شنبه

بیانیه‎ی دفتر سیاسی حدکا در رابطه با روند حل مسالمت‎آمیز مسئله‎ی کرد در ترکیه

در حال اقدام برای تأمین بخشی از حقوق این ملت به طرزی مسالمت‎آمیز است. این تصمیم ترکیه در قبال ملت کرد و قضیه مشروع آن در این کشور مایه‎ی دلگرمی حامیان دمکراسی و تأمین حقوق کردهاست.
این تصمیم اگر به به درستی اجرا شود هم به منفعت کلی کشور ترکیه خواهد بود و هم کردهای کردستان ترکیه را به بخشی از حقوق و مطالبات دمکراتیک‎شان خواهد رساند.
در همین راستا حزب کارگران کردستان (PKK) تصمیم گرفت 3 گروه از اعضای خود را از ارتفاعات قندیل، کمپ مخمور و اروپا به نشانه‎ی استقبال از روند حل مسالمت‎آمیز مسئله‎ی کرد در این کشور به ترکیه بازگرداند. این تصمیم از جانب برادران و خواهران کردمان در ترکیه و مجامع و محافل بین‎المللی و مراکز سیاسی شدیداً مورد استقبال قرار گرفت.
حال که چنین روندی در داخل ترکیه با مخالفت و مقاومت بخشی از جریانات سیاسی افراطی این کشور روبرو شده، ضروری است که گام‎های مردم کرد در ترکیه با دقت و سنجیدگی همه‎جانبه، حامی و پشتیبان روند مزبور باشد و مسئولیت pkk از این لحاظ، مسئولیتی تاریخی است
حزب دمکرات کردستان ایران ضمن ابراز خرسندی از مطرح‎شدن فرایند حل مسالمت‎آمیز مسئله‎ی کرد در این بخش از کردستان، از گام‎های نیروهای سیاسی کرد در این کشور جهت نیل به پیشرفت و پیروزی نهائی حمایت می‎نماید
پیروز باد بالندگی دمکراسی در منطقه و تأمین حقوق دمکراتیک ملت کرد در کردستان ترکیه.


 



دیدار هیئت اتحادیه‎ی میهنی کردستان از دفتر سیاسی حدکا


بعد از ظهر روز پنجشنبه 23 مهرماه، هیئتی از اتحادیه میهنی کردستان به سرپرستی ملابختیار و همراهی سعدی احمد پیره و شماری از اعضای تشکیلات اتحادیه میهنی در کویسنجق، از دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران دیدار نموده و مورد استقبال جمعی از اعضای رهبری حزب به سرپرستی مصطفی هجری، دبیرکل حزب قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری کردستان، در این دیدار آقای ملابختیار هدف این سفر خود و هیئت همراهش را تجدید دیدار با حزب دمکرات کردستان به عنوان دوست دیرینه‎ی اتحادیه‎ی میهنی عنوان کرد. سپس آقای مصطفی هجری مراتب خرسندی خود و دفتر سیاسی حزب را به خاطر این دیدار ابراز نمود
طرفین در این دیدار به بحث و تبادل نظر در رابطه با رخدادهای منطقه، ایران، عراق و مسئله‎ی کرد پرداخته و نتیجه‎ی این تحولات را به سود ملت کرد و جنبش رهایی‎بخش آن ارزیابی نمودند. دو طرف همچنین همکاری و ارتباط مداوم میان نیروهای سیاسی کردستان را برای حفظ دستاوردهای سیاسی و ملی و همچنین تثبیت صلح و دمکراسی در منطقه را یک ضرورت سیاسی ارزیابی نمودند.

سمینار اتحادیه‎ی جوانان دمکرات کردستان ایران برای دبیرکل حدکا

کوردستان میدیا: روز جمعه اول آبان‎ماه، اتحادیه جوانان دمکرات کردستان ایران، سمینار ویژه‎ای برای مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران برگزار نمود.

به گزارش خبرگزاری کردستان در این سمینار که شمار چشمگیری از اعضای اتحادیه‎ی جوانان در آن حضور داشتند، پس از سخنان دارا ناطق دبیرکل این سازمان، مصطفی هجری به ایراد سخنانی در رابطه با "جوانان و اوضاع سیاسی- اجتماعی آنان در ایران و کردستان" پرداخت.

آقای هجری در ابتدای سخنان خود به تحلیلی در باره‎ قشر جوان در جامعه‎ی ایران و پدیده‎های اجتماعی مختلف در آن بر اساس آمارهای مربوطه پرداخت و دلایل و عوامل بروز این پدیده‎های اجتماعی را وضعیت نامطلوب سیاسی و اجتماعی و وجود نظام واپسگرای جمهوری اسلامی دانست.

ایشان در ادامه با اشاره به سیاست رژیم در قبال مدارس و اماکن تأثیرگذار بر شخصیت جوانان، وضعیت دختران در خانواده و جامعه و همچنین ابراز وجود آنان به عنوان نیروی کار بالنده در بازارها و ادارات ایران را مورد بررسی قرار داد و به تحلیل موانع و مشکلاتی پرداخت که مؤسسات و نهادهای اجتماعی رژیم در راستای کنترل و اعمال فشار بر دختران، زنان و دانشجویان اعمال می‎کنند.

آقای هجری در بخش دیگری از سخنان خویش ضمن اشاره به نقش سازمان‎ها، گروه‎ها و احزاب در توسعه‎ی اجتماعی و سیاسی و نقش جوانان در این نهادها افزود:"وجود نیروهای جوان و مشارکت آنان در احزاب و سازمان‎ها در هر کشوری، ضرورتی حیاتی در پیشبرد فرایند دمکراتیزاسیون جامعه است.

دبیرکل حدکا همچنین با اشاره به نقش اتحادیه جوانان دمکرات کردستان ایران به عنوان یکی از تشکل‎های ویژه‎ی جوانان در کردستان ایران، از مردم و خانواده‎ها در کردستان ایران خواست به منظور مقابله با سیاستهای جمهوری اسلامی و پیشبرد مبارزات رهایی بخش ملی در کردستان ایران جوانان خود را به حضور در صفوف این اتحادیه ترغیب و تشویق نمایند.

آقای هجری در ادامه با اشاره به سیاست جلب جوانان کردستان به صفوف بسیج، توسط رژیم، از جوانان کردستان خواست آگاهانه با این مسئله برخورد نموده و مراقب
باشند در دام چنین سیاستهایی نیفتند.
ایشان در خاتمه نیز ضمن پاسخگویی به سؤالات برخی از حضار، حمایت خود را از اتحادیه جوانان دمکرات کردستان ایران اعلام داشت.





جمعه


آمار تلفات جانی مشخص نیست
روز آنلاین، سامناک آقایی: به دنبال ده روز درگیری های مسلحانه در مناطقی از استان های آذربایجان غربی و کردستان بین نیروهای احزاب کرد مخالف و نیروهای سپاه پاسداران، بار دیگر علاوه بر این دو استان، فضای استان های کرمانشاه و ایلام نیز نظامی و امنیتی شده و تردد در محورهای پرتردد این استانها به سختی صورت می گیرد.از تعداد قربانیان این درگیری ها اطلاعات متفاوتی منتشر شده است
طرف های درگیر در کردستان طی روزهای اخیر آمار های متفاوتی از میزان تلفات نیروهای خود ارائه داده اند. مقامات سپاه پاسداران شمار تلفات جانی احزاب کرد در این درگیری ها را 45 کشته و بیش از 50 زخمی اعلام کرده و تنها کشته شدن یک تن از اعضای سپاه را مورد تائید قرار داده اند. اما احزاب کرد از دست دادن 11 تن از اعضای خود را تائید و شمار تلفات سپاه پاسداران تنها در یک درگیری را 55 کشته و بیش از 30 زخمی عنوان کرده اند.
آغاز درگیری ها
این درگیری ها اول هفته گذشته با درگیری خونین بین یک تیم از نیروهای حزب کومه له با نیروهای سپاه پاسداران در اطراف کامیاران شروع شد که بر اساس ادعای کومله طی آن 5 تن از اعضای این حزب کشته و 55 تن از اعضای سپاه و عناصر محلی کشته و بیش از سی تن دیگر نیز زخمی شدند،اما سپاه پاسداران تا روز گذشته هیچ آماری از تعداد تلفات این درگیری ارائه نداد.
دو شب بعد از این حادثه، در اطراف مریوان تنی از چند از نیروهای حزب دمکرات با نیروهای سپاه پاسداران درگیر شدند که در این درگیری دو تن از نیروهای این حزب کشته شدند
همزمان با این درگیری، نیروهای حزب دمکرات کردستان ایران ـ یکی از دو شاخه حزب دمکرات ـ نیز در منطقه فیض الله بیگی از توابع سقز با نیروهای سپاه درگیر شدند که در نتیجه این درگیری طبق خبرهای منتشره از سوی این حزب، چهار تن از اعضای آن جان خود را از دست دادند.
در ادامه، این درگیری های خونین از استان کردستان به استان آذربایجان غربی کشیده شد و نیروهای حزب کومه له در چند نقطه در استان آذربایجانی غربی با نیروهای سپاه پاسداران درگیر شدند که طی این درگیری ها هم تعداد نامشخصی از نیروهای طرفین کشته و زخمی شدند. حزب کومه له در مورد تعداد تلفات این درگیری ها آماری ارائه نداده اما ادعا کرده است که نیروهای این حزب دراین درگیری ها متحمل هیچ نوع تلفاتی نشده اند.
با این حال هر سه حزب درگیر در زدخوردهای مسلحانه هفته گذشته در کردستان، در مجموع جان باختن یازده تن از اعضای خود را تائید و تصویر و هویت اعضای از دست رفته خود را منتشر کرده اند. اما مقامات نظامی، به ویژه مقامات بلند پایه سپاه ضمن تائید وقوع درگیری های مسلحانه با نیروهای این سه حزب کردی، شمار تلفات نیروهای احزاب کرد را بیشتر اعلام کرده اند
آمارهای متفاوت از کشته ها و زخمی ها
دو روز پیش سرلشکر جعفری شمالغربی هم اکنون در تسلط کامل نیروهای سپاه و بسیج هستند، میزان تلفات جانی احزاب کرد در درگیرهای اخیر را 45 کشته و بیش از 50 زخمی اعلام کرد
نکته جالب در گفتگوی خبری فرمانده سپاه پاسداران این بود که وی به درگیری سپاه پاسداران با نیروهای حزب پژاک در استان آذربایجان غربی اشاره کرد، در حالیکه هر سه حزب درگیر در این درگیری ها یعنی کومه له، حزب دمکرات و حزب دمکرات کردستان ایران در گزارش و اطلاعیه های خود حضور حزب پژاک در این درگیری ها را تکذیب کرده اند. علاوه بر این پیش از گفتگوی خبری فرمانده کل سپاه پاسداران، مقامات نظامی دو استان آذربایجان غربی و کردستان تعداد تلفات جانی هر سه حزب کردستان را 27 کشته و تعداد نامشخصی زخمی اعلام کرده بودند.
فرمانده سپاه پاسداران همچنین در بخش دیگری از گفتگوی خود تلفات جانی سپاه پاسداران طی درگیرهادر مناطق مختلف کردنشین را تنها یک کشته اعلام کرد.در حالیکه سایت خبری خورهه لات نیوز، یکی از منابع خبری معتبر کردستان ضمن تائید جانباختن یازده تن از اعضای سه حزب عمده کردستان در درگیری های دو هفته اخیر، اعلام کرده تنها در درگیری اول هفته گذشته بین نیروهای کومه له با نیروهای سپاه پاسداران در اطراف کامیاران که طی آن پنج تن از اعضای این حزب جان خود را از دست دادند، دست کم 55 تن از نیروهای سپاه و عناصر محلی کشته و حداقل سی تن دیگر زخمی شدند.این منبع خبری در ادامه از تلاش سپاه پاسداران برای مخفی کردن اجساد کشته شدگان خبر می دهد و می نویسد: نیروهای سپاه پاسداران و عناصر محلی آن در کردستان برخلاف سایر مناطق ایران برای مقابله با نیروهای احزاب کرد از لباس فرم نیروهای احزاب کرد[لباس فرم پیشمرگ]استفاده می کنند. فرماندهان سپاه پاسداران دراستان کردستان در چند روز گذشته جسد کشته شدگان خود را که لباس فرم پیشمرگه ها را به تن داشته اند به مردم نشان داده و گفته اند این اجساد متعلق به پیشمرگه های سه حزب کردی هستند که در درگیری های اخیر کشته شده اند. از سوی دیگر فرماندهان سپاه پاسداران برخلاف همیشه از انتقال بیش از سی تن دیگر از زخمی های خود به بیمارستان های وابسته به سپاه خودداری کرده و همگی آنها را به یکی از بیمارستان های اصلی سنندج انتقال داده و با مستقر کردن شمار زیادی از نیروهای خود در بیمارستان به مردم وانمود می کنند که این زخمی ها، از اعضای احزاب کرد هستند.
 و
فضای امنیتی و نظامی
درگیری های مسلحانه بین سه حزب عمده کردستان و سپاه پاسداران دقیقا در سالروز فتوای آیت الله خمینی برای جهاد در کردستان شروع شد. هر سال در چنین روزی علاوه بر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در داخل شهر های کردستان، نیروهای سپاه و بسیج نیز به منظور جلوگیری از اعتراضات مردمی و فعالیت های تبلیغی اعضای احزاب کرد، همه مناطق کردنشین غرب کشور را نظامی و از هر بهانه ای برای دستگیری شهروندان کرد استفاده می کنند.طبق خبرهای تائید نشده امسال هم در سالروز فتوای آیت الله خمینی و همزمان با درگیرهای خونین مسلحانه در مناطق مختلف، در شهر هایی مثل مهاباد، بوکان سرشت، سقز،مریوان،سنندج، کامیاران، کرمانشاه و حتی ایلام،ده ها تن از شهروندان کرد دستگیر و روانه زندان شده اند.
این در حالیست که منابع محلی می گویند محورها تردد در شهر هائی که طی دو هفته گذشته شاهد درگیری بین احزاب کرد و سپاه پاسداران بوده، از سوی نیروهای سپاه و بسیج کنترل شده و از سوی دیگر توپخانه نیروی زمینی سپاه بار دیگر مناطق مرزی را زیر آتش گرفته و هم اکنون بخشی از جنگل های مرزی در استان کردستان در سوختن است.


