آقای مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران طی روزهای اخیر با تلویزیون "تیشک" در مورد مسائل جاری منطقه، ایران و کردستان مصاحبه داشتند. به دلیل اهمیت موضوعات مطروحه در این مصاحبه و نیز اهمیت اطلاع از دیدگاه حزب دمکرات کردستان در مورد مسائل حساس منطقه، ایران و کردستان از زبان دبیرکل این
حزب، روزنامهی "کوردستان" لازم دانست تا طی گزارش ذیل، این مصاحبه را تحت پوشش قرار دهد و به نظر خوانندگان گرامی برساند.
آقای هجری در پاسخ به سوالی در مورد تظاهرات 13 آبان و تفاوت آن با تظاهرات مشابه گذشته اظهار داشتند: "در رابطه با مسئلهی تسخیر سفارت آمریکا در سی سال پیش، حزب دمکرات کردستان ایران در فضای سیاسی آنموقع، این عمل رژیم جمهوری اسلامی را محکوم کرد و اعلام کرد که این کار برخلاف اصول و پرنسیپهای بینالمللی است. الان بعد از سی سال، بیشتر کسانی که حتی در تسخیر سفارت آمریکا دخالت و حضور داشتند، به این نتیجه رسیدهاند که این کار برعلیه منافع ملی ایران و در خلاف جهت ایجاد روابط یا استحکام روابط بینالمللی است و از همان روزها ارتباط آمریکا با ایران قطع شده است". آقای هجری در ادامهی جواب همین سؤال، به موضوع تظاهرات و راهپیماییهای بعد از اعلام نتایج انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری در ایران میپردازد و با اشاره به اینکه شعارهای تظاهرکنندگان در روزهای نخستین این حرکتهای اخیر بسیار ساده و سطحی بودهاند، گفتند: "آن موقع ما اعلام کردیم که این شعارها به نفع مردم ایران و در جهت رهایی از چنگال جمهوری اسلامی ایران نیست، زیرا تقلب در انتخابات از آغاز بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران جزو سیاستهای این رژیم بوده و در طی 9 دورهی انتخابات ریاست جمهوری، این تقلبات همچنان اعمال میشده و اگر به فرض اینکه به جای احمدینژاد، موسوی از صندوقهای رأی سر بیرون میآورد، بازهم مردم ایران چیزی به دست نمیآوردند. خوشبختانه میبینیم که در ادامهی این راهپیماییها، در روزهایی که جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که مردم را به نفع خودش به خیابانها بکشاند، در روز قدس، شعارها و خواستها تغییر پیدا کرد، یک مقدار بیشتر رادیکالیزه شد، شعارهای "مرگ بر ولی فقیه"، "خواست آزادی و دمکراسی" بیشتر در میان تظاهرکنندگان به گوش میرسید و مسئلهی دفاع از موسوی و کروبی به نسبت مقایسه با تظاهرات پیشین افت زیاد کرده بود. بعد از آن در تظاهرات 13 آبان میبینیم که اصولاً برنامه و شعار تظاهرات به کلی تغییر پیدا کرده است. اگر قبلاً شعارها در راستای پشتیبانی از جمهوری اسلامی ایران و تنها در رابطه با مسائل ساده و ابتدایی بود که به آن اشاره کردم، در این تظاهرات اصولاً شعارهایی ساختارشکنانه و شعارهایی که در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی و بنیانگذاری سیاست نوین در رابطه با مسائل بینالمللی، از طرف تظاهرکنندگان به میان آمد". ایشان در ادامهی پاسخ خویش، روند اعتراضات کنونی در ایران را چنین تحلیل میکنند: "شرکتکنندگان در تظاهرات به طورکلی به این نتیجه رسیدهاند که رهایی از چنگال این رژیم و این همه ستم و ظلمی که بر مردم روا داشته میشود، سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذاری حکومتی است که در آن دین از حکومت جدا باشد و این یعنی بهطورکلی از بین بردن جمهوری اسلامی ایران". آقای هجری در پاسخ به این پرسش که: "به نظر شما نقاط ضعف حرکتی که در روز 13 آبان مشاهده کردیم، در حال حاضر شما چه نقاط ضعفی در این جنبش و در این حرکت میبینید؟"، با اشاره به دو ضعف سردادن شعارهایی، هر چند کمتر، در حمایت از موسوی و کروبی و نیز پراکندگی تظاهرکنندگان در مقایسه با حرکتهای قبلی، به قابل توجه بودن اهمیت تظاهرات 13 آبان اشاره کردند و اظهار نمودند: "تظاهرات و شعارهای تظاهرکنندگان اپوزیسیون تمام اخبار تظاهرات را تحتالشعاع قرار داده بود و کمتر سخنی از تظاهرات طرفداران جمهوری اسلامی ایران به میان میآمد". آقای هجری در جواب پرسشی در رابطه با گسترش جغرافیایی تظاهرات در 13 آبان در مقایسه با حرکتهای قبلی، ضمن پرداختن به تجربیات تظاهرات دوران سرنگونی رژیم پادشاهی در ایران و همچنین تظاهراتهای مشابه در کشورهای همجوار و توضیح این امر که "ما شاهد آن بودهایم در این مدت]جریان تظاهرات[، اصولاً در کلانشهرها آغاز میشود و نطفه میگیرد و گام به گام توسعه پیدا میکند و اگر شعارها و خواستها در راستای تأمین منافع و خواستهای اقشار مختلف جامعه باشد، آنها را به تظاهرات و راهپیمایی وصل میکند و به تدریج دامنهاش به شهرهای بزرگتر میرسد، یعنی هر قدر شهرها بزرگتر و جمعیت آنها بیشتر باشد، امکان برگزاری این تظاهرات و نشاندادن عکسالعمل مردم در مقابل رژیمهای سرکوبگر بیشتر هست و در مرحلهی آخر این تظاهرات به شهرهای کوچک انتقال داده میشود و به شکل سراسری در میآید"، میافزایند: "امید این میرود که در آینده هم مردم کلانشهرهای دیگر ایران به تظاهرات و به عکسالعمل در مقابل جمهوری اسلامی ایران بپردازند و گام به گام این تظاهرات و عکسالعملها به شهرهای کوچکتر هم برسد."
