در مقابله با آن بسیج کنند و این پروژه را در نطفه خفه کنند. اگر صف ما آزادیخواهان و برابری طلبان، اگر صف کارگران، زنان، جوانان، کمونیستها و سکولاریستها بی امان علیه این پروژه ارتجاعی آگاه و محکم عمل کند، حزب دمکرات از علم کردن طرح مذهبی اش جز ناکامی و رسوایی نصیبی نخواهد برد. ملزومات به شکست کشاندن فوری این پروژه حزب دمکرات به وفور فراهم است. حزب دمکرات در جامعه ای سراغ ایجاد سازمان خاص و "مستقل" برای ارتجاع مذهبی رفته است، که مذهب جایگاهی در تحولات سیاسی و اجتماعی آن نداشته است. حزب دمکرات در جامعه ای و در مقطعی به سراغ سازمانیابی مذهبیون رفته است، که در ایران دولت مذهبی و اسلامی زیر ضرب مردم و در مسیر سرنگونی است. تجربه سه دهه حاکمیت مذهبی و اسلامی عمیقترین نفرت عمومی را علیه کل موجودیت مذهب و اسلام برانگیخته و گسترش داده است. با سرنگونی جمهوری اسلامی تناسب قوای منطقه ای و کشوری به شدت به ضرر اسلام و مذهب تغییر خواهد کرد. آنوقت اتکا به "سنی گری مبارزه جو علیه جمهوری اسلامی" و در رقابت با "سلفی های تند رو" به نحوی که نشریه مرکزی حزب دمکرات به آن مباهات کرده و اشاره کرده است، نه تنها جای امیدی برای این حزب نیست، بلکه به چشم اسفندیار آن بدل خواهد شد. واقعیت اینست که با سرنگونی جمهوری اسلامی کل ارتجاع اسلامی در ایران و منطقه زیر منگنه خواهد رفت. به طور مشخص در جامعه کردستان ایران شاخه مذهبی سنی دنباله رو و نیروی تحکیم کننده حاکمیت جمهوری اسلامی بوده است. مردم مزدوری و مزاحمت مفتی زاده و مکتب قرآنیها در مقطع انقلاب و حمایت ملاهای کردستان از جمهوری اسلامی را از یاد نبرده اند و این قشر انگل جامعه را به عنوان سمبل ارتجاع و به عنوان مزدوران جمهوری اسلامی میشناسند. محال است که فریبکاری حزب دمکرات برای پرده پوشی ماهیت این قشر مرتجع و منفور بتواند تاثیری در احیای اسلام نوع سنی به عنوان کارت بازی مورد نظرش داشته باشد. برعکس، این سیاست "جدید"، ماهیت ارتجاعی خود حزب دمکرات را در انظار مردم بیشتر و بیشتر برملا میکند.
با تکیه به این واقعیات نیرومند، باید در برابر طرح رسوای حزب دمکرات برای علم کردن ارتجاع مذهبی در کردستان قاطعانه ایستاد و آن را ناکام ساخت. ما کمونیستها، کارگران، زنان، جوانان و مردم آزادیخواه و سکولار باید با صدای رسا اعلام کنیم که علم کردن دارودسته مذهبی و ایجاد تفرقه و دسته بندی مذهبی موقوف، ایجاد اداره نهی از منکرات سنی گری، احیای مکتب قرآنها و سپاه رزگاریها و سلفی های میانه رو و یا تندرو و علم کردن ارتجاع مذهبی در کردستان ممنوع و با قدرت جنبش اجتماعی و رادیکال این آشیانه های ارتجاع را بر سر سازندگانش خراب میکنیم.
حزب حکمتیست در پیشاپیش مبارزه ای قاطع و گسترده سیاسی و اجتماعی تا خنثی کردن و ناکام گذاشتن این طرح ارتجاعی با تمام نیرو خواهد ایستاد. ما توجه کارگران ، زنان، جوانان و فعالین و رهبران جنبشهای اجتماعی رادیکال و همه آزادیخواهان و انسانهای سکولار را به حساسیت مسئله و ایجاد یک صف بندی محکم مبارزاتی تا ناکام کردن این طرح ارتجاعی فرا میخوانیم .
حزب حکمتیست همچنین اعلام میکند که سکوت احزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی در برابر این سیاست حزب دمکرات جز کمک کردن به پروسه تقویت ارتجاع مذهبی و دامن زدن به تفرقه مذهبی در میان مردم معنائی ندارد. این سکوت نباید ادامه پیدا کند. ما احزاب و جریانات چپ و هر حزب و جریانی که خود را مدافع سکولاریسم معرفی کرده است، به اتخاذ موضع سیاسی روشن و فعال در مقابل این سیاست ارتجاعی حزب دمکرت فرا میخوانیم .

برگزاری مراسم عید نوروز از سوی اتحادیه جوانان دمکرات کردستان ایران در کمپ باریکه


کوردستان میدیا: در تاریخ 6 فروردین 1387، اتحادیه جوانان دمکرات کردستان ایران به مناسبت عید نوروز، مراسمی در کمپ باریکه با شرکت شماری از نمایندگان سازمانهای منطقه، مسئول دفتر روابط PDKI در سلیمانیه، اعضای رهبری و اجرایی اتحادیه جوانان و شماری از کادر، پیشمرگ، اعضا و هواداران PDKI و ساکنین این کمپ برگزار کرد.مراسم با رعایت یک دقیقه سکوت جهت ادای احترام به روان پاک شهدای کردستان آغاز شد. پس از آن پیام اتحادیه‌ی جوانان دمکرات کردستان ایران از سوی آقای لقمان عبدالله‌زاده، عضو هیأت اجرایی این اتحادیه و پیام کمیته این اتحادیه‌ی در کمپ باریکه از سوی آقای کاکه کریمی قرائت شد. در پایان مراسم هنرمندان شرکت‌کننده چند قطعه آهنگ و موسیقی اجرا کردند.

دیدار دبير كل "حدکا" از مقر کومله انقلابی زحمتکشان کردستان (جریان اصلاح و توسعه)





آقاى مصطفی هجری دبیرکل حزب، روز چهارشنبه پنجم تیرماه 1387، از مقر کومله زحمتکشان کردستان (جریان اصلاح و توسعه) بازدید نموده و از جانب "عمر ایلخانی‌زاده" دبیرکل و اعضای رهبری کومله مورد استقبال قرار گرفت.در این دیدار اوضاع سیاسی خاورمیانه و تاثیر آن بر ایران و جنبش آزادیبخش کردستان مورد بحث قرار گرفته و طرفین براین مهم تأکید نمودند که ایران در آستانه‌ی تحولی مهم و تاریخی قرار داشته و جنبش کردستان نیز در حال گذار از مرحله‌ی حساسی است لذا ضروری است در تحولات آینده دستاورد ارزشمندی کسب نماید.در خاتمه نیز طرفین برلزوم گسترش و تقویت دوستی و همکاری میان دو حزب تأکید نمودند.