احمد توفیق



سید عبدالله اسحاقی فرزند سیدمحمدامین اسحاقی در سال1310شمسی درمحله ارمنیان شهر مهاباد ازخانواده‌ای معتمد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را در شهر مهاباد گذارانید وی در دوران متوسطه در شهر مهاباد با یاری چندی از دوستان نزدیک خود که همگی از اعضای رسمی یا هواداران حزب توده و... بودند از جمله (غنی بلوریان و دکتر عبدالله مولوی...) جمعیت جوانان حزب دموکرات کردستان ایران را تشکیل دادند و بعد از شكست جمهوری مهاباد اولين كنگره حزب دموکرات کردستان ایران تشكيل شد و دو بخش مهم پا گرفت، یکی كميته مركزى و دیگری كميته اجرايى. در كميته مركزى عبدالرحمان قاسملو و افراد سیاسی فعاّل بودند و در كميته اجرایی پیشمرگانی از قبیلِ سیدعبدالله اسحاقى (احمد توفيق) و قادر شريف سلیمان معینی و... این مبارزین در دهه ۱۳۴۰ در بخش‌های کردنشین ایران و گاه عراق، حضور فعال داشتند.


با روشن شدن همکاری یکی از همکاران دکتر قاسملو با ساواک و اخراجش از كميته مركزى، اختلاف بين دو جناح حزب بالا مى گيرد و كميته اجرایی رو می‌آید‍! درسال ۱۳۴۳ با كمك مصطفی بارزانی كنگره دوم حزب دموکرات کردستان ایران در كوی سنجاق عراق به صورت مخفى برگذار مى شود و عبدالله اسحاقی با نام مستعار ( احمد توفیق ) به عنوان دبيركل حزب انتخاب می‌شود و كميته اجرایی جای پای خود را محکم می‌کند. در کمال تعجب تاریخچه حزب دمكرات امروز به این مورد مهم اشاره‌ای نمی‌کند. كم كم نيروهای بارزانی از احمد توفيق سلب صلاحيت می‌كنند و او را به روستای بارزان تبعيد می نمايند. احمد توفيق چند سال بعد در سال 1973میلادی در هاله‌ای از ابهام در زندان ابوغریب بغدادبه شهادت می‌رسد.




دوشنبه

يمن از پذيرش وزير خارجه رژیم تهران خوددارى كرد

به گزارش تلویزیون الجزیره، دولت يمن از پذيرش وزير امور خارجه رژیم تهران كه قصد سفر به اين كشور را داشت خوددارى كرد.
این منبع خبری گفت، وزارت خارجه يمن سفر منوچهر متكى به اين كشور را به تعويق انداخت. وزارت خارجه يمن مشغوليت رئيس جمهور این کشور على عبداله صالح را علت اين تصميم ذكر كرد.
هفته گذشته رئيس جمهور يمن در مصاحبه با تلويزيون الجزيره رژيم تهران را مورد حمله قرار داد و گفت اين رژيم از شبه نظاميان شيعه در جنوب اين كشور حمايت مى كند.
رسانه هاى عربستان نيز فاش ساختند رژيم تهران بيمارستانى را در يمن به انبار سلاح و مهمات تبديل كرده تا آن را در اختيار شبه نظاميان قرار دهد.
در پی این گزارشها در تهران اعلام شد منوچهر متکی وزیر خارجه جمهوری اسلامی برای تحویل پیامی از سوی احمدی نژاد به رئیس جمهور یمن راهی این کشور می شود.

عکس؛ جلوگیری از ورود دانشجویان معترض به دانشگاه آزاد

یکی از دانشجویان از تهران: تصاویر مربوط به 27 مهر دانشگاه آزاد تهران مرکز دانشکده فنی است.در ادامه روند اعتراضات دانشجویان این دانشکده، همان گونه که در تصاویر ملاحظه میکنید نیروهای حراست روز دوشنبه در کنار درب ورودی دانشگاه اجازه ی ورود به دانشجویان معترض را نمی دادند.

تماس وزارت اطلاعات با خانوادههای دانشجویان و تهدید آنان

تماس وزارت اطلاعات با خانواده های دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و تهدید آنان
خبرنامه امیرکبیر: پس از امضای طوماری در دانشگاه علم و صنعت برای بازگشت دانشجویان ممنوع الورود شده و ادامه یافتن فریادهای "الله اکبر" در سلف غذاخوری دانشگاه علم و صنعت، وزارت اطلاعات با خانواده برخی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تماس گرفته و آنان را تهدید کرده است.ماموران وزارت اطلاعات دانشجویان را به بازداشت تهدید کرده و خانواده های این دانشجویان نیز به برخورد با مشکل و مانع در ادامه زندگی تهدید گشته اند.پیش از این نزدیک به 1000 دانشجوی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با امضای طوماری خواهان بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل شده بودند.همچنین طی روزهای متوالی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با فریادهای "الله اکبر" در سلف غذاخوری به فشارهای وارده بر دانشجویان این دانشگاه اعتراض کرده اند.

احکام سنگین زندان برای کیان تاجبخش و احمد زيدآبادی


روزنامه اعتماد: شنيديم کيان تاجبخش استاد دانشگاه، احمد زيدآبادي دبيرکل ادوار تحکيم وحدت و مسعود باستاني روزنامه نگار که در جريان حوادث پس از انتخابات بازداشت شده بودند به ترتيب به 15 ، 7 و 6 سال حبس محکوم شده اند.
همسر زیدآبادی: خداوند تقاص مظلوم را از ظالم می ‌گیرد
ادوارنیوز: برای پنجمین هفته متوالی از ملاقات خانواده با دکتر احمد زیدآبادی دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران ممانعت به عمل آمد.
مهدیه محمدی همسر احمد زیدآبادی، با اعلام این خبر که امروز (دوشنبه) نیز پس از مراجعه به زندان اوین موفق به ملاقات با همسر خود نشده است، گفت: "اکنون 35 روز است که در بی خبری مطلق از آقای زیدآبادی به سر می‌بریم و در این مدت حتی از تماس تلفنی برای ایشان هم دریغ کرده‌اند".
همسر احمد زیدآبادی در ادامه با اعلام اعتراض خود به این عملکرد غیرقانونی مراجع قضایی و امنیتی گفت: "حق قانونی ملاقات در زندان اوین به یک ابزار شکنجه بدل شده است و از این طریق از سویی احمد زیدآبادی و از سوی دیگر من و فرزندانم را آزار و اذیت می‌کنند".
مهدیه محمدی با طرح این سوال که "درحالی که در آغاز پنجمین ماه بازداشت موقت آقای زیدآبادی هستیم چه دلیلی برای ممانعت از ملاقات ما وجود دارد" خواستار اجرای حق قانونی خود برای ملاقات با همسرش شد.
همسر احمد زیدآبادی، دبیرکل سازمان ادوارتحکیم وحدت همچنین افزود: "من و فرزندانم به خدا و روز جزا اعتقاد داریم و قطعا خداوند تقاص مظلوم را از ظالم خواهد گرفت".
مهدیه محمدی بار دیگر دلیل این روند غیرقانونی را وارد آوردن فشار علیه آقای زیدآبادی دانست و افزود:‌ "برای آنکه احمد پای یک ندامتنامه را امضاء کند همسرم را تحت شکنجه‌هایی قرار داده‌اند که ابعاد آن هنوز هم برای ما روشن نیست".