در پاسخ پرسشی در مورد آیندهی حرکتها و تظاهرات کنونی در ایران، آقای هجری با به میان کشیدن این احتمال که حرکتی که آغاز شده است "در اثر سرکوبهای شدید و شدیدتر از آنچه که تاکنون دیدیم، به طور موقت افت بکند، ولی برگشتناپذیر است"، به گذر مردم از اصلاحطلبی و شکلگرفتن هر چه بیشتر خواست سرنگونی رژیم در میان مردم اشاره کرده و گفتند: "من فکر میکنم که در تظاهراتهای آینده گامهای بیشتر هم به پیش برداشته خواهد شد و این مسیر را مردم طی خواهند کرد تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران را سرنگون بکنند و حکومتی را که خواست خود آنان است بنیانگذاری کنند."
آقای هجری در پاسخ به این پرسش که: "جمعبندی یا برداشت کلی شما راجع به این روندی که الان در ایران جریان دارد چیست؟"، اظهار داشت: "مردم از اصلاحطلبی ناامید شدهاند و این به نظر من یکی از نقاط قوت این حرکت هست، تردیدها دیگر زایل شده است و مردم راه خودشان را به درستی تشخیص دادهاند و حرکت میکنند. رهبری حرکت اگر در آغاز در دست مهرههای رژیم جمهوری اسلامی ایران بود و آنان هدایت و برنامهریزی تظاهرات را در اختیار داشتند، میبینیم که در تظاهرات 13 آبان این رهبری بیشتر در دست خود تظاهراتکنندگان و آزادیخواهان هست و به همین جهت هست که شعارهای رادیکال در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی و تغییر کلی به میان آورده میشود و نقطهی آخر که میشه به آن اشاره کرد این است که، به تدریج که شعارها رادیکالیزه میشوند و در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرند، پیوستن مردم به صف تظاهرکنندگان بیشتر میشود و این مطمئناً گام به گام به پیش خواهد رفت."
مصاحبهگر با اشاره به عدم شرکت مردم مناطق ملیتهای تحت ستم د رتظاهراتهای اخیر و تشدید سرکوب برای نمونه اعدام احسان فتاحیان و تسلیح عشایر در استانهای ملیتهای تحت ستم، دلایل این امر را جویا میشود که چرا با وجود این عدم شرکت، سرکوب در این مناطق شدیدتر و گستردهتر است. آقای هجری در پاسخ به این سؤال، با مطرح ساختن دو دلیل عمده، از جمله هراس رژیم جمهوری اسلامی از پیوستن مردم ملیتهای تحت ستم به تظاهرات در صورت دربر گرفتن خواستهای آنها و نیز دید امنیتی همیشگی رژیم نسبت به این مناطق، به ویژه کردستان، گفتند: "همیشه ]رژیم[ متوحش بوده از مردم مبارز کردستان و بقیهی ملیتهای ایرانی که مبادا تظاهرات و عکسالعمل آنها در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی بتواند یاری برساند به مخالفتهایی که در تهران آغاز میشود، در همین راستا میبینیم که حرکتهای بسیار کوچک ملیتهای ایرانی در نقاط مرزی، ازجمله بلوچستان، در اهواز، در کردستان و در ترکمنستان با اتهامات بسیار سنگین به شرکتکنندگان در تظاهرات یا در ابراز مخالفتها وارد شده و آنها را به زندانهای درازمدت و اعدام محکوم کردهاند و این روش از آغاز در جمهوری اسلامی ایران وجود داشته و گام به گام که عکسالعمل مردم در تهران بیشتر میشود وحشت بیشتری سراپای جمهوری اسلامی ایران را فرا میگیرد و به منظور جلوگیری از مردم شهرهای مرزی و ملیتهای ایرانی که داغدارتر از مردم تهران هم هستند به علت ستمهای ملیای که بر همه آنها وارد شده است و به منظور جلوگیری، این ارعاب و وحشت را ایجاد میکند". در ادامهی همین پاسخ، آقای هجری میافزایند: " به همین جهت بایستی منتظر این باشیم پا به پای اینکه تظاهرات در تهران و شهرهای بزرگ اوج میگیرد، شدت سرکوب و خفقان در شهرهای مرزی و در مناطق ملی شدیدتر بشود، هرچند جای گمان نیست که این سرکوبها هم نخواهند توانست مردم را از ابراز نارضایتی علیه جمهوری اسلامی منع بکنند، همچنان که تا به حال دیدهایم".
در پرسش بعدی، دو موضوع فاصله و اختلاف میان نیروهای سرکوبگر مختلف رژیم و نیز روحانیت شیعه در ایران با آقای هجری مطرح میشود که ایشان در پاسخ با توضیح دلیل بیاعتمادی رژیم به نیروهای ارتش و قایل شدن تبعیض از سوی رژیم به نفع سپاه پاسداران و به ضرر ارتش رژیم، اظهار میدارند: "طبیعی است که در میان ارتشیها نارضایتی بسیار شدیدی از رژیم جمهوری اسلامی وجود داشته باشد به علت تبعیضات آشکار که بین سپاه پاسداران و ارتش قایل شده است، ولی اگر بحث از خود سپاه پاسداران بکنیم، که نیروی اصلی سرکوب و پشتیبان جمهوری اسلامی هست، بسیار طبیعی مینماید اگر فکر کنیم که در این نیرو به ویژه در سطح پایین و بدنهی این نیرو، مخالفتها و نارضایتیها به نسبت جمهوری اسلامی ایران و به ویژه به نسبت سرکوبی که به عهده این نیرو گذاشته شده است، وجود داشته باشد، زیرا این نیرو در مقابل مردم قرار دارد، مردمی که سادهترین خواستههای خودشان را فریاد میزنند و این مردم کسانی نیستند بجز افراد خانوادهی آنها، بجز برادران و خواهران آنها، بنابراین به شکل طبیعی میشه گفت این بدنه بایستی ناراضی باشد". در ادامهی همین اظهارات میافزایند: "این احتمال را میدهم که اگر سرکوب همچنان ادامه پیدا بکند، بالاخره در بین این نیروها و در سطح فرماندهان ـ اگر در سطح بالا هم نباشد ـ در سطح فرماندهان پایینتر نارضایتی و نافرمانی پیدا خواهد شد، چون همچنانکه عرض کردم آنها مأمور سرکوب مردم هستند".
در مورد علمای شیعه، آقای هجری با جداگانه توصیف نمودن این قضیه و ذکر این امر که موضوع "علاوه بر اینکه سیاسی است، مذهبی هم هست"، به اعتراض اکثریت علمای مرجع به ویژه علمای قم به رفتار ولیفقیه در اعلام پشتیبانی یکطرفه از احمدینژاد و سرکوب مردم به شکل وحشیانه اشاره نمودند و افزودند: "نارضایتی علمای شیعه در دو جهت است، یکی در جهت مذهبی که اینها فکر میکنند که این نوع سرکوب و این رفتاری که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، بیش از پیش جمهوری اسلامی را از نظر افکار عمومی بیاعتبار میسازد و مردم را به نسبت این سیستم متنفر میکند در نتیجه، اینها به خاطر حفظ اسلام، اسلامی که خودشان به آن معتقد هستند، مخالف این وضعیت هستند، از نظر سیاسی هم فکر میکنند که ادامهی این روش منجر به عکسالعمل شدید مردم خواهد شد و باعث سرنگونی جمهوری اسلامی، چون میدانیم که همه اینها چه علمایی که راضی هستند و چه آنهایی که ناراضی هستند، در حفظ جمهوری اسلامی یکدست هستند و حتی شخصیتی مثل آیتالله منتظری که از زمان خمینی مخالفتش را آغاز کرده و در ماههای اخیر چندین بار اعلام مخالفت کرده است با رژیم جمهوری اسلامی و شیوهی عملکرد آن، ولی باز هم مسئله جمهوری اسلامی و حفظ آن برای ایشان مهم هست".
بحرانآفرینی جمهوری اسلامی در سطح منطقه، از جمله حمایت از شورشیان شیعه یمن و تقابل رژیم با عربستان سعودی و نیز افشاگری دولت آلمان در مورد تهدید اپوزیسیون ایرانی در آلمان توسط سفارتخانهی ایران در آن کشور، محتوای اصلی پرسش بعدی مصاحبهگر "تیشک" با آقای هجری بودند. آقای هجری در پاسخ به پرسش اخیرالذکر، با اشاره به سابقهی جمهوری اسلامی در دخالت در امور کشورهای دیگر و بهویژه کشورهای منطقه به درازای طول عمر این رژیم و نیز عملکرد سفارتخانههای جمهوری اسلامی به عنوان مراکز ارشاد، تسلیح و اطلاعرسانی به تروریستها و ترور نیروهای اپوزیسیون که دادگاه میکونوس، نمونهی بارزی جهت اثبات آن است، گفتند: "ببینید اگر بگوییم چرا این کار را میکند در حالیکه در داخل با نارضایتی شدید مردم و بحرانهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی روبرو هست، شاید یکی از دلایلش این باشد که اصولاً صدور انقلاب جزو ماهیت این جمهوری اسلامیست، این را وظیفهی خودش میداند، اگر در داخل ایران مردم از جمهوری اسلامی بیزار هستند، برای جمهوری اسلامی ایران مهم است که به نام دفاع از حقوق پایمالشدهی مردم فلسطین، آنان را بسیج بکند که برای جمهوری اسلامی ایران شعار بدهند یا مردم ناراضی بقیهی مناطق کشورهای منطقهی خلیج فارس که از حکومتهای خودشان ناراضی هستند طرفداری بکنند از جمهوری اسلامی ایران و این روش به نظر من همزمان با تشنجآفرینی در سطح بینالمللی، در منطقه هم ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین باز تکرار میکنم این سیاست جمهوری اسلامی جزو اصول جمهوری اسلامی ایران هست و چیزی نیست که تازه شروع شده باشد".