سه‌شنبه

حزب دمکرات کردستان و انتخابات ریاست جمهوری در ایران

حزب دمکرات کردستان ( منبعد حدک) اخیرا با انتشار بیانیه‌ای در رابطه‌ با دهمین دوره‌"انتخابات" ریاست جمهوری در ایران اعلام موضع کرده و همانطور که‌ انتظار میرفت ، اگر چه با بیان ایراداتی به‌ پروسه برگزاری "انتخابات" خود را برای شرکت در این مضحکه‌ که‌ از جانب جمهوری اسلامی سازمان داده شده‌ است آماده میکند.
حدک در بیانیه‌ خود از مهدی کروبی یکی از کاندیداهای پست ریاست جمهوری، پشتیبانی کرده‌ است ، چون گویا ایشان در برنامه‌ تبلیغاتی خود "ابتکار تازه‌ای" بخرج داده‌ ، تامین حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی را در برنامه‌ خود گنجانده است!!.
آمدن عنوان حقوق اقوام در برنامه‌ تبلیغاتی کروبی، حدک را به‌ شعف انداخته تا جاییکه‌ آنرا اقدامی "علنی و بدون پرده‌‌" و "گامی مهم" در طرح خواست و مطالبه‌ مردم کردستان مینامد که‌ گویا در طول 30 سال گذشته‌ این برای اولین بار است که‌ از جانب کاندید پست ریاست جمهوری این حقوق اگرچه‌ تحت عنوان اقوام تاکید و طرح میگردد.
حدک که‌ همواره اتفاقات و تغییر و تحولات در بالا به‌ وسوسه‌اش انداخته‌ و سعی داشته‌ که‌‌ به‌ شکلی و به‌ نحوی در آن ادای سهم کند تا بلکه‌ نصیبی عایدش گردد، اینبار وسوسه خود را در این "انتخابات" با پشتیبانی کردن از کروبی دنبال میکند. دنیا را چه‌ دیدی شاید در بازی قدرت در آن بالا دری به تخته خورد و اینبار نام شیخ از صندوق آرا بیرون کشیده‌ شد و حدک نیزکه‌ در این "پیروزی" سهیم بوده‌ وپس از "این پیروزی" از الطاف شیخ در تامین حقوق اقوام بهره‌ای ببرد. اما حدک در حین حال میداند که‌ اکثریت مردم کردستان از کل حاکمییت اسلامی ازهر نوع و قماشی که‌ باشند، بیزارند و" انتخاباتش" را نیز مضحکه ای بیش نمیدانند و همچنین میداند حسابی که‌ برروی کاندید مورد علاقه‌اش باز کرده‌ ممکن است در کردستان شانس زیادی نداشته باشد، از اینرو بیانیه‌ را طوری تنظیم کرده‌اند که‌ گویا مضحکه‌ بودن " انتخابات"‌‌‌ و عدم موفقیت این کاندیدای "مدافع حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی" را از نظر دور نداشته‌اند.
در بیانیه‌ گفته‌اند که‌ انتخابات آزاد و دمکراتیک نیست، گفته‌اند که‌ در نظام اسلامی قدرت مافوق قانون وجود دارد، گفته‌اند که‌ این قدرت امکان برداشتن "گامهای مهم"!! را از رئیس جمهور برای پیشبرد برنامه‌هایش از جمله‌ تامیین حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی سلب میکند و گفته‌اند که‌ در روزهای مانده به‌ " انتخابات" ( البته‌ پس از این اعلام پشتیبانی) منتظر اقدامات بیشتر وبرداشتن گامهای بیشتری(حتما قاطعانه‌تری!!) از سوی آقای مهدی کروبی برای در نظر گرفتن سهم بیشتربرای اقوام خواهند ماند.
به‌ برخی نکات مطرح شده تا کنونی بیشتر بپردازیم.
برخلاف گفته‌ بیانیه‌ حزب دمکرات کردستان ، این اولین بار نیست که‌ ازیکی مهره‌های رده‌بالای رژیم اسلامی البته‌ ریاکارانه‌ از تامین حقوق به‌ گفته‌ خودشان اقوام و اقلیتهای مذهبی
حرف میزند. بارها از زبان ریز و درشتشان شنیده‌ایم که‌ ریاکارانه‌ از رسیدگی و تامین حقوق مناطق محروم(همان اقوام گفتن کروبی) گفته‌اند. بویژه‌ در زمان برگزاری انتخاباتشان که‌ هزینه‌ای هم در بر ندارد مگر کم ریاکارانه‌ از برابری، تامیین عدالت وآزادی و رفاه و امنیت حرف زده‌اند یا میزنند . کروبی هم از این قاعده‌ بازی در "انتخابات" مستثنی نیست. او هم چه‌ شخصا و چه‌ به‌ عنوان گرایشی در درون حاکمییت میخواهد و در تلاش است که‌ برای برون رفت ازبحرانهای سیاسی و اقتصادی که‌ بویژه‌ در دوره‌ اخیر به‌ قول رضایی کاندید دیگر پست ریاست جمهوری، کشور را بر لب پرتگاه برده‌ است، راه حل پیشنهاد کند و خود و برنامه و سیاست گرایش خود را برای بقاء حیات نظام اسلامی کارساز و مفید معرفی میکند. جوهر اصلی این سیاست تا آنجاکه‌ به بحرانهای داخلی برمیگردد، تلاش برای مهار کردن جنبشهای اعتراضی از درون است. آنچه‌‌ که‌ در واقع نظام اسلامی را بر لب پرتگاه کشانده‌ است. اقوام کردنهای کروبی در دور اخیر از این سیاست مایه‌ میگیرد و از جمله بار دیگر جنبش انقلابی مردم کردستان را نشانه‌ رفته‌ است و قصد دارد توانایی خود را در مهار این جنبش( البته‌ به‌ کمک بیانیه‌ حدک) و تهی کردن آن از انقلابیگریش را در رقابت انتخاباتی به رخ بکشد و شانس خود را برای بیرون آمدن از صندوقها بالا برد.
اما مشکل شیخ و حد‌ک در این است که‌ این سیاست اگر چه دوره‌ای با آب و تاب به‌ میدان آمد و در بالا در مجلس و در پست ریاست جمهوری جایی برای خود دست و پا کرد و در پایین به‌ درجه‌ای به‌ درون جنبشهای اعتراضی راه پیدا کرد و میرفت که‌ افق خود را مسلط گرداند و سیاست مهار از درون خود را به‌ سرانجام رساند، اما امروز دیگر ازاین موقعییت برخوردار نیست. در بالا همه‌ شواهد حکایت از این دارند که‌ میل به سرکوب شدید جنبشهای اعتراضی با توجه به‌ گسترش ابعاد آن، در جبهه‌ اصولگرایان تقویت شده و نیرو گرفتن سپاه‌ پاسداران و قبضه‌ کردن قدرت در ایران توسط این نیرو درحال تکمیل شدن است. از اینرو جناح اصلاح طلب در بازی قدرت در بالا بتدریج کم آورد و امروز از شانس زیادی برخوردار نیست. مضافا اینکه‌ این جناح عدم کارایی خود را در مهار جنبشهای اعتراضی به دلایل متعدد و از جمله‌ به‌ دلیل حضور گرایش انقلابی و رادیکال در این جنبشها نشان داد و از اینرو در پایین هم از شانس زیادی برخوردار نیست.
با این احوال حدک که تغییر و تحول در بالا نه در پایین بیشتر به‌ وجدش میآورد برای ادای سهم در این تحولات چنین تشخیص داده‌ که‌ از کروبی پشتیبانی کند زیرا فکر میکند از آنجاکه‌ کروبی مانند دیگر کاندیدها مستقیما در مضام اتهام نیست کانال مناسبی برای شرکت در بازی بالاییها میتواند به‌ حساب آید و از طرف دیگر ایشان در برنامه‌ انتخاباتی خود لطف کرده‌ و گوشه‌ چشمی هم به‌ اقوام ساکن ایران و حقوق آنان انداخته‌اند.
‌اقوام نامیدن ملتهای ساکن ایران اولین قدم در نادیده گرفتن حقوق آنان به‌ عنوان یک ملت است. حکومتهای مسلط بر ایران و از جمله‌ رژیم اسلامی از آوردن نام ملت ابا داشته و مهره‌های ریز و درشتشان همواره‌ از قوم و مردم مناطق محروم به‌ جای آن استفاده‌ کرده‌اند. برای گریز از به‌ رسمیت شناختن ملتهای ساکن ایران و حقوق آنان و تداوم بر ستمگری ملی، "ایران یک ملت واحد متشکل از اقوام و طوایف گوناگون" تعریف شده‌ است. خودداری کروبی از اوردن نام ملت و حقوق ملتهای تحت ستم و قرار دادن اقوام به جای آن سیاستی آگاهانه‌ برای تاکید بر این ستمگری ملی است.
30 سال گذشته‌ مردم کردستان برای رفع این ستم و تامیین حقوق پایمال شده خود به‌ عنوان یک ملت، جنبشی انقلابی را سازمان داده و به‌ پیش بردند. جنبشی که‌ علیرغم سرکوب شدید، اعدامهای دسته‌ جمعی، زندانی کردن و اذیت و آذار دادن فعالین این جنبش، تبعید و آواره‌ کردن و کوچ دادان اجباری، بله‌ علیرغم بمباران و توپ باران شهرها و روستاهای کردستان و کشتار مردم بیدفاع، امروز اگر چه‌ با قبول محدودیت هایی در عرصه‌هایی از مبارزات خود ، همچنان به‌ عنوان یک جنبش انقلابی در صحنه‌ سیاسی ایران زنده‌ است. تا جاییکه‌‌ ریز و درشت در دستگاه‌ حکومتی از جمله کروبی را که‌ طی 30 سال گذشته‌ سیاست سرکوبگرانه‌ رژیمش را علیه‌ مردم کرد و تداوم سیاست ستمگری ملی را تایید کرده، وا میدارد تا در مهار این جنبش، کسب موقعییت کند.
حزب دمکرات کردستان در انتخاب خود مختار است. میتواند بر همان سیاست همیشگی خود مبنی بر چشم براه بودن تحولات در بالا و تلاش برای سهم بری از بالا ادامه‌ دهد، سیاستی که‌ حداقل تا کنون غیر از ضرر عاید دیگری برای این حزب در بر نداشته‌ است. اما آنچه‌ که‌ مسلم است این حزب دیگر توان پایین آوردن توقعات کارگر و زحمتکش کرد را ندارد. این ادعا نه‌ صرفا به علت وجود و فعالییت دیگر جریانات سیاسی بلکه‌ اساسا به‌ توان، ظرفیت گرایش رادیکال و انقلابی در بطن خود جنبش ربط پیدا میکند و قابل مستدل کردن است. همان گرایشی که‌ نفوذ افق اصلاح طلبی را در جنبش کردستان با مشکل جدی روبرو کرده‌ واز تسلط این افق و سیاستها یش برای مهار جنبش از طریق محدود کردن خواستهایش در رفع ستم ملی ممانعت جدی بعمل آورده‌ است.
با محدود شدن عرصه‌هایی از مبارزات مردم کردستان در دوره‌ چند ساله‌ اخیر ما شاهد گسترش اعتراضات و مبارزات توده‌ای در اشکال و روشهای دیگری هستیم ، آنچه‌ که‌ در سنت دوره‌ گذشته‌ این جنبش جای مهمی را اشغال نمیکرده است. امروز به‌ یمن تحولات اجتماعی که‌ جامعه‌ کردستان از سر گذرانده‌ و همچنین تحولات کل جامعه‌ بشری و تاثیرات آن در کردستان، همزمان با ارتقاء سطح انتظارات و توقعات مردم از زندگی ، ارتقاء سطح دانش و فرهنگ عمومی، شاهدیم که‌ سطح مبارزات و شکل مبارزات برای تامین این انتظارات و توقعات نیز دگرگون شده‌ و ارتقاء یافته‌ است.
چنین واقعیات انکار ناشدنی در جامعه‌ کردستان دو مسیر را پیش پای جریانات سیاسی فعال قرار میدهد. یا باید با درک این واقعییات بدور از جنجال آفرینی از یکطرف و اراده‌ گرایی از طرف دیگر در تلاش هموار کردن راه گسترش مبارزات توده‌ایی و متشکل شدنشان بود و از این جبهه‌ نیرو گرفت و یا واقعییات موجود را ندید یا کم به‌ حساب آورد و سیاست انتظار و چشم امید داشتن به‌ تغییر در بالا را پیشه‌ خود کرد و آنرا با نام "واقعییات و آنچه‌ که‌ ممکن است" توجیه کرد.
حدک که‌ ‌گسترش اعتراضات و مبارزات توده‌ای و رویاروی آشکارتر و گسترده‌تر جنبشهای اعتراضی با رژیم اسلامی به‌ اندازه‌ گفته‌ ریاکارانه‌ کروبی به‌ وجدش نمیاورد و ‌ برای تقویت جنبش عادلانه‌ مردم کردستان، نه‌استفاده‌ از این موقعییت بلکه‌ به‌" گامهای صریح و مهم" کروبی امیدوار است، پیمودن مسیر دوم را در برنامه‌ دارد و با بیانیه‌ اخیر خود نشان داد که‌ تا چه اندازه‌ با مسیر مردم و انتظارات و توقعات مردم فاصله‌ دارد.

دوشنبه

٢٠سال پس از سوء قصد به قاسملو؛ پرونده قتل و حزب دمکرات کردستان ایران


مجله‌های هفتگی / گفت‌وگوی ویژه


٢٠سال پس از سوء قصد به قاسملو؛ پرونده قتل و حزب دمکرات کردستان ایران

شهرام میریان


در ۲۲ تیرماه ۲۰ سال پیش ، دکتر عبدالرحمن قاسملو ، دبیر کل آن زمان حزب دمکرات کردستان ایران و دو تن از یارانش به نام های عبدالله قادری و فاضل رسول، در جریان دیدار و گفت و گویی پنهانی با نمایندگانی از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران در آپارتمانی در شهر وین در پایتخت اتریش کشته شدند।با توجه به اقدامات همه جانبه ای که از سوی خانواده های مقتولان و نهادهای ایرانی و خارجی برای بازگشایی این پرونده به عمل آمده است اما دولت های گوناگون اتریش در طی ۲۰ سال گذشته از بازگشایی و پیگیری روند این پرونده پرهیز کرده اند.سرنوشت این پرونده در نهایت به کجا خواهد انجامید؟ این پرسش اصل گفت و گوی ویژه این هفته رادیو فردا با مصطفی هجری، دبیر کل فعلی حزب دموکرات کردستان ایران است.
آقای هجری، روز دوشنبه ۲۲ تیرماه برابر است با بیستمین سالگرد ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو ، دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران و دو تن از یارانش। بارها و بارها صحبت از بازگشایی پرونده این ترور به میان آمده است و تلاش هایی هم در این مورد صورت گرفته است. ولی سرنوشت این پرونده تا به حال روشن نشده است. به اعتقاد شما گره کار کجاست؟
مصطفی هجری: پرونده دکتر قاسملو و جریان دادگاه آن و تحقیقات مرتبط با آن یک موضوع سیاسی است تا یک مسئله حقوقی। چون در آن زمان این که حادثه روی داد خود قاتلان هم حضور داشتند. و در اختیار پلیس بودند. بنابر یک دستور سیاسی از سوی حکومت وقت اتریش، این افراد را تا فرودگاه اسکورت کرده و به تهران روانه‌اشان کردند. یعنی در همان زمان اگر کار تحقیقات انجام نشد به این دلیل نبود که دلیل یا مدرکی وجود نداشت و متاسفانه تا زمانی که این مسئله، یک مسئله سیاسی تلقی شود کار این پرونده در دادگاه به سرانجامی نخواهد رسید.
ممکن است اطلاعاتی درباره هویت این افراد نیز در اختیار ما قرار دهید؟
در این مورد زیاد نوشته شده و زیاد بحث شده است। هویت قاتلان به همان گروهی برمی گردد که به عنوان «دیپلمات تروریست ها» ی جمهوری اسلامی ایران مخالفان خودشان را از پای در می آوردند. این افراد در وین با شهید قاسملو و با همراهی دکتر فاضل رسول و عبدالله قادری نشست داشتند. پوشش مذاکره آنان هم این بود که از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران آمده اند تا در رابطه با حل مشکلات و مسائل مردم کرد در کردستان ایران صحبت کرده یک راه حل مسالمت آمیز برای این مسائل پیدا کنند . البته بعدها مدارکی بدست آمد که نشان می داد گروه دومی هم حضور داشته است تا اگر گروه نخست نتواند ماموریت خود را به انجام برساند گروه دوم وارد عمل شوند.
چرا دکتر قاسملو جریان این دیدار پنهانی را با پلیس اتریش هماهنگ نکرده بود؟
به اعتقاد من دکتر قاسملو اعتماد بیشتری به جمهوری اسلامی ایران داشت। ایشان بنا بر تحلیل خودشان بر این باور بودند که بعد از خاتمه جنگ خسارت بار ایران وعراق، وقتی جمهوری اسلامی ایران بعد از آن همه کشتار و ویرانی اعلام آمادگی می کند که با عراق وارد مذاکره شود به این معناست که مسائل و مشکلات داخل ایران را هم حل و فصل کند. نکته دیگری که در جلب اعتماد دکتر قاسملو موثر بود این بود که قبل از آن نیز جلسه ای با حضور جلال طالبانی در این مورد برگزار شده بود و در آن جلسه نخست، نمایندگان ایران توانسته بودند تا حدی اعتماد دکتر قاسملو را جلب کنند. در هر حال این، یک انتقاد بر عملکرد شهید قاسملو بود که نمی بایستی به جمهوری اسلامی ایران اعتماد می کرد و می بایستی دولت اتریش را در جریان این دیدار قرار می داد تا از جانش محافظت به عمل می آمد. یا اینکه حداقل از تعداد دوستانی که در آن زمان در اتریش بودند به محل مذاکره دعوت به عمل می آمد تا بتوانند امنیت جلسه را تامین کنند
شما در آغاز صحبتتان مقصر اصلی راکد ماندن پرونده دکتر قاسملو ویارانش را دولت اتریش دانستید। همان طور که می دانید اتریش یکی از اعضا بیست و هفت‌گانه اتحادیه اروپاست. شما آیا تا به حال از این اتحادیه درخواست کرده اید که دولت اتریش را در به جریان انداختن این پرونده تحت فشار قرار دهد؟
خیر। ما از اتحادیه اروپا درخواستی نکرده ایم. اما از نظر حقوقی و با مشاورت وکلای مجرب در این رابطه تحقیق و پرس و جو کرده ایم و پرسیده ایم که آیا وقت آن رسیده است که این پرونده به جریان بیافتد؟ و پس از انجام مراحل تحقیقات در یک دادگاه عادلانه مورد بررسی قرار گیرد؟ مشورتی که به ما دادند این بود که گفتند فعلا این امکان از نظر سیاسی وجود ندارد.
گروهی بر این باورند که اگر دولت اتریش در همان ۲۰ سال پیش و به محض وقوع این اتفاق ، عاملان و آمران این ترورها را به محاکمه می کشید چه بسا ترورهای پس از آن و قتل رستوران میکونوس برلین و سایر ترورهای دولتی هرگز عملی نمی شد। نگاه شما به این نظریه چگونه است؟
من هم دقیقا بر این باورم । در یک سخنرانی که به همین مناسبت در شهر وین انجام دادم گفتم که مقصر اصلی ادامه این ترورها خود اروپاییان بودند. اگر از اول یک عکس العمل جدی از خودشان نشان داده بودند همچنان که دادگاه برلین در رابطه با پرونده میکونوس نشان داد، مطمئنا جمهوری اسلامی ایران جرات ادامه این ترورها را نداشت. همچنان که بعد از ترور برلین و محاکمه میکونوس و اتهام آشکاری که متوجه دولت ایران شد و قاتلان در این رابطه دستگیر شدند باعث توقف این عملیات های تروریستی از سوی جمهوری اسلامی ایران شد.
به این ترتیب آیا شما به بازگشایی پرونده دکتر قاسملو و یارانش خوشبین هستید؟
من خوشبینم و فکر می کنم بالاخره یک روز این پرونده به جریان خواهد افتاد। اما کی این اتفاق خواهد افتاد؟ نمی توانم به طور دقیق بگویم.
یکی از شعارهای اصلی حزب دموکرات ایران که دبیر کلی آن به عهده شماست شعار« دموکراسی برای ایران ، خودمختاری برای کردستان» است । از محتوای این شعار بسیار واضح و روشن است که کردهای ایرانی خواهان جدایی از ایران نیستند. ولی برخی از افراد واژه خودمختاری را به معنای جدایی طلبی از ایران ارزیابی می کنند. آیا این طور است ؟
این شعاری که شما فرمودید تا قبل از برگزاری کنگره سیزدهم ، شعار اصلی ما بود। منتها بعد از برگزاری کنگره سیزدهم شعار حزب دموکرات ایران به شعار« ایران دموکراتیک فدرآل » تغییر پیدا کرد. به این معنا که اگر شعار سابق حزب دموکرات ایران خواستار خودمختاری برای مردم کردستان ایران بود از آن تاریخ به بعد این خودمختاری را برای کلیه ملیت های موجود در کشور ایران خواستار است . این خود دلیل بر این مدعاست که حزب دموکرات ایران چه قبل از این شعار و چه بعد از این شعار خواهان تجزیه طلبی نیست . حزبی که خواهان خودمختاری همه ملیت های کشورش می شود نمی تواند مدعی تجزیه طلبی باشد.از سوی دیگر بر این باورم که اگر حزب دموکرات ایران خواهان تجزیه طلبی کردستان از ایران بود مانند بسیاری از سازمان های سیاسی کرد داخل و خارج از کشور هیچ واهمه ای از اظهار این درخواستش نداشت . هدف ما ماندن در چهارچوب کشور ایران و بدست آوردن حقوق سیاسی ملیت کرد و سایر اقلیت ها در ایران است.
رابطه حزب دموکرات ایران با کردهای شمال عراق و کردهای سایر کشورها همچون کشور سوریه و ترکیه چگونه است؟
ما کلا با همه گروه های مبارز دموکرات و آزادیخواه در هر کدام از بخش های کردستان رابطه بسیار دوستانه و نزدیکی داریم । همدیگر را می بینیم . در مورد اهدافمان مشورت می کنیم . و سعی مان بر این بوده است که رابطه مان را گسترش دهیم
منظورتان از سایر بخش های کردستان دقیقا چیست ؟
منظورم بخش هایی از کردستان عراق، کردستان سوریه و کردستان ترکیه است।
نظر شما در ارتباط با تشکیل یک دولت مستقل کرد در محدوده خاورمیانه چیست؟
ایجاد یک دولت مستقل کرد در خاورمیانه امر عجیبی نیست . همچنان که در خاورمیانه بسیاری از ملیت ها و قومیت ها، استقلال خودشان را دارند. اگر زمانی این اتفاق برای کردهای کردستان به وقوع بپیوندد چیز غریبی نخواهد بود. منتها ما در قالب حزب دموکرات ایران فعلا بر این باوریم که حقوقمان را در چهارچوب کشورمان ایران پیگیری کنیم.