در پاسخ به این سؤال که "شما فکر میکنید جمهوری اسلامی از دخالت در کشورهای منطقه برهمزدن صلح و ثبات مناطق بحرانخیز منطقه، چه هدفی را دنبال میکند؟"، آقای هجری با اشاره به تضاد تعریف منافع ملی از دید مردم ایران با جمهوری اسلامی، بر این اعتقادند که "برای جمهوری اسلامی ایران منافع ملی و همهی شعارهایی که در رابطه با مسئلهی حفظ اسلام، استحکام اسلام، دفاع از مستضعفین، اقدام علیه مستکبرین به قول خودشان، همهاش در راستای حفظ قدرت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تاکنون هیچگاه دغدغهی پشتیبانی از مسلمانان دنیا را نداشته، هیچگاه دغدغهی پشتیبانی از مستضعفین را نداشته است، زیرا ما میدانیم که الان مردم ایران یکی از مردمان مستضعف دنیا هستند، ولی جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت به فکر آنها نیست و نخواهد بود. یا در رابطه با مسئلهی اسلام، هرجا که منافع ایشان ایجاب کرده، از ستمی که بر مسلمانان روا داشته شده، صرفنظر کرده است. مثلاً هیچوقت از مسلمانان کشمیر دفاع نکرده، هیچوقت از مسلمانان چچن نیز دفاع نکرده، هیچوقت از مسلمانانی که در چین بر آنها ظلم میرود، دفاع نکرده است". همچنین به شعار پایهای شدند، انواع اتهامها مثل اسلام آمریکایی، اسلام مستکبرین و اینها را به اینها میزند، اسلام آنها را باطل و خودش را حق نشان میدهد، در نتیجه بسیار طبیعی است که در جهت تضغیف و در نهایت سرنگونی این حکومتها و نفوذ و دستاندازی کامل به این کشورهای مسلمان حرکت بکند. حالا اینکه جمهوری اسلامی ایران خودش کی به این نتیجه میرسد که این راه، راه غلطی است، من فکر نمیکنم جمهوری اسلامی هیچوقت این اندیشه و تعقل را پیدا بکند که متوجه اشتباهات خودش بشود، چون اصولاً این جمهوری ایدئولوژیک در جهت به کارگماردن این ایدئولوژی در خدمت حفظ قدرت خودش هست، هرجا تشخیص بدهد که قدرتش میچربد دخالت میکند و دستاندازی میکند".
موضوع هستهای ایران، انعطاف ادارهی باراک اوباما در آمریکا نسبت به این موضوع و تداوم بیاعتنایی رژیم ایران به قطعنامههای صادرهی شورای ملل متحد در راستای توقف غنیسازی اورانیوم، دیگر موضوعات مطروحه در پرسش مصاحبهگر "تیشک" بودند. آقای هجری در پاسخ، با اشاره به موضع حزب دمکرات کردستان ایران در قبال این مسئله گفتند: "ما سالها پیش از این، از آن زمانیکه مسئلهی غنیسازی اورانیوم در جمهوری اسلامی مسئلهآفرین شد برای افکار بینالمللی، اعلام کردیم که جمهوری اسلامی ایران تنها در فکر حفظ رژیم هست. در رابطه با این مسئله، جمهوری اسلامی ایران فکر میکند که اروپا و همهی منطقه دشمن جمهوری اسلامی ایران هستند، بنابراین در مقابل این دشمنان که بخشی از آنها هم دارای سلاحهای اتمی هستند، بایستی نیرویی داشته باشد که بتواند خودش را حفظ بکند و به دست آوردن سلاح اتمی را چارهساز این مشکل میبیند. بنابراین بسیار طبیعی است، جمهوری اسلامی در راستای رسیدن به این هدف حرکت کند و حرکت هم کرده است. چرا جمهوری اسلامی ایران از این برنامه دست برنمیدارد، حتی به تعهداتی که در انظار بینالمللی اعلام میکند، به آن پشت پا میزند؟ دلیلش این است که اصولاً معتقد نیست که غنیسازی اورانیوم تعطیل بشود تا زمانی که به بمب اتمی دست پیدا میکند، مگر زمانی که متوجه بشود که تهدیدها آنقدر شدید است که میتواند جمهوری اسلامی را که رژیم در فکر حفظ آن هست از بین ببرد، اما تابهحال تهدیداتی که سازمان ملل و اروپا و آمریکا کردهاند، اعلام به اصطلاح تنبیهاتی که برای جمهوری اسلامی ایران قایل شدهاند، آنچنان کارایی نداشته که جمهوری اسلامی را به این باور برساند که میتواند جمهوری اسلامی سرنگون بشود، به همین جهت جمهوری اسلامی در رابطه با این مسئله مرتب در حال مانور دادن است". ایشان در ادامهی همین پاسخ با پرداختن به نرمش کنونی آمریکا، اظهار داشتند: "بویژه نرمشی که اوباما اعلام کرده در رابطه با مذاکره با جمهوری اسلامی و در رابطه با امتیازاتی که به جمهوری اسلامی میدهد به خاطر اینکه که او را به پشت میز مذاکره بکشاند، جمهوری اسلامی ایران این را به عنوان امتیازی فرض میکند و به عنوان ضعف آمریکا و اروپا تلقی میکند، بهمین جهت به وقتکشی و ادامه برنامههای خودش در راستای غنیسازی اوارنیوم ادامه میدهد و اما آنگاه که احساس کند در حال سرنگونی است، که باز برای حفظ جمهوری اسلامی تن به همهی سازشهایی خواهد داد که از طرف نیروهای بینالمللی بهش تحمیل شده باشد".
آقای هجری در پایان، به پروسهی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و وظیفهی اقشار و طبقات مختلف مردم پرداخته و گفتند: "من فکر میکنم که کار جمهوری اسلامی با وجود همهی سیاستهای سرکوبگرانه، با همه بحرانآفرینیها و دشمنسازیها در داخل و خارج به جایی رسیده که راه به ساحل نخواهد برد، یعنی جمهوری اسلامی ایران به نظر من، دارد پروسهی سرنگونی را طی میکند، به همین جهت فکر میکنم مردم ایران، اپوزیسیون، آزادیخواهان ایران، به ویژه ملیتهای ایرانی بایستی گام در میدان بگذارند و در جهت تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی و سرنگونی سریعتر آن کوشا باشند تا هزینه بیش از این سنگین نباشد.
حزب، روزنامهی "کوردستان" لازم دانست تا طی گزارش ذیل، این مصاحبه را تحت پوشش قرار دهد و به نظر خوانندگان گرامی برساند.
آقای هجری در پاسخ به سوالی در مورد تظاهرات 13 آبان و تفاوت آن با تظاهرات مشابه گذشته اظهار داشتند: "در رابطه با مسئلهی تسخیر سفارت آمریکا در سی سال پیش، حزب دمکرات کردستان ایران در فضای سیاسی آنموقع، این عمل رژیم جمهوری اسلامی را محکوم کرد و اعلام کرد که این کار برخلاف اصول و پرنسیپهای بینالمللی است. الان بعد از سی سال، بیشتر کسانی که حتی در تسخیر سفارت آمریکا دخالت و حضور داشتند، به این نتیجه رسیدهاند که این کار برعلیه منافع ملی ایران و در خلاف جهت ایجاد روابط یا استحکام روابط بینالمللی است و از همان روزها ارتباط آمریکا با ایران قطع شده است". آقای هجری در ادامهی جواب همین سؤال، به موضوع تظاهرات و راهپیماییهای بعد از اعلام نتایج انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری در ایران میپردازد و با اشاره به اینکه شعارهای تظاهرکنندگان در روزهای نخستین این حرکتهای اخیر بسیار ساده و سطحی بودهاند، گفتند: "آن موقع ما اعلام کردیم که این شعارها به نفع مردم ایران و در جهت رهایی از چنگال جمهوری اسلامی ایران نیست، زیرا تقلب در انتخابات از آغاز بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران جزو سیاستهای این رژیم بوده و در طی 9 دورهی انتخابات ریاست جمهوری، این تقلبات همچنان اعمال میشده و اگر به فرض اینکه به جای احمدینژاد، موسوی از صندوقهای رأی سر بیرون میآورد، بازهم مردم ایران چیزی به دست نمیآوردند. خوشبختانه میبینیم که در ادامهی این راهپیماییها، در روزهایی که جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که مردم را به نفع خودش به خیابانها بکشاند، در روز قدس، شعارها و خواستها تغییر پیدا کرد، یک مقدار بیشتر رادیکالیزه شد، شعارهای "مرگ بر ولی فقیه"، "خواست آزادی و دمکراسی" بیشتر در میان تظاهرکنندگان به گوش میرسید و مسئلهی دفاع از موسوی و کروبی به نسبت مقایسه با تظاهرات پیشین افت زیاد کرده بود. بعد از آن در تظاهرات 13 آبان میبینیم که اصولاً برنامه و شعار تظاهرات به کلی تغییر پیدا کرده است. اگر قبلاً شعارها در راستای پشتیبانی از جمهوری اسلامی ایران و تنها در رابطه با مسائل ساده و ابتدایی بود که به آن اشاره کردم، در این تظاهرات اصولاً شعارهایی ساختارشکنانه و شعارهایی که در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی و بنیانگذاری سیاست نوین در رابطه با مسائل بینالمللی، از طرف تظاهرکنندگان به میان آمد". ایشان در ادامهی پاسخ خویش، روند اعتراضات کنونی در ایران را چنین تحلیل میکنند: "شرکتکنندگان در تظاهرات به طورکلی به این نتیجه رسیدهاند که رهایی از چنگال این رژیم و این همه ستم و ظلمی که بر مردم روا داشته میشود، سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذاری حکومتی است که در آن دین از حکومت جدا باشد و این یعنی بهطورکلی از بین بردن جمهوری اسلامی ایران". آقای هجری در پاسخ به این پرسش که: "به نظر شما نقاط ضعف حرکتی که در روز 13 آبان مشاهده کردیم، در حال حاضر شما چه نقاط ضعفی در این جنبش و در این حرکت میبینید؟"، با اشاره به دو ضعف سردادن شعارهایی، هر چند کمتر، در حمایت از موسوی و کروبی و نیز پراکندگی تظاهرکنندگان در مقایسه با حرکتهای قبلی، به قابل توجه بودن اهمیت تظاهرات 13 آبان اشاره کردند و اظهار نمودند: "تظاهرات و شعارهای تظاهرکنندگان اپوزیسیون تمام اخبار تظاهرات را تحتالشعاع قرار داده بود و کمتر سخنی از تظاهرات طرفداران جمهوری اسلامی ایران به میان میآمد". آقای هجری در جواب پرسشی در رابطه با گسترش جغرافیایی تظاهرات در 13 آبان در مقایسه با حرکتهای قبلی، ضمن پرداختن به تجربیات تظاهرات دوران سرنگونی رژیم پادشاهی در ایران و همچنین تظاهراتهای مشابه در کشورهای همجوار و توضیح این امر که "ما شاهد آن بودهایم در این مدت]جریان تظاهرات[، اصولاً در کلانشهرها آغاز میشود و نطفه میگیرد و گام به گام توسعه پیدا میکند و اگر شعارها و خواستها در راستای تأمین منافع و خواستهای اقشار مختلف جامعه باشد، آنها را به تظاهرات و راهپیمایی وصل میکند و به تدریج دامنهاش به شهرهای بزرگتر میرسد، یعنی هر قدر شهرها بزرگتر و جمعیت آنها بیشتر باشد، امکان برگزاری این تظاهرات و نشاندادن عکسالعمل مردم در مقابل رژیمهای سرکوبگر بیشتر هست و در مرحلهی آخر این تظاهرات به شهرهای کوچک انتقال داده میشود و به شکل سراسری در میآید"، میافزایند: "امید این میرود که در آینده هم مردم کلانشهرهای دیگر ایران به تظاهرات و به عکسالعمل در مقابل جمهوری اسلامی ایران بپردازند و گام به گام این تظاهرات و عکسالعملها به شهرهای کوچکتر هم برسد."