بیانیەی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران بمناسبت دستگیریهای گستردە اخیر در کردستان

هم‎میهنان گرامی!توده‎های مبارز مردم کردستان!محاف و مجامع حقوق بشری!احزاب و سازمانهای سیاسی آزادیخواه ایران!پس از آنکه مردم کردستان در روز دوشنبه، 22 تیرماه 1388 خورشیدی مصادف با 13 جولای 2009 میلادی، به مناسبت بیستمین سالروز ترور دکتر قاسملو، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران و یارانش در وین توسط تروریستهای رژیم جمهوری اسلامی ایران، اقدام به اعتصاب عمومی کرده و مغازه‎ها و بازارها را تعطیل نمودند و با این موضعگیری ملی و آزادیخواهانه، یکبار دیگر وفاداری خود را نسبت به این رهبر فرزانه نشان داده و انزجار و تنفر خود را از ترور و آمران آن جنایت تروریستی ابراز گردند، رژیم جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوبگرش در سرتاسر کردستان به طورگسترده اقدام به بازداشت و زندانی نمودن فرزندان آزادیخواه کرد کرده و تاکنون دهها نفر را بازداشت کرده‎اند که سرنوشتشان نامعلوم می‎باشد و همزمان با این سیاست ضد بشری، اقدام به پلمپ‎کردن مغازه‎‎ها کرده‎اند و لذا با این اعمال ناجوانمردانه‎اشان، زندگی، رفاه و امنیت توده‎های مردم را بر همان منوال سیاست همیشگی خود، به مخاطره افکنده‎اند।بنابراین از محافل و مجامع حقوق بشری، نهادهای بین‎المللی مدافع حقوق بشر و سازمانهای سیاسی ایرانی و کرد درخواست می‎کنیم که در مقابل موج دستگیری و زندانی‎نمودن فرزندان آزادیخواه کشورمان و فشارهایی که بر مردم کردستان وارد می‎آید، موضعگیری کنند و رژیم را تحت فشار قرار دهند تا از رفتار ضدانسانی در برابر مردم کردستان و آزادیخواهان خودداری کند، زیرا اختیار سکوت در مقابل این رفتارهای رژیم به اصرار رژیم بر ادامه‎ی این سیاستهای ضدبشری‎اش منجر خواهد شد. همچنین از مردم میهن‎دوست کردستان و فرزندان مبارز کرد نیز می‎خواهیم که همچنانکه در 22 تیرماه اتحاد و همبستگی خود نشان دادند که از مواضع و احساسی انقلابی برخوردارند، بازهم با حفظ اتحاد خود، به نیروهای سرکوبگر رژیم اجازه ندهند به شخصیت فرزندان کرد توهین کند.
حزب دمکرات کردستان ایران دفتر سیاسی
22/7/2009

بیانیەی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران

در رابطه با حادثه اردوگاە مجاهدین خلق در عراق‎
پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۳۰ ژوييه ۲۰۰۹
ساعت 3 بعد از ظهر روز سه‎شنبه، موخه‎ی 6/5/1388 برابر با 28/5/2009، نیروی زیادی متشکل از چند واحد ارتش دولت فدرال عراق، اردوگاه مجاهدین خلق ایران در استان دیاله‎ی عراق را محاصره نموده و حتی اقدام به تیراندازی علیه ساکنان این اردوگاه نمودند। بر اثر این تیراندازی و درگیری، شماری از ساکنان اردوگاه کشته و بیش از 200 تن نیز زخمی شدند।این اقدام ارتش عراق در حالی انجام گرفت که اردوگاه مزبور تحت مراقبت خود ارتش عراق بوده و مسئولیت محافظت از ساکنان اردوگاه، به این نیرو سپرده شده بود، به همین دلیل چنین اقدامی، دور از انتظار و دور از قواعد بین‎المللی و برخلاف اصول انسانی به حساب می‎آید که علیه شمار زیادی از پناهندگان اپوزیسیون ایرانی انجام گرفته است।حزب دمکرات کردستان ایران، این اقدام ارتش عراق را رفتاری ناشایست و ناروا و غیرقابل توجیه دانسته و انتظار دارد سازمان ملل متحد و کلیه‎ی سازمان‎های مدافع حقوق بشر و حقوق پناهندگان به‎ویژه نیروهای ائتلاف، در برابر این رفتار، موضع گرفته و به منظور پیشگیری از این قبیل اقدامات ناروا و جلوگیری از تکرار آنها، اقدامات مقتضی را به عمل آورند।
دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران

حزب دمكرات كردستان و پارت آزادی كردستان در يك كنفرانس مطبوعاتی پيرامون انتخابات ايران

بعدازظهر روز يكشنبه ۱۰ خردادماه يك كنفرانس مطبوعاتی پيرامون انتخابات رياست جمهوری در ايران برای آقايان كمال كريمی عضو دفتر سياسی حزب دمكرات كردستان و حسين يزدانپناه معاون رهبر پارت آزادی كردستان برگزار شد.
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۱ ژوين ۲۰۰۹
آقای كمال كريمی در آغاز اين كنفرانس در مورد موضع حزب دمكرات كردستان پيرامون انتخابات رياست جمهوری گفت: ديدگاهها و مواضع اين بار حزب دمكرات كردستان كه در قالب بيانيه ها و اظهار نظرهای رهبران حزب منتشر شده است، در طول چند ماه اخير در داخل كشور به ويژه از طرف فعالان سياسی و مدنی كرد مورد استقبال قرار گرفته است.
كوردستان و كوردنيوز: بعدازظهر روز يكشنبه ۱۰ خردادماه يك كنفرانس مطبوعاتی پيرامون انتخابات رياست جمهوری در ايران برای آقايان كمال كريمی عضو دفتر سياسی حزب دمكرات كردستان و حسين يزدانپناه معاون رهبر پارت آزادی كردستان برگزار شد.در اين كنفرانس مطبوعاتی كه به دنبال انتشار بيانيهی مشترك دو حزب مذكور صورت گرفت، آقايان كمال كريمی و حسين يزدانپناه دلايل درپيش گرفتن موضع متفاوت از ديگر احزاب شرق كردستان را تشريح نمودند.آقای كمال كريمی در آغاز اين كنفرانس در مورد موضع حزب دمكرات كردستان پيرامون انتخابات رياست جمهوری گفت: ديدگاهها و مواضع اين بار حزب دمكرات كردستان كه در قالب بيانيه ها و اظهار نظرهای رهبران حزب منتشر شده است، در طول چند ماه اخير در داخل كشور به ويژه از طرف فعالان سياسی و مدنی كرد مورد استقبال قرار گرفته است.آقای كريمی در ادامه سخنان خود گفت: موضع ما در قبال انتخابات مربوط به چند روز اخير نمیشود بلكه در سال گـذشته ما بعنوان حزب دمكرات كردستان با حساسيت تمام پروسه انتخابات را دنبال و آن را مورد مطالعه قرار داديم. همچنين برای ما نظرات و افكار فعالان و مبارزين سياسی و مدنی كرد در داخل كشور بسيار حائز اهميت بوده و آنان نيز معتقد به بايكوت كردن انتخابات نيستند.عضو دفتر سياسی حزب دمكرات كردستان همچنين بيان نمود مبارزه ملت كرد به طور عموم به ويژه فعالان و مبارزين داخل كشور در سالهای گـذشته دارای چنان تأثيری بوده كه در درون حاكميت و در بالاترين سطوح از طرف نامزدهای رياست جمهوری به نقض حقوق مليتها در ايران و سياست تبعيض جمهوری اسلامی در ۳۰ سال گـذشته اعتراف شده است. هر چند در سطح بسيار پائين هم باشد، اما اكنون برای اولين بار است با انتشار بيانيه، برنامهای برای حل مشكلات مليتها ارائه میشود. در حقيقت اين نتيجه مبارزه جنبش سياسی كردستان شامل احزاب اپوزيسيون و مبارزين داخل كشور میباشد.آقای كريمی در بخش ديگر از سخنان خود ضمن اشاره به تحولات جامعه كردستان در سالهای اخير گفت: ما بر اين باور هستيم كه برای مطرح نمودن خواستههای ملی و دمكراتيك خود لازم است از تمام فرصت ها استفاده نمائيم. همان طور كه در بيانيهی مشترك ما آمده بود بنا به مسائل مطرح شده در پروسهی انتخابات اين دوره رياست جمهوری در ايران معتقد هستيم فرصت برای طرح مطالبات ملت كرد از سوی مردم پيش آمده است. به دنبال انتشار بيانيهی حزب دمكرات كردستان در ارتباط با بيانيهی مهدی كروبی، مير حسين موسوی نيز مجبور شد هر چند در سطح بسيار پايينتر بيانيهای مشابه بيانيهی كروبی را منتشر نمايد. حتی احمدی نژاد كه در ۴ سال گـذشته با شديدترين شيوه به سركوب ملت كرد پرداخته او نيز برای اينكه عقب نماند ناچار شد اعلام بكند كه خواستار اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی است. طرح چنين مسائلی از طرف نامزدهای انتخاباتی نتيجه تلاش و مبارزه ملت كرد میباشد كه كانديداها به ناچار برای كسب رأی مردم به طرح آنها پرداختهاند.آقای كريمی در جواب سۆالی كه آيا اين اقدام شما به پراكندگی و اختلافات بيشتر در ميان احزاب كردستانی منجر نمیشود، گفت: بسيار طبيعی است كه در مورد يك مسئله سياسی موضع و نظر متفاوت داشته باشيم و اين اقدام هيچ گاه بر روابط و دوستی ما با ديگر احزاب تأثير منفی نخواهد گـذاشت و از اين به بعد حتی بيشتر از گـذشته برای اتحاد و همكاری تلاش خواهيم كرد.در اين كنفرانس مطبوعاتی آقای حسين يزدانپناه نيز بر ضرورت هماهنگی و همكاری بيشتر ميان احزاب خارج از كشور و فعالان سياسی و مدنی كرد در داخل كشور تأكيد كرد و ضرورت پيشبرد اين مبارزه مشترك را عاملی مهم در اتخاذ اين موضع مشترك حزب دمكرات كردستان و پارت آزادی كردستان دانست.معاون رهبر پارت آزادی كردستان در جواب اين سؤال كه آيا اين اين موضع شما به رژيم جمهوری اسلامی مشروعيت نمیدهد، گفت: جمهوری اسلامی هيچ گاه برای مشروعيت خود به رأی مردم نياز نداشته بلكه رژيم آشكارا در قانون اساسی خود میگويد كه مشروعيت نظام از فرامين آسمانی كسب میشود و در غياب امام زمان ولی فقيه رهبر جامعه اسلامی است. او برای نمونه به تركيه اشاره كرد و گفت در اين كشور نيز مشروعيت از فكر و ايدولوژی كماليستی نشأت میگيرد. او اضافه كرد كه اگر شركت كردن در انتخابات به معنای مشروعيت بخشيدن به نظام باشد ملت كرد در كردستان تركيه هيچ وقت نمیتوانست در مسائل سياسی و در انتخابات شركت نمايد چون طبق قانون به كماليزم مشروعيت میدهد.آقای يزدانپناه همچنين بر اين مهم تاكيد نمودند كه موضع اخير پارت آزادی كردستان و حزب دمكرات كردستان بر روابطشان با احزاب كردستانی ديگر كه سياست تحريم را در پيش گرفتهاند، تأثير منفی نخواهد گـذاشت و بيشتر از گـذشته جهت نيل به همكاری و همدلی بيشتر تلاش خواهند نمود.