در پاسخ پرسشی در مورد آیندهی حرکتها و تظاهرات کنونی در ایران، آقای هجری با به میان کشیدن این احتمال که حرکتی که آغاز شده است "در اثر سرکوبهای شدید و شدیدتر از آنچه که تاکنون دیدیم، به طور موقت افت بکند، ولی برگشتناپذیر است"، به گذر مردم از اصلاحطلبی و شکلگرفتن هر چه بیشتر خواست سرنگونی رژیم در میان مردم اشاره کرده و گفتند: "من فکر میکنم که در تظاهراتهای آینده گامهای بیشتر هم به پیش برداشته خواهد شد و این مسیر را مردم طی خواهند کرد تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران را سرنگون بکنند و حکومتی را که خواست خود آنان است بنیانگذاری کنند."
آقای هجری در پاسخ به این پرسش که: "جمعبندی یا برداشت کلی شما راجع به این روندی که الان در ایران جریان دارد چیست؟"، اظهار داشت: "مردم از اصلاحطلبی ناامید شدهاند و این به نظر من یکی از نقاط قوت این حرکت هست، تردیدها دیگر زایل شده است و مردم راه خودشان را به درستی تشخیص دادهاند و حرکت میکنند. رهبری حرکت اگر در آغاز در دست مهرههای رژیم جمهوری اسلامی ایران بود و آنان هدایت و برنامهریزی تظاهرات را در اختیار داشتند، میبینیم که در تظاهرات 13 آبان این رهبری بیشتر در دست خود تظاهراتکنندگان و آزادیخواهان هست و به همین جهت هست که شعارهای رادیکال در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی و تغییر کلی به میان آورده میشود و نقطهی آخر که میشه به آن اشاره کرد این است که، به تدریج که شعارها رادیکالیزه میشوند و در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرند، پیوستن مردم به صف تظاهرکنندگان بیشتر میشود و این مطمئناً گام به گام به پیش خواهد رفت."
مصاحبهگر با اشاره به عدم شرکت مردم مناطق ملیتهای تحت ستم د رتظاهراتهای اخیر و تشدید سرکوب برای نمونه اعدام احسان فتاحیان و تسلیح عشایر در استانهای ملیتهای تحت ستم، دلایل این امر را جویا میشود که چرا با وجود این عدم شرکت، سرکوب در این مناطق شدیدتر و گستردهتر است. آقای هجری در پاسخ به این سؤال، با مطرح ساختن دو دلیل عمده، از جمله هراس رژیم جمهوری اسلامی از پیوستن مردم ملیتهای تحت ستم به تظاهرات در صورت دربر گرفتن خواستهای آنها و نیز دید امنیتی همیشگی رژیم نسبت به این مناطق، به ویژه کردستان، گفتند: "همیشه ]رژیم[ متوحش بوده از مردم مبارز کردستان و بقیهی ملیتهای ایرانی که مبادا تظاهرات و عکسالعمل آنها در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی بتواند یاری برساند به مخالفتهایی که در تهران آغاز میشود، در همین راستا میبینیم که حرکتهای بسیار کوچک ملیتهای ایرانی در نقاط مرزی، ازجمله بلوچستان، در اهواز، در کردستان و در ترکمنستان با اتهامات بسیار سنگین به شرکتکنندگان در تظاهرات یا در ابراز مخالفتها وارد شده و آنها را به زندانهای درازمدت و اعدام محکوم کردهاند و این روش از آغاز در جمهوری اسلامی ایران وجود داشته و گام به گام که عکسالعمل مردم در تهران بیشتر میشود وحشت بیشتری سراپای جمهوری اسلامی ایران را فرا میگیرد و به منظور جلوگیری از مردم شهرهای مرزی و ملیتهای ایرانی که داغدارتر از مردم تهران هم هستند به علت ستمهای ملیای که بر همه آنها وارد شده است و به منظور جلوگیری، این ارعاب و وحشت را ایجاد میکند". در ادامهی همین پاسخ، آقای هجری میافزایند: " به همین جهت بایستی منتظر این باشیم پا به پای اینکه تظاهرات در تهران و شهرهای بزرگ اوج میگیرد، شدت سرکوب و خفقان در شهرهای مرزی و در مناطق ملی شدیدتر بشود، هرچند جای گمان نیست که این سرکوبها هم نخواهند توانست مردم را از ابراز نارضایتی علیه جمهوری اسلامی منع بکنند، همچنان که تا به حال دیدهایم".
در پرسش بعدی، دو موضوع فاصله و اختلاف میان نیروهای سرکوبگر مختلف رژیم و نیز روحانیت شیعه در ایران با آقای هجری مطرح میشود که ایشان در پاسخ با توضیح دلیل بیاعتمادی رژیم به نیروهای ارتش و قایل شدن تبعیض از سوی رژیم به نفع سپاه پاسداران و به ضرر ارتش رژیم، اظهار میدارند: "طبیعی است که در میان ارتشیها نارضایتی بسیار شدیدی از رژیم جمهوری اسلامی وجود داشته باشد به علت تبعیضات آشکار که بین سپاه پاسداران و ارتش قایل شده است، ولی اگر بحث از خود سپاه پاسداران بکنیم، که نیروی اصلی سرکوب و پشتیبان جمهوری اسلامی هست، بسیار طبیعی مینماید اگر فکر کنیم که در این نیرو به ویژه در سطح پایین و بدنهی این نیرو، مخالفتها و نارضایتیها به نسبت جمهوری اسلامی ایران و به ویژه به نسبت سرکوبی که به عهده این نیرو گذاشته شده است، وجود داشته باشد، زیرا این نیرو در مقابل مردم قرار دارد، مردمی که سادهترین خواستههای خودشان را فریاد میزنند و این مردم کسانی نیستند بجز افراد خانوادهی آنها، بجز برادران و خواهران آنها، بنابراین به شکل طبیعی میشه گفت این بدنه بایستی ناراضی باشد". در ادامهی همین اظهارات میافزایند: "این احتمال را میدهم که اگر سرکوب همچنان ادامه پیدا بکند، بالاخره در بین این نیروها و در سطح فرماندهان ـ اگر در سطح بالا هم نباشد ـ در سطح فرماندهان پایینتر نارضایتی و نافرمانی پیدا خواهد شد، چون همچنانکه عرض کردم آنها مأمور سرکوب مردم هستند".
در مورد علمای شیعه، آقای هجری با جداگانه توصیف نمودن این قضیه و ذکر این امر که موضوع "علاوه بر اینکه سیاسی است، مذهبی هم هست"، به اعتراض اکثریت علمای مرجع به ویژه علمای قم به رفتار ولیفقیه در اعلام پشتیبانی یکطرفه از احمدینژاد و سرکوب مردم به شکل وحشیانه اشاره نمودند و افزودند: "نارضایتی علمای شیعه در دو جهت است، یکی در جهت مذهبی که اینها فکر میکنند که این نوع سرکوب و این رفتاری که جمهوری اسلامی در پیش گرفته، بیش از پیش جمهوری اسلامی را از نظر افکار عمومی بیاعتبار میسازد و مردم را به نسبت این سیستم متنفر میکند در نتیجه، اینها به خاطر حفظ اسلام، اسلامی که خودشان به آن معتقد هستند، مخالف این وضعیت هستند، از نظر سیاسی هم فکر میکنند که ادامهی این روش منجر به عکسالعمل شدید مردم خواهد شد و باعث سرنگونی جمهوری اسلامی، چون میدانیم که همه اینها چه علمایی که راضی هستند و چه آنهایی که ناراضی هستند، در حفظ جمهوری اسلامی یکدست هستند و حتی شخصیتی مثل آیتالله منتظری که از زمان خمینی مخالفتش را آغاز کرده و در ماههای اخیر چندین بار اعلام مخالفت کرده است با رژیم جمهوری اسلامی و شیوهی عملکرد آن، ولی باز هم مسئله جمهوری اسلامی و حفظ آن برای ایشان مهم هست".
بحرانآفرینی جمهوری اسلامی در سطح منطقه، از جمله حمایت از شورشیان شیعه یمن و تقابل رژیم با عربستان سعودی و نیز افشاگری دولت آلمان در مورد تهدید اپوزیسیون ایرانی در آلمان توسط سفارتخانهی ایران در آن کشور، محتوای اصلی پرسش بعدی مصاحبهگر "تیشک" با آقای هجری بودند. آقای هجری در پاسخ به پرسش اخیرالذکر، با اشاره به سابقهی جمهوری اسلامی در دخالت در امور کشورهای دیگر و بهویژه کشورهای منطقه به درازای طول عمر این رژیم و نیز عملکرد سفارتخانههای جمهوری اسلامی به عنوان مراکز ارشاد، تسلیح و اطلاعرسانی به تروریستها و ترور نیروهای اپوزیسیون که دادگاه میکونوس، نمونهی بارزی جهت اثبات آن است، گفتند: "ببینید اگر بگوییم چرا این کار را میکند در حالیکه در داخل با نارضایتی شدید مردم و بحرانهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی روبرو هست، شاید یکی از دلایلش این باشد که اصولاً صدور انقلاب جزو ماهیت این جمهوری اسلامیست، این را وظیفهی خودش میداند، اگر در داخل ایران مردم از جمهوری اسلامی بیزار هستند، برای جمهوری اسلامی ایران مهم است که به نام دفاع از حقوق پایمالشدهی مردم فلسطین، آنان را بسیج بکند که برای جمهوری اسلامی ایران شعار بدهند یا مردم ناراضی بقیهی مناطق کشورهای منطقهی خلیج فارس که از حکومتهای خودشان ناراضی هستند طرفداری بکنند از جمهوری اسلامی ایران و این روش به نظر من همزمان با تشنجآفرینی در سطح بینالمللی، در منطقه هم ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین باز تکرار میکنم این سیاست جمهوری اسلامی جزو اصول جمهوری اسلامی ایران هست و چیزی نیست که تازه شروع شده باشد".
در پاسخ به این سؤال که "شما فکر میکنید جمهوری اسلامی از دخالت در کشورهای منطقه برهمزدن صلح و ثبات مناطق بحرانخیز منطقه، چه هدفی را دنبال میکند؟"، آقای هجری با اشاره به تضاد تعریف منافع ملی از دید مردم ایران با جمهوری اسلامی، بر این اعتقادند که "برای جمهوری اسلامی ایران منافع ملی و همهی شعارهایی که در رابطه با مسئلهی حفظ اسلام، استحکام اسلام، دفاع از مستضعفین، اقدام علیه مستکبرین به قول خودشان، همهاش در راستای حفظ قدرت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تاکنون هیچگاه دغدغهی پشتیبانی از مسلمانان دنیا را نداشته، هیچگاه دغدغهی پشتیبانی از مستضعفین را نداشته است، زیرا ما میدانیم که الان مردم ایران یکی از مردمان مستضعف دنیا هستند، ولی جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت به فکر آنها نیست و نخواهد بود. یا در رابطه با مسئلهی اسلام، هرجا که منافع ایشان ایجاب کرده، از ستمی که بر مسلمانان روا داشته شده، صرفنظر کرده است. مثلاً هیچوقت از مسلمانان کشمیر دفاع نکرده، هیچوقت از مسلمانان چچن نیز دفاع نکرده، هیچوقت از مسلمانانی که در چین بر آنها ظلم میرود، دفاع نکرده است". همچنین به شعار پایهای شدند، انواع اتهامها مثل اسلام آمریکایی، اسلام مستکبرین و اینها را به اینها میزند، اسلام آنها را باطل و خودش را حق نشان میدهد، در نتیجه بسیار طبیعی است که در جهت تضغیف و در نهایت سرنگونی این حکومتها و نفوذ و دستاندازی کامل به این کشورهای مسلمان حرکت بکند. حالا اینکه جمهوری اسلامی ایران خودش کی به این نتیجه میرسد که این راه، راه غلطی است، من فکر نمیکنم جمهوری اسلامی هیچوقت این اندیشه و تعقل را پیدا بکند که متوجه اشتباهات خودش بشود، چون اصولاً این جمهوری ایدئولوژیک در جهت به کارگماردن این ایدئولوژی در خدمت حفظ قدرت خودش هست، هرجا تشخیص بدهد که قدرتش میچربد دخالت میکند و دستاندازی میکند".
موضوع هستهای ایران، انعطاف ادارهی باراک اوباما در آمریکا نسبت به این موضوع و تداوم بیاعتنایی رژیم ایران به قطعنامههای صادرهی شورای ملل متحد در راستای توقف غنیسازی اورانیوم، دیگر موضوعات مطروحه در پرسش مصاحبهگر "تیشک" بودند. آقای هجری در پاسخ، با اشاره به موضع حزب دمکرات کردستان ایران در قبال این مسئله گفتند: "ما سالها پیش از این، از آن زمانیکه مسئلهی غنیسازی اورانیوم در جمهوری اسلامی مسئلهآفرین شد برای افکار بینالمللی، اعلام کردیم که جمهوری اسلامی ایران تنها در فکر حفظ رژیم هست. در رابطه با این مسئله، جمهوری اسلامی ایران فکر میکند که اروپا و همهی منطقه دشمن جمهوری اسلامی ایران هستند، بنابراین در مقابل این دشمنان که بخشی از آنها هم دارای سلاحهای اتمی هستند، بایستی نیرویی داشته باشد که بتواند خودش را حفظ بکند و به دست آوردن سلاح اتمی را چارهساز این مشکل میبیند. بنابراین بسیار طبیعی است، جمهوری اسلامی در راستای رسیدن به این هدف حرکت کند و حرکت هم کرده است. چرا جمهوری اسلامی ایران از این برنامه دست برنمیدارد، حتی به تعهداتی که در انظار بینالمللی اعلام میکند، به آن پشت پا میزند؟ دلیلش این است که اصولاً معتقد نیست که غنیسازی اورانیوم تعطیل بشود تا زمانی که به بمب اتمی دست پیدا میکند، مگر زمانی که متوجه بشود که تهدیدها آنقدر شدید است که میتواند جمهوری اسلامی را که رژیم در فکر حفظ آن هست از بین ببرد، اما تابهحال تهدیداتی که سازمان ملل و اروپا و آمریکا کردهاند، اعلام به اصطلاح تنبیهاتی که برای جمهوری اسلامی ایران قایل شدهاند، آنچنان کارایی نداشته که جمهوری اسلامی را به این باور برساند که میتواند جمهوری اسلامی سرنگون بشود، به همین جهت جمهوری اسلامی در رابطه با این مسئله مرتب در حال مانور دادن است". ایشان در ادامهی همین پاسخ با پرداختن به نرمش کنونی آمریکا، اظهار داشتند: "بویژه نرمشی که اوباما اعلام کرده در رابطه با مذاکره با جمهوری اسلامی و در رابطه با امتیازاتی که به جمهوری اسلامی میدهد به خاطر اینکه که او را به پشت میز مذاکره بکشاند، جمهوری اسلامی ایران این را به عنوان امتیازی فرض میکند و به عنوان ضعف آمریکا و اروپا تلقی میکند، بهمین جهت به وقتکشی و ادامه برنامههای خودش در راستای غنیسازی اوارنیوم ادامه میدهد و اما آنگاه که احساس کند در حال سرنگونی است، که باز برای حفظ جمهوری اسلامی تن به همهی سازشهایی خواهد داد که از طرف نیروهای بینالمللی بهش تحمیل شده باشد".
آقای هجری در پایان، به پروسهی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و وظیفهی اقشار و طبقات مختلف مردم پرداخته و گفتند: "من فکر میکنم که کار جمهوری اسلامی با وجود همهی سیاستهای سرکوبگرانه، با همه بحرانآفرینیها و دشمنسازیها در داخل و خارج به جایی رسیده که راه به ساحل نخواهد برد، یعنی جمهوری اسلامی ایران به نظر من، دارد پروسهی سرنگونی را طی میکند، به همین جهت فکر میکنم مردم ایران، اپوزیسیون، آزادیخواهان ایران، به ویژه ملیتهای ایرانی بایستی گام در میدان بگذارند و در جهت تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی و سرنگونی سریعتر آن کوشا باشند تا هزینه بیش از این سنگین نباشد.