چهارشنبه

حزب دموکرات چیست؟

دموکرات در لغت یعنی طرفدار دموکراسی.(1)دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم. به عبارت دیگر: نوعی از حکومت که در آن حاکمیت عالیه در دست مردم است که ممکن است مستقیماً یا به واسطه نمایندگی که انتخاب میکنند، اعمال شود. اصطلاح دموکراسی در یونان قدیم پیدایش یافت و به حکومت اطلاق میشد که مردم در اداره آن سهیم و از مزایایش برخوردار باشند.(2) افرادی که طرفدار دموکراسی هستند، دست به تشکیل احزاب مربوط به خود زدند. اکنون ممکن است در بعضی از کشورها حزب دموکرات وجود داشته باشد، مثل حزب دموکرات در آمریکا که در مقابل جمهوری خواهان قرارداد و یا حزب دموکرات کردستان عراق یا ترکیه. چنین احزابی ممکن است در داخل آیین نامه‏ای مخصوص به خود داشته باشند که وضع مشاهبهی با دیگر احزاب با این نام و نشان نداشته باشد، اما در یک اصل که طرفداری از حکومت مردم بر مردم باشد شریکند، هر چند در نحوه اجرای آن دچار اختلاف شوند

شنبه

مـا و دمـکراسی ،نسرین قاسملو


نسرین قاسملوخواننده‌ گرامی! قرار بود درباره‌‌ی دموکراسی مختصری صحبت کنم و در ضمن می‌خواستم به‌ همین مناسبت سوءتفاهمی را که‌ در بین من و چندی از دوستان کرد به‌وجود آمده‌ است، برطرف کنم. دموکراسی مقوله‌ی اساسی در مورد آزادیهای سیاسی، فلسفی و به‌طورکلیاجتماعی است و نیز هدایت کشور و احساس مسئولیت فرد و اجتماع، فرد و ملل را دربر می‌گیرد.برای اولین بار، دموکراسی در یونان قدیم پدیدار شده‌ است. در زبان یونانی "دموس" به معنی مردم و "کراتوس" به‌ معنی قدرت است، یعنی مردم‌سالاری. دموکراسی حکومتی است که‌ توسط مردم و برگزید‌گان آن مملکت اداره می‌شود. از آن زمان به‌ بعد قرنها به ‌دست فراموشی سپرده‌ شد تا حدود دویست سال قبل و بعد از انقلاب کبیر فرانسه‌، روشنفکران دست به‌دست با ملتها و قدم‌ به‌ قدم متوجه‌ شدند که‌ رهبران کشور، ثروت و دارایی مملکت را تولید نمی‌کنند، تولید و تضمین ثروت مادی، معنوی و اجتماعی در دست زحمتکشان می‌باشد. به‌ همین دلیل بایست از حق و آزادی دخالت در رهبری کشورشان و هدایت آن استفاده‌ کنند. دنبال دموکراسی گشتند و به تدریج آنرا می‌ساختند. متوجه‌ شدند که‌ بدون کشاورز، کارگر، روشنفکر، هنرمند و نویسنده‌ چیزی از کشور نمی‌ماند که‌ بدون زحمتکشان هیچ کشوری هستی ندارد.دو قرن از عمر مبارزه‌‌ی ملتها برای استقرار آزادی و گسترش دموکراسی می‌گذرد تا به‌شکل امروز درآمده‌ است. در کشورهای اروپائی و در بعضی از کشورهای جهان امروز، آزادی و دموکراسی کم‌و‌بیش استقرار یافته،‌ ولی هنوز کامل نیست. البته‌ مبارزه‌ی خلقها جهت تأمین آزادی ملی، مدنی، سیاسی و دیگر آزادیها ادامه‌ دارد و در ضمن حفاظت آنچه‌ تاکنون بدست آورده‌اند، بصورت یک وظیفه‌ی‌ ملی درآمده‌ است. بخش مهم دیگری از دموکراسی به‌ حقوق زن ارتباط دارد. در کشورهای دموکراتیک به‌ حقوق زن توجه‌ زیادی نمی‌شود و هنوز هم آن طور که‌ شایسته‌ است به‌ این امر مهم که‌ در حقیقت‌ نصف دموکراسی را شامل می‌شود، اهمیت واقعی داده‌ نمی‌شود. مثلا در کشور سویس که‌ در آن دموکراسی ترقی زیادی کرده‌ است، تا چند سال پیش به‌زنان حق شرکت در انتخابات را نمی‌دادند. یا هندوستان که‌ بزرگترین کشور دموکراتیک دینی به‌شمار می‌رود، حقوق زن پایمال می‌شود. هم‌اکنون در اکثر کشورهای دموکرات به‌ زنها برای کار مشابه‌ با مردها حقوق کمتری پرداخت می‌شود. اگر امروز زن حق و حقوقی دارد، این نتیجه‌ی‌ مبارزه‌ی خودش است.خواننده‌ عزیز:اگر شرط دموکراسی در اصل آزادیهای بی‌حدومرز هست، هیچ کدام از آزادیها بی‌نهایت نیستند و حدود و ثغور دارند که‌ آزادیهای دیگر و دیگران نیز درنظر گرفته می‌شوند.عاقبت آزادی که‌ رعایت چنین حدودی را رد می‌کند، این آزادی از چهارچوب دموکراسی خارج می‌شود و هرج‌و مرج ببار می‌آورد و آخرش به‌ تروریزم می‌رسد. چنانکه‌ می‌بینیم دموکراسی و به‌طورکلی حقوق بشر ارزشی است که‌ خلقها برای تکامل و به‌دست‌آوردن آن باید به‌طور مداوم در فعالیت و مبارزه‌ باشند.اکنون این پرسش مطرح می‌شود که‌ آیا ما هم باید قرنها انتظار بکشیم تا به‌ آزادی و دموکراسی برسیم؟در ایران، تابحال دموکراسی روشنایی را ندیده‌ است. با اینکه‌ مردم ایران برای آن مبارزه‌ی‌ زیادی کرده‌ و برای آزادی خود خون بسیاری داده‌ و مردم زیادی در این مبارزه‌ زندگی خود را فدا کرده و اشک ریخته است، علت عدم موفقیت تنها این نبوده که‌ رژیم نیروهای سرکوبگر بیشتری داشته،‌ بلکه‌ بی‌سوادی، فقر و فلاکت در بین مردم ایران نقش مهمی در این مبارزه‌ داشته‌ است. این عدم سواد و آگاهی، عقب افتادگی،آتویست در دست رژیم ایران. مردم کم‌آگاه‌ و کم‌سواد را می‌شود آسانتر استثمار کرد و با سیاست فریبانه‌، آنرا می‌توان از راه‌ دور کرد و یا به‌ جنگ برد. در چنین سیاستی، آخوندها تخصص زیادی دارند. به‌همین علت کسانی که‌ حکومت کشور را در ایران در دست داشتند و دارند، از عقب‌ماندگی جامعه‌ سوءاستفاده‌ کرده‌ و تا به‌ حال می‌کنند.داشتن سواد و فرهنگ، اجتماع را هوشیار می‌کند و به‌ روح و درون انسان روشنایی می‌آورد. دنیای امروز را نباید با دنیای 200 یا 100 یا حتی 50 سال قبل مقایسه‌ کنیم. اگر در آن زمانهای دورافتاده، ملت‌ها هنوز متوجه‌ حق و حقوقشان نبودند و حتی از هویت خودشان ناآگاه‌ بودند، امروز دیگر لازم نیست دنبال این آگاهی بروند. ملتهای ایران نسبت به‌ آن زمان سواد بیشتری به‌دست آورده‌اند و آگاهتر شده‌اند. وجود رسانه‌های گروهی، رفت‌وآمد به‌ خارج از کشور، ارتباط با دنیا را سریعتر می‌کند و اطلاعات بیشتری بر اجتماع اضافه‌ می‌کند. دنیا نسبت به‌ گذشته‌ تغییرات بسیاری کرده‌ است و مبار‌زه‌ ما برای دموکراسی در ایران چندان طولی نخواهد کشید.چه‌ باید کرد وقتیکه‌ نیروهای سرکوبگر به‌ سرکوبگری خود ادامه‌ می‌دهند؟ جلو آن باید ایستاد و مبارزه‌ علیه‌ بی‌عدالتی آنان را ادامه‌ داد. همراه‌ این مبارزه‌ نباید مبارزه‌ علیه‌ بی‌سوادی مردمانمان و آگاه‌‌کردن آنان را فراموش کرد. زیرا اهمیت آن از مبارزه‌ علیه‌ دشمن کمتر نیست.اگر اعتقاد داریم که‌ زندگی و انسانیت ارزش حیاتی دارد، آنوقت باید برای آن فعالیت بکنیم. در این صورت احتیاج به‌ سازماندهی داریم واین امکان را سازمانی یا اینکه‌ حزبی که‌ همفکر ما می‌باشد به‌ما می‌دهد. در ایران سازمانها و شخصیتهای آزادیخواه که‌ برای دموکراسی می‌کوشند کم نیستند. من کمی از حزب دمکرات کردستان ایران خواهم گفت.دیگر می‌دانیم که‌ دموکراسی معنی آزادیهای مختلف مردم است. باید این را اضافه‌ بکنم که‌ دموکراسی احتیاج به‌ سازمانهای پرقدرت دارد، برای اینکه‌ ضامن عملکرد درست و دموکراسی باشند. یعنی شرط موجودیت دموکراسی، بودن رژیمی دمکرات، قدرتمند و قانونمند است.اگرچه‌ حزب دمکرات کردستان ایران در کشوری غیردمکرات فعالیت می‌کند، اما یک نیروی دمکراتیک است. برای آزادی ملت کرد مبارزه‌ می‌کند تا ملت بتواند در آینده‌ در فضای دمکراتیک از آزادیهای خود استفاده‌ کند. با اینکه‌ در ایران امکان فعالیت آزاد ندارد، اما مخفیانه‌ هم در ایران و هم در چهارچوب برنامه‌ی‌ خود همکاری با سازمانهای دمکراتیک و مبارزه‌ برای تامین دمکراسی در ایران را مورد نظر دارد. هرچند برای چنین حزبی که‌ اعضای آن همیشه‌ تحت تعقیب هستند و این نیز به‌ نوبه‌ی‌ خود مشکلات زیادی به‌وجود می‌آورد، ولی بانظم و دارای دیسپلین هست. طبیعتاً رعایت نظم در کار و فعالیت در دوران هجرت و جنگ و در شرایط سخت خارج از کشور، لازم است.یادم هست از کنگره‌ پنج حزب دمکرات به‌ بعد از عبدالرحمان ]قاسملو[ انتقاد می‌گرفتند که‌ شیوه‌‌ی کارش به دیکتاتوری تبدیل می‌شد و دمکراسی را رعایت نمی‌کرد. من هم متوجه‌ سختگیری او شده‌ بودم، ولی در فعالیت ضددیکتاتوری و یا در زمان جنگ، دمکراسی باید اجباراً قانونهای انضباط را رعایت کند. انضباط در کار و فعالیت روزانه‌ همیشه‌ مهم است. اما در مبارزه‌ی‌ سیاسی و در حال جنگ رعایت‌نکردن انضباط یعنی تصمیم‌گیری در بین مرگ و زندگی می‌باشد. عبدالرحمان که‌ بیشترین مسئولیت جنگ را به عهده‌ داشت، نمی‌توانست جز دمکراسی محدودی را در حزب برقرار کند. عدم نظم و دیسپلین در حال جنگ حزب را نابود می‌کرد و در درجه‌ی‌ آخر به ضرر ملت و کشور تمام می‌شد.آنهائی که‌ از عبدالرحمان انتقاد می‌کردند، در نظر نمی‌گرفتند که‌ جنگ معیار کار مبارزه‌ را تغییر می‌دهد، در جنگ اصولهای نظامی باید رعایت شوند، بدون انضباط راه‌ به سوی پیروزی هموار نخواهد شد.سختگیری عبدالرحمان را انتقادکنندگان به‌ مفهوم دیکتاتوری محکوم کردند و بعد از کنگره‌ هشت از حزب جدا شدند. من در آنزمان از عمل جدایی آنان ناراحت بودم. عبدالرحمان به من گفت: نگران نباش، بدون آنان کار در حزب آسانتر خواهد شد. ولی من در نگاهش نگرانی دیدم.امروز حزب مثل آن وقت در حال جنگ نیست. رهبران و همچنین بعضی از مسئولین او در کنار ملت خود نیستند و خارج از کشور به سر می‌برند. می‌گویند: اگر رزمندگان مجبور به‌ ترک سرزمین خود شوند اینجا باید برای هستی خود "مبارزه‌" کنند.28 سال قبل حزب درگیر مبارزه‌‌ی مسلحانه‌ سختی علیه‌ رژیم خمینی بود و حکومت ایران می‌خواست این حزب را با تمام قدرت نابود کند. اما موجودیتش پایدار بود و ملت کرد با تمام نیرو پشتیبان او بود و موقعیت حزب برای مردم روشن و بی‌سئوال بود. امروز در موجودیت حزب شکی نیست، ولی دور از مردمش باید برای پایداری خود هم مبارزه‌ بکند. ملت بازهم در پشت حزب خود می‌باشند، ولی احتمال دارد که‌ در مورد عوض‌شدن تمام شرایط و در نتیجه‌ آن شیوه‌ مبارزه‌ حزب برای ملت سئوالاتی به وجود آمده‌ باشد. در ضمن این را می‌دانیم که‌ رژیم همیشه‌ می‌کوشد حزب را از بین ببرد و برای او اشکالات زیادی به وجود بیاورد. حالا این سئوال پیش می‌آید که‌ در کدام یک از زمان و حالات مبارزه‌ مسئولیت و اشکالات حزب بیشتر روی می‌دهد. در جنگ علیه‌ ارتشهای جمهوری اسلامی یا اینکه‌ در مبارزه‌ برای پایداری حزب در وضع پرمشکلات خارج از کشور؟ در هر دو حالت حزب ضد خطر از بین رفتن خودش مبارزه‌ می‌کرد و این واقع متأسفانه‌ بدون اشکالات در داخل حزب فهمیده‌ نشد و دوباره‌ انشعاب شد.از من سئوال شد که‌ نظر من نسبت به آن جدایی چیست؟ در جواب گفتم که‌ در شرایط کنونی حزب، در حالی که‌ کار و موجودیت حزب دچار مشکلات است، عمل جدایی را خیانت به‌ حزب و ملت کرد می‌دانم. چندی نگذشت که‌ متوجه‌ شدم جمعی از بچه‌ها را آزار دادم و از من ناراحت شده‌اند. می‌بایستی نظر خود را کامل‌تر توضیح می‌دادم و در اینجا می‌خواهم آنرا برطرف کنم.یادآوری می‌کنم که‌ اکثر آنهایی که‌ دوباره‌ باعث انشعاب در حزب شدند، همان کسانی هستند که‌ بعد از کنگره‌ی‌ هشت از حزب جدا شده‌ بودند. آنوقت مخالف دکتور قاسملو بودند. بعد از ترور عبدالرحمان و صادق شرفکندی، به‌ حزب بازگشتند و دوباره‌ اصول و مقررات حزب را رعایت نکردند تا دو باره‌ حزب را ترک کردند و حالا می‌گویند که‌ دنبال خط‌مشی دکتور قاسملو می‌روند. حرف و رفتار و عمل آنها را چگونه‌ می‌توان تحلیل کرد؟تجربه‌ کاری در حالتی که‌ حزب درگیر جنگ شدیدی با رژیم اسلامی بود، باعث تضعیف حزب بود و دشمن را هم قوی‌تر و هم خوشحال کرد.عمل جدایی، موجودیت حزب را دوباره‌ در خطر می‌اندازد و این برای ملت مفهوم نیست. وضعیت کنونی حزب دمکرات با 28 سال قبل البته کاملاً فرق دارد، اما موجودیتش در خطر کمتری نیست.از طرف دیگر تصور اینکه‌ چنین تغییراتی که‌ در مبارزه‌ی حزب به وجود آمده‌ است و جمعی از اعضای حزب به آن اعتراض داشته‌ باشد، مشکل نیست. اگر از حزب بیرون رفتند پس از مبار‌زات برای ملت خود تصور دیگری داشتند.حرفی که‌ درباره‌‌ی خیانت عمل جدایی زدم مربوط به‌ کسانی نبود که‌ با نهایت دلپاکی و دلسوزی این تصمیم را گرفتند و می‌خواهند به‌ این شیوه‌ به‌ ملت کرد خدمت بکنند. حرف بنده‌ رو به‌ کسانی است که‌ مسئول و مقصر این جدایی هستند.عبدالرحمان می‌گفت: همیشه‌ کسانی پیدا می‌شوند که‌ از شیوه‌‌ی کار ما راضی نیستند. حرفهای آنانرا باید گوش کنیم و اگر انتقاد آنان درست باشد وظیفه‌ ما مسئولین این است که‌ کار نادرست را برطرف کنیم. اگر انتقاد آنان زمینه‌ی‌ درستی نداشته‌ باشد، بازهم با ماست که‌ با‌ آنها مسئله‌ را در میان بگذاریم و توضیح و جواب کافی و قانع‌کننده‌ بدهیم.اندیشه‌ و دورنگری عبدالرحمان، که‌ شایسته‌ رهبر دمکرات است، متأسفانه‌ همیشه‌ به هدف خود نمی‌رسد.عبدالرحمان برای ملت کرد و برای ایرانی آزاد مبارزه کرد و جان خود را فدا کرد. در طول سالهای مبارزه‌ کوشش می‌کرد حزب قوی و متحد بماند. من مطمئن هستم که‌ آرزوی عبدالرحمان امروز این می‌بود که‌ اعضای هر دو طرف، آنهایی که‌ سرنوشت مردم کرد برایشان عزیز و مهم است، دوباره‌ یک زبان مشترک پیدا می‌کردند و نمایندگی را که‌ خلق کرد به‌آنها داده‌ است با مسئولیت و نیروهای مشترک به‌ اجرا در می‌آوردند.وقتیکه در جواب، من عمل جدایی را خیانت نامیدم، افکارم به‌ تاریخ ده‌ها سال که‌ در کنار خلق کرد و خلقهای ایران و با مبارزه‌‌ی آنان بودم، با‌ حزب دمکرات کردستان ایران و مبارزه‌ی‌ قهرمانانه‌ اعضای این حزب و به‌ گفتگوی عبدالرحمان رفته‌ بود و آن همه‌ را در گفتگوی کوتاه‌مدت با روزنامه‌نگار نمی‌شد گفت.در آخر لازم می‌دانم جواب به کسانی بدهم که‌ می‌گویند حق نیست من درباره‌ی‌ کرد و حزب دمکرات کردستان ایران نظر بدهم.هفده‌ سالم بود که‌ با عبدالرحمان آشنا شدم. از این تاریخ به بعد سرنوشت من با ملت کرد، کردستان و ایران و حزب دمکرات کردستان ایران گره‌ داده‌ شد. برای حزب دمکرات که‌ آن را همیشه‌ مدافع ملت کرد و همه‌ی‌ مردم ایران می‌دانستم، هر کار و کمکی از دستم برمی‌آمد انجام دادم. تمام زندگی من به‌ کردستان و به‌ ایران وابسته‌ بوده‌ و وابسته‌ می‌ماند.آیا آن کسانی که‌ آرزو دارند من ساکت و بی‌حرف و بی‌نظر بنشینم، می‌توانند درباره‌ی‌ گذشته‌ خود چنین بگویند؟ بنابراین تا زنده‌ هستم، اگر از من سئوال بشود جواب خواهم داد و اگر حرفی برای گفتن داشته‌ باشم، بیان خواهم کرد.

قاسملو را از یاد نبرده‌ایم،

قاسملو، قاسملو راهت ادامه‌ دارد।

راهیان قاسملو پیمان بسته‌اند.
سفر چند روز اخیر جلاد و خونخوار محمود احمدی نژاد رئیس جمهور رژیم تاریک اندیشان آخوندی ایران، به‌ سرزمین مادری ابر مرد تاریخ ملت کرد و رهبر بی نظیر و بی همتای حزب دمکرات کردستان ایران، زنده‌ یاد شهید عبدالرحمن قاسملو مرد سلح و آشتی.جیره‌ خواران رژیم نا مشروع آخوندی از جمله‌ دکتر رحیم قربانی استاندار آذربایجان غربی در گفتگو با خبر نگاری ایرنا، از استقبال گرم، و بالا بردن روحیه‌های مردم، در مورد سفر شخصی که‌(احمدی نژاد) دستانش آلوده‌ به‌ خون رهبر برجسته‌ و محبوب ملت کرد و بستگانش میباشد، خبر میداد.از سوی دیگر قصاب بشریت آخوند غلامرضا حسنی امام جمعه‌ ارومیه‌ و صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که‌ یکی از همراهان احمدی نژاد بوده‌ است، بار دیگر با هدف غلبه‌ بر احساسات دینی و مذهبی مردم آذربایجان غربی قصد مصموم ساختن افکار آنها و از یاد بردن نیازهای اجتماعی و فرهنگی شان داشتند، به‌ این معنا که‌ دولت نهم را نمایانگر صفات الهی میخواندند.جالب تر از همه‌ قاتل دکتر قاسملو در دیدار جمعی از خانواده‌های بسیجی و جان بختگان جمهوری اسلامی تنها عامل پایدار ماندن حکومت اسلامی را ایثار و شهادت میدانست، که‌ از دیدگاه احمدی نژاد ایثار و شهادت به‌ معنای ترور و مبارزه‌ با انسانیت است.غافل از اینکه‌ این غافلان از یاد برده‌اند که‌ ملت کرد وما راهیان ابر مرد تاریخ ملت کرد و میراث بی نظیر ملت کرد در کردستان ایران از یاد نبرده‌ایم روزهایی که‌ احمدی نژاد و یاران خون آشامش میخواستند جنبش آزادیخواهانه‌ و ملی دموکراتیک ملت کرد در کردستان ایران را با از بین بردن وجود فیزیکی دکتر قاسملوی بی همتا به‌ بن بست برسانند.از یاد برده‌اند که‌ افکار و اندیشه‌های دکتر قاسملو همچون میراثی جاودانه‌ نسل به‌ نسل چراغ راه آینده‌ جنبش آزادیخواهانه‌ ملت کرد در کردستان ایران و ‌همچنان شعار قاسملو، قاسملو راهت ادامه‌ دارد سر مشق مبارزه‌ ماست.راهیان قاسملو پیمان بسته‌اند تا رسیدن به‌ آرمانهای والای دکتر قاسملو در سنگر آزادی و دموکراسی مبارزه‌ خواهند کرد.

حزب دمکرات کردستان ایران

سه‌شنبه

معادله ی بر اریكه ی قدرت ماندن ﺁخوندها در ایران


ایران در طول ادوار مختلف و طی سده های گذشته در كشاكش بافت سیاسی و اداره ی مردم دچار بحرانی مزمن و گسترده بوده است. در ﺁینه ی تاریخ موجود و نوشتاری این سرزمین ملتهای مختلف، نظامهای مستبد و ظالم مدام در دام سیاست خارجی افتاده و اسیر قدرتهای بزرگ زمانه بوده و می باشند. عدم روند تقسیم قدرت و سرشت استبدادی نظامهای حاكم بر ایران در مسیر تاریخ دور و دراز خود، فرهنگ مطیع امر بودن مردم و ملتها را در مقابل شاه و امام به منصه ی ظهور رسانده اند. علی رغم پیشرفتهای مختلف و گسترده در سطح منطقه و جهان، روش و طریق اداره ی ملتهای متعدد در چهارچوب موسوم به ایران تغیر چندانی نكرده است. حاكمان این مرز و بوم در دوره های گذشته و سردمداران كنونی، كه تحت لوای جمهوری اسلامی ادامه دهنده ی نظام سلطنتی هستند با استفاده ی غیر قانونی از قدرت، ﺁزادی مردم را از بیخ و بن به یغما برده اند. سیاست موسوم به استعمال ایجاد رعب و وحشت در میان مردم در اشكال مختلف، سر نیزه، زندان، سر به نیست شدن و از دست دادن زندگی به قوت خود باقی هستند. هدف ماندن در اریكه ی قدرت و قبض قدرت سیاسی می باشد. برای رسیدن به این غایت و مراد نظام كنونی در طول سه دهه ی عمر خویش مدام در ایجاد بحرانهای ظاهری تردستی كرده و حیله های نهانی را در عمل به كار برده است. بانگاهی گذرا بر كارنامه ی عملی سیاست خارجی ایران این نكته روشن می شود، كه ایجاد تنش و بحرانهای داخلی و منطقه ای از سوی رهبران رژیم در محور معادله ی در قدرت ماندن چرخ خورده است. روزانه شاهد گمانه زنیها و جهت گیریهای گوناگونی هستیم، كه در مطبوعات داخلی و خارجی درج می شود. خمیر مایه ی اصلی بیشتر این مندرجات بر محور روابط بین دولتها و روی موضوعاتی همچون ادامه یا غنی سازی اورانیوم از سوی ایران، ﺁغاز دوره و سر فصلی جدید در روابط بین ایران و ایالات متحده ی ﺁمریكا و بحران فلسطین، عراق، افغانستان نقش می بندند. در پس و پیش این خیمه شب بازیهای سیاسی و جدل تمام ناشدنی هدفی بزرگ نهفته است. در داخل و خارج از ایران تلاش و كوشش واقعی و حقیقی برای به بازیچه گرفتن مردمی است، كه برای زرمداران و استبدادگران در اریكه ی قدرت به عنوان ابزار توجیه سیاست مورد استفاده قرار می گیرند. در بازی و جدل سیاسی بین غرب و ایران، ملتهای مخلتف در رل مهره های شطرنج منافع و مواضح مورد سوﺀ استفاده قرار گرفته و در عمل اراده ی فرد و عموم را در كشاكش تنش و كنش بی‌ فرجام منفعل و خلاقیت و ابتكار اداره ی خویشتن را از ﺁنها سلب كرده اند. زمامداران زورمدار و حاكمان جاه طلب و مردم ستیز در اوان انقلاب با سردادن شعارهای با قافیه و وزن شعری به مردم و ملتها گوشزد نموده اند، كه دشمنان این سرزمین و خاك در كمین نشسته اند و باید همیشه ﺁماده و در سنگر بود. از نگاه ظاهری رهبران انقلاب ایران، ﺁمریكا و اسرائیل از دشمنان ﺁشتی ناپذیر هستند و باید علیه توطئه و نیرنگهای این دولتها جنگید. سیاست داخلی رژیم به نوعی شكل گرفته، كه هر شكست و ناامیدی در پس وجود دشمان خارجی تفسیر می شود. با این سیاست و طرز رفتار، كه ریشه در تاریخ كشورهای استبدادی دارد، سردمداران جمهوری توطئه و حیله خواسته اند با هر نوعی كه شده خود در اریكه ی قدرت باقی بمانند. عدم توانای كشور در امور مربوط به اقتصاد و برنامه ریزی را به گردن قدرتهای خارجی می اندازند و در مقابل به هدر دادن منابع مادی و معنوی ملتهای داخل این محوطه ی جغرافیای شانه خالی می كنند. مردم مسخ شده ی ایران و احاد مردم رنجدیده در عقب سیاستهای فریبنده ی سردمداران نظام بحران زیر سایه ی شعارهایی همچون ایران قدرتمند و دارای انرژی اتمی خواسته و نا خواسته می خواهد در دام غرور هویت ناعقلانی بیفتد. در پی این سیاست درازمدت و طولانی مردمان این وادی پر از ‌ظلمت و ددمنشی از حالت عمل به قطب مخالف ( منفعل) تغیر پیدا كرده اند. دشمن تراشیهای واهی رهبران جمهوری استبداد و وارونه نشان داده شدن بن و اساس تاریخ مملو از شكست شاه و امام باﻋث ایجاد روحیه ی مردمی در انتظار شده، كه زندگی و واقعیت سیاسی كشور را در چرخش كلمات و ادبیات مطبوعات خارج از كشور می بینند. با تكیه بر استنادات تاریخ معاصر به این نتیجه می رسیم، كه مردم و ملتهای زیر سلطه سرنوشت خود را در گرو بخشش دیگران می بینند. سیاست برخی از مردم و ملتهای زیر سلطه، برای نیل به اهداف و حقوق اساسی و اولیه از مدار طبیعی خارج شده و به طواف شعارات و كلمات خبری مشغول شده است. در نتیجه ی این سیاست و دسیسه ی تاریخی چرخه ی استبداد به روال طبیعی می چرخد و چرخهای استبداد و استیلاﺀ بر دوش مردمانی مظلوم و مستضعف سنگینی می كنند. مردم و ملتهای داخل مرزهای ایران با انتظار مهدی لیبرالیزم و ﺁزادی بر ستاره گان پرچم ابرقدرتی خیره شده اند، تا كه شاید همچون صبح امید از پس شب نمایان شود. دیده گان و افكار نخبه و عامه در ایران به عنوان واكنش نسبت به سیاست حیله گرانه ی رژیم به دنبال مبلغین لیبرالیزم هستند. گسترده بودن ایده ی امید بستن به تغیر و تحول بر اساس و زمینه ی ظهور ناجی خارجی، همچون دستبندی محكم اراده ی مردم و عموم را مهار نموده است. كار به جای رسیده، كه پیشروان و پیشكسوتان مبارزه علیه استبداد و سرنیزه در مركز این نقشه ی منفعل كردن و بی اراده كردن مردم قرار گرفته اند. عمق فاجعه در اینجاست، كه بیشتر مردم و فعالان میادین مختلف با نت موسیقی تبلیغاتی می چرخند، كه پشتیبانه ی عملی و عینی نیستند. بر همگان واضح و ﺁشكار است، كه انقلابهای بزرگ و حركتهای گسترده با نیرو و توان داخلی مردم شكل گرفته و پیروز شده اند. در نتیجه ی مهار اراده ی ملتهای زیر سلطه و مردم در ایران و مناطق دیگر جهان، ماندن در قدرت و ادامه ی استبداد برای زمامداران سهل تر می باشد. معادله ی بر اریكه ی قدرت ماندن ﺁخوندها در ایران در منفعل بودن مردم و ملتهای مختلف این مرز و بوم، در انتظار مهدی لیبرالیزم نشستن و باورهای كذب تاریخی نهفته است. تا زمانیكه مردم اراده ی خود را نشناسد و بر سرنوشت خود در عمل تسلط نداشته باشد، پیروزی بر قدرت حاكم تنها با تكیه بر شعارات و ارشادات خارجی جامه ی عمل نمی پوشد و عملی نخواهد شد. تاریخ ملتهای ﺁزاده دنیا درسی بزرگ و تجربه ی گرانمایه برای ملتهای زیر سلطه و مردمان زیر استبداد هستند. تا زمانیكه فرد و عموم در این سرزمین بر ذات و بن قدرت سیاسی فائق نشوند، مشكل است راهی به سوی ﺁینده ای روشن و پر محتوا از لحاظ حل مشكلات و معظلات حقوقی و قانونی باز شود. مردم و ملتهای زیر سلطه اگر از اصل روابط بین دولتها مطلع باشند، در انتطار حتمی ظهور مهدی لیبرالیزم و ﺁزادی در عالم خیالات و وهمها فرو نمی روند. تا مردمی خود سرنوشت خویش را عوض نكند، نه تنها عوض شدن و تغیر عملی و طبیعی صورت نمی گیرد، بلكه در جا زدن و زمینگیر شدن حاصل حتمی این معادله می باشد.

تظاهرات مردم علیه جنایتهای ایران در لندن

توطئه جنایتکارانه رژیم اسلامی علیه زندانیان مبارز و اعتصابیون در بند را بشکست بکشانیم .


توطئه جنایتکارانه رژیم اسلامی علیه زندانیان مبارز و اعتصابیون در بند را بشکست بکشانیم .رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران ، که در منجلاب جهالت و جنایت غوطه ور است ، از آنجا که با موجی از انزجار افکار عمومی در جهان ، و بویژه سازمانها و محافل بشردوست و احزاب اروپایی مواجه است ، برای تطهیر سیاستهای ضد بشری و فاشیستی خود ، از هیچ جنایت و توطئه ی رویگردان نیست .
اخیرآ سایت اینترنتی " پیک نت " که توسط پس مانده های حزبی معلوم الحال موسوم به راه توده که سر سپرده باند رفسجانی است ،متن مصاحبه یی سراپا جعلی و ساختگی را پخش نموده و از مصاحبه یی سراسر کذب با چند وکیل دادگستری سخن رانده و هر گونه اعتصاب در زندانهای ایران را منکر ، ووقیحانه در راستای خدمت 29 ساله حزب عافیت طلب" توده " به رژیم ضد بشری اسلامی در ایران ، به پخش مطالبی کذب پیرامون اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد در زندانهای ایران دست زده است . خوشبختانه سه تن از وکلایی که نام آنان در مصاحبه کذایی آمده ،آقایان خلیل بهرامیان ،محمد علی دادخواه و محمد شریف ضمن رد ادعاهای مصاحبه مطبوعاتی منتشره در سایت مزبور ،به جعل امضای خود که پدیده یی رسوا و غیر قانونی است ، معترضند .بر همگان آشکار است که حرکت تاریخی و قهرمانانه زندانیان در بند ، که شماری از آنان در شرایط بس خطر ناک و رو به مرگ هستند ، رژیم واپسگرا و تبهکار ولایت فقیه را به عکس العمل وا داشته و از همین رو با انکار اعتصاب غذای بیش از 80 زندانی سیاسی و فعال مدنی که وارد چهل و یکمین روز شده ، در صدد است راه را برای توطئه شوم خود که همانا مرگ قطعی و محاکمه یی فرمالیته و نا مشروع است ، هموار نماید .مرکز انفال و حلبجه علیه انفال و ژنو ساید خلق کرد(چاک ). ضمن استمداد از همه آزادیخواهان ، احزاب و سازمانهای مترقی و بشر دوست برای رهایی بدون قید وشرط آنها از زندانهای مخوف رژیم اسلامی ، از درخواست شخصیتها ، و همه محافل و جریاناتی که خواستار پایان دادن به اعتصاب غذای زندانیان مبارز شده اند ، پشتیبانی میکند و توطئه رژیم سفاک و قرون وسطایی جمهوری جهل و جنایت را قویآ محکوم مینماید .

انشعاب در حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا)

حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) در 25 شهریور 1324 در شهر مهاباد تاسیس شد و بعد از مدت کوتاهی ازتاسیس خود، از فروپاشی قدرت مرکزی در مهاباد و اطراف (جنگ جهانی دوم که‌ روسیه‌ از شمال و انگلیس از جنوب ایران را اشغال کرده ‌بودند) استفاده‌ کرد و جمهوری مهاباد را بنیان نهاد و قاضی محمد به‌ ریاست حکومت کردستان در ایران برگزیده‌ شد. این حکومت اقلیمی اگرچه 11 ماه دوام داشت ولی صحفات رنگینی را در تایخ ملت کرد تدوین کرد که در این میان میتوان
به دمکراتیک بودن این حکومت و جنبش اشاره کرد. در این جمهوری بود که‌ کردهای کردستان ایران برای اولین بار خود را شهروند درجه‌ 2 تصور نمی‌کردند؛ برای اولین بار بود که ‌فرزندان کرد به‌زبان مادری خود کردی در مدارس تدریس میکردند؛ برای اولین بار بود آزادی بیان، مذهب و تجمعات و غیره... در جمهوری کردستان بطور کامل مورد استفاده شهروندان قرار میگرفت و مهمتر از همه در این مدت کوتاه، مردم در حکومت جمهوری کردستان احساس آرامش و امنیت تمام را میکردند.


1-انشعاب اول :

بعد از کنگره‌ چهارم حزب در سال 1358 شمسی، با دخالتهای بیمورد حزب توده‌ و تفرقه‌ افکنیهای رهبران این حزب در درون حدکا که‌ از طریق دارودستهای که‌ در درون حدکا و رهبریش داشتند توانستند که جسته حزب به تکان درآورند. جلسه‌ی باحضور اعضای کمیته‌ مرکزی و اعضای عللبدل کمیته‌ مرکزی در روستای برایمه‌ در نزدیکی شهر مهاباد گرفته‌ شد که‌ در آن جلسه‌ آقای‌ غنی بلوریان(عضو دفتر سیاسی وقت) نوشته‌ای از جیب خۆد در آورد که‌ بعدها به‌ اعتراف خودش (در یکی از مصاحبه های که‌ چند سال اخیر انجام داده‌ بود) این نوشته از طرف حزب توده‌ برای ایشان و همراهانش در درون حزب تنزیم شده‌ بود قراعت کرد و حزب و رهبیش را مورد تهدید قرار داد و خواستار خلع سلاح حدکا و تسلیم بی قیدوشرط به رژیم تازه به قدرت رسیده خمینی و مبارزه بر علیه امپریالیزم و انتخاب ایشان به‌ دبیر کلی حزب شد. خلاصه‌، درخواست این گروه پیروی از سیاست حزب توده‌ و سازش با رژیم آخوندی بود. ولی علیرغم تهدید افشاگری از حزب و رهبریش و درخواست پیوستن حدکا به حزب توده و متحد رژیم آخوندی، حدکا زیر فشار خواستها و تهدیدات ایشان و حزب توده شانه خالی نکرد .
درآواخر بهارسال1359 بیانیه‌ 30 صفحه‌ای به‌ نام حزب دمکرات کردستان ایران " پیروان کونگره‌-چهارم" انتشار و پخش شد که‌ به‌ امضای این افراد رسیده‌ بود: غنی بلوریان، دکتور رحیم سیفی قاضی، فوضیه‌ قاضی ، فاروق کیخسروی(در حال حاضر در ایران هستند)، نوید معینی، احمد عزیزی(بعد از انشعاب اخیر به ‌انشعابیون پیوسته و تئورسیان و عضو رهبریشان میباشد‌)، هیمن شیخ‌السلامی(از شعرای معروف کردستان ایران) بودند انشعاب کردند و اسم خود را "حزب دمکرات کردستان ایران- پیروان کنگره چهارم " نامیدند. البته این گروه بعدا در میان حدکا و مردم کردستان به گروه هفت-نفری شناخته شدند. این عده‌ برای مدت زیادی دوشادوش نیروهای سرکوب گر جمهوری اسلامی ایران بر علیه مبارزین کرد جنگیدند و خدمات فراوانی به‌ حکومت سرکوبگر آخوندی نمودند که‌ بعدها خود به‌ خود از هم متلاشی شدند.


حدکا تا به‌ امروز 13 کنگره‌ خود را پشتسر گذاشته است؛ کنگره‌ حزب از نماینده‌گان تمامی اعضای حزب در کردستان و خارج که‌ در کنفرانسها انتخاب میشوند (بجز اعضای حزب در داخل کشور که‌ بخاطر مسائل امنیتی نمیتوانند نماینده‌ بفرستند)و همچنین اعضای کمیته‌ مرکزی، اعضای عللبدل کمیته‌ مرکزی و مشاورین کمیته‌ مرکزی حزب تشکیل میشود. حدکا در 62 سال عمر خود فراز و نشیبهای گوناگونی را طی کرده‌ است و موفقیتهای فراوانی را بدست آورده است و همچنین ضربات سهمگینی را هم متحمل شده‌ است؛ نه‌ با موفقیتهایش از خود بی خود شده و نه‌ با ضربات وارده‌ کمر خم کرده‌ است. حدکا در طول حیات مبارزاتی خۆد 3 انشعاب را تجربه کرده که‌ در این نوشتار مختصرا به‌ آنها میپردازم .
2-انشعاب دوم :
حدکا بعد از شروع فعالیت علنی خود در اوایل انقلاب و همزمان با شروع جنگ در کردستان و پیوستن هزاران نفر از مردم کردستان به صفوفش این فرصت مهیا نشد که آرایشی در رهبری خود ایجاد کند و با رهبری امروزی حدکا را رهبری کند. شهید دکتر قاسملو و رهبری حزب متاثر از انشعاب گروه هفت-نفره و جلوگیری از همچنین رویدادی بی جسته حزب در کنگره‌ هشتم حدکا که در دیماه‌ 1366 در شهر سلیمانیه‌ در کردستان عراق برگزار شد طرحی را به‌ نام 'لیست فیکس' برای انتخاب اعضای رهبری ارائه نمودند که‌ اعضای کنگره بجای انتخاب تک‌تک اعضار رهبری چندین لیست انتخابی داشتند.‌ هدف دکتر قاسملو و رهبری حزب از این امر شناسایی چهره تعداد عقیلی از رهبری حزب که مانع پیشرفت در این حزب بودند بود و آشکارا در کنگره اعلام کرد که حاضر به فعالیت با این تعدا نیست ولی انها حق دارند لیست خود را ارائه نمایند ولی قاسملو حاضر به بودن در لیست آنها نبود. این طرح علیرغم مخالفت بخشی از اعضای کنگره به رای گذاشته‌ شد و در نهایت رای لازم را بدست آورد و مورد تصویب کنگره قرار گرفت. تعدادی از اعضای شرکت کننده‌ که‌ قبلآ در رهبری حزب بودند و میدانستند که‌ با این طرح نمیتوانند دوباره‌ عضو رهبری حزب شوند سرسختانه باآن‌ به‌ مخالفت پرداختند. میگویند حسن رستگار(رهبر منشعبین کنگره هشتم) از دکتور قاسملو می پرسد آیا میشود که‌ آنها هم لیست دیگری مطرح کنند؟ دکتر قاسملو در جواب میگویند: بله. در ادامه‌ رستگار میپرسد: آیا شما حاضرید که‌ در لیست ما هم باشید؟ ایشان میفرمایند خیر. آقای رستگار میگویند پس لیستی که‌ دکتور قاسملو در آن نباشد یعنی هیچ. دکتور قاسملو در دفاع از این طرح میگویند من با افرادی مثل حسن رستگار که‌ هیچ گاه مخالف نظرات و عملکرد من نیستند حاضر به ادامه همکاری نیستم. دلیلش هم این است که‌ فردی فعال و سودمند برای حدکا نیست و یا با افرادی امثال آقای رستگار حاضر نیستم کار بکنم ولی با شخصی مانند دکتر صادق شرفکندی که‌ همیشه‌ پیگیر کار خود و منتقد من است با جان و دل حاضر به همکاری هستم.
بیشتر از یک ماه‌و نیم از کنگره‌ حزب سپری نشده‌ بود که این گروه با تصمیمی که از پیش اتخاذ کرده بودند در مورخه اول فروردین 1368 شمسی صفوف خود را از حدکا جدا کردند و خود را حزب دمکرات کردستان ایران "رهبری انقلابی"! نامیدند. در این مدت رهبری حزب بخصوص شخص دکتور قاسملو بسیار سعی کردند که‌ معترضین صفوف خود را از حزب جدا نکنند ولی این کوشش و تلاش بی فایده‌ ماند چون این دسته از آن گروه از منازعان و گروهایی که‌ چشم دیدن دستاوردهای حزب را نداشتند قول همکاری گرفته‌ بودند. در بیاننامه‌ای که‌ صادر کردند تهمتهای بسیاری را به‌ رهبری برگزیده کنگره هشتم حدکا بخصوص شخص دکتور قاسملو نمودند که‌ که در این نوشته از ان پرهیزی میکنم.لازم میدانم که‌ نوشته عبدوللا حسن زاده دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران در مورد این انشعاب‌ را که‌ در کتاب 'نیم صده مبارزه' آمده است در اینجا درج نمایم."اگر جدائی این افراد آنهم به‌ این شیوه‌ نادرست و در آن موقع نامناسب ضربه‌ محلکی به‌ مبارزه‌ ملی دمکراتیک خلق کرد وارد کرد انتخاب اسم حزب دمکرات کردستان ایران بر خود ضربه‌ بزرگی بر پیکر این حزب وارد کردند از آن مهمتر اینکه‌ آنان به‌ این هم راضی نبودند مثل آنکه‌ بخواهند به‌ حزب دمکرات اعلان جنگ بدهند تمامی اسمهای ارگانهای حزب را بر ارگانهای خود نهادند از جمله روزنامه رادیو و نشریات مختلف این حزب را. حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیغامهای متعددی را آرسال نمود و همچنین از راه بیانیهای رسمی از آنان خواست نامی متمایز از حدکا برای خود انتخاب کنند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند، ولی متاسفانه‌ همه‌ این تلاشها بی سود ماند."روز جمعه‌ 23تیر 1368 دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، بزرگمرد تاریخ مبارزات کردستان و ایران، رهبری راستگو، سیاستمداری به‌ تمام معنا، مبارز سختگی ناپزیر، در یک نقشه‌ جنایتکارانه‌ در حالی که‌ برای گفتگو در مورد مسئله‌ کردها از طرف دیپلومات تروریستاهای حکومت آخوندی به‌ وین دعوت شده‌ بود همراه عبدالله قادری‌آذر عضو کمیته‌ مرکزی و مسئول نمایند‌گی حزب در خارج از کشور و دکتور فاضل ملا محمود(استاد دانشگاه در اتریش) کرد عراقی ترور شدند و دولت اتریش نگران منافع‌ اقتصادی با ایران بدون هیچ گونه‌ محاکمه‌ یا بازپرسی از مظنونین، آنها را تا فرودگاه اسکورت کرده و به‌ ایران بازگرداندند.
افراد زیادی بعد از ترور یا قبل از آن در مورد شخصیت او صحبت کردند که‌ لازم میدانم گفته‌های بعضی از این شخصیتها و افراد را در اینجا بیاورم. حسن رستگار مخالف اول دکتر قاسملو در کنگره‌ 8 میگوید قاسملو سیاستمدری واقعی بود او در سیاسیت قادر بود مانور سیاسی بدهد. حوسین مدنی مخالف دیگر وی در کنگره‌ 8 میگوید قاسملو شخصی کبیری است که حاضرم اگر او اجازه‌ دهد تا پایان عمر جلوی درش را جارو بزنم. کریس کوچرا نویسنده‌ معروف فرانسوی که‌ تا به‌ حال چند کتاب در مورد تاریخ کردها نوشته‌ مینویسد در تاریخ مبارزات کردها میشود‌ تنها به‌ دکتر قاسملو اشاره‌ کرد که‌ میتوانست یک رهبر سیاستمدار برای کردها باشد و فردی زیرک و کاردان بود. دکتور علیرضا نوری زاده‌ ژونرالیست و آگاه به‌ مسائل خاورمیانه‌ در کتاب با 'خون و دل نوشتم' میگوید "مگر میشد دکتور قاسملو را برای یک لحضه‌ ببینی و شیفته‌ آن و مبارزات خلق کرد نشوید". حسن ماسالی فعال سیاسی در یکی از جشنهای سالروز تاسیس جمهوری کردستان در آمریکا میگوید "بعد از سرنگونی رژیم پادشاهی اگر حکومتی دمکرات سر کار می آمد دکتور قاسملو بهترین و تنها گزینه‌ بود برای رئیس جمهوری ایران." برنارد کوشنروزیر امور خارجه‌ کنونی فرانسه‌ در یادداشتی در موقع بخاکسپاری دکتور قاسملو می نویسد "من هر گاه دکتور قاسملو را زیارت میکردم درس تازه‌ ای از او یاد میگرفتم" دکتور قاسملو دوستان زیادی داشت که‌ در سالیان اخیر کمکهای شایانی را به‌ کردها از جمله کردهای عراق کردند که در بین آنها میتوانیم به همسر رئیس جمهور پیشین فرانسه،‌ مادام میتران اشاره کرد.بعد از ترور دکتور قاسملو در جلسه‌ کمیته‌ مرکزی حزب دکتورمحمد صادق شرفکندی معروف به‌ دکتور سعید که‌ معاون ایشان بود به‌ دبیر کلی حزب برگزیده‌ شد و کاک مصطفی هجری (دبیر کل کنونی حدکا) را به جایگزین خود معرفی نمود. درکنگره‌ نهم هم حزب دمکرات کردستان ایران بار دیگر دکتر سعید شرفکندی را به‌ دبیر کل حزب انتخاب کرد.
هنوز آن زخم عمیقی که‌ به پیکر مبارزات مردم ایران بخصوص خلق کرد در ترور ناجوانمردانه دکتر قاسملو وارد شده‌ بود التیام نیافته‌ بود که‌ در برنامه‌ی طرحریزی شده از طرف رهبران تروریست پرور جمهوری آخوندی دکتر شرفکندی و همراهانش فتاح عبدلی عضو کمیته‌ مرکزی حزب و نماینده‌ حزب در خارج از کشور و همایون اردلان نماینده‌ حزب در آلمان و نوری دهکردی دوست و همیار هیات حزب که‌ برای شرکت در نوزدهمین کنگره‌ سوسیالیست انترناسیونال به‌ آلمان سفر کرده‌ بودند بر‌ طبق نقشه طراحی شده رژیم، تروریستهای اجیر شده‌ جمهوری اسلامی ایران وارد رستوران میکنوس شدند و میز اعضای حزب را در همان رستوران که برای تبادل نظر با اپوزسیون ایرانی دور هم جمع شده بودند مورد هدف قرار میدهند وآنها را به‌ قتل میرسانند. حدکا باری دیگر ضربه ناجوانمردانه‌ای را بر پیکر خود احساس کرد .
لازم به‌ ذکر است که‌ برای اولین بار بود که‌ بعد از ترور دکتور شرفکندی و همراهانش جمهوری اسلامی و در رأس آن رهبران این حکومت به‌ طور ‌غیابی دادگاهی میشدند و حکم جلب بین اللملی برای تعدادی از سران حکومت از جمله‌ خامنه‌ای رهبر حکومت رفسنجانی رئیس جمهور وقت و علی فلاحیان رئیس اطلاعات و ولایتی وزیر امور خارجه‌ جمهوری اسلامی ایران را صادر کرد. همچنین لازم به‌ ذکر است که ‌در حزب دمکرات تنها رهبران این حزب نبودند که‌ مورد هدف تروریست دولتی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند بلکه‌ از سال 1991به‌ بعد( بعد از آزادی کردستان عراق از زیر کنترل حکومت بعث عراق )جمهوری اسلام توانست در کردستان عراق نفوذ کند و تروریستهای آموزش دیده‌ و یا اجیر شده‌ خود را به‌ مناطق کردستان عراق فرستادو در عرض 7 سال حدود 260 نفر که‌ بیستر آنها اعضا و هواداران حزب دمکرات بودند را ترور کند. شواهد مستندی در مورد این ترورها در دست حدکا و دیگر احزاب کردی مخالف جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
در اولین جلسه‌ کمیته‌ مرکزی حزب، معاون شهید دکتر شرفکندی یعنی کاک مصطفی هجری به‌ دبیر کلی حزب برگزیده‌ شدند و ایشان آقای عبدالله‌ حسن زاده‌ را به‌ معاونی خویش انتخاب کردند در همان اوایل حسن زاده‌ از اینکه‌ بعنوان معاون دبیر کل جدید کار کند سرباز زد ولی با میانجیگریی اعضای دیگر کمیته‌ مرکزی این پست را پزیرفتند. دلیل ایشان از نپزیروفتن این پست این بود که‌ او با قدمت بیشتری که در حزب داشتند دبیر کلی مصطفی هجری را روا نمیدیند. از همان موقع بود که‌ دو دستگی در حزب به‌ وجو‌د آمد ماموستا(عبدالله حسن زاده) بسیار تلاش کرد که‌ این پست را از دبیر کل جدید پس بگیرد. ماموستا برای اینکه‌ جا پای خود را مستحکم کند به ‌این فکر افتاد تا افراد انشعابیون کنگره‌ 8را به‌ حزب برگرداند تا از لحاظ طرفدار در درون حزب بر رقیب خود پیشی گیرد . برای برگشت این افراد به‌ داخل صفوف حزب دو نظریه‌ وجود داشت یکی اینکه‌ ماموستا میخواست آنها بدون قید و شرط و هر چه‌ زودتر برگردند تا همچنان که‌ گفتم ایشان تقویت بشوند .از طرفی دیگر کاک مصطفی و همفکرانش معتقد بودند باید با مرور زمان اختلافاتی که‌ وجود داشت در بین حزب و انشعابیون(حزب دمکرات کردستان ایران "رهبری انقلابی") برطرف شود و هم آنکه‌ آنها به‌ اشتباه خود که انشعاب ضربه محکمی به حدکا و جنبش آذادیخواهی بوده اعتراف کرده و این زمینه برای جلوگیری از همچنین اقدام بزدلانه‌ی در آینده مهیا شود. ولی ملا عبدالله تبلیغاتی را شروع کرده‌ بود در جلسه‌ های گوناگونی که‌ برای پیشمرگها و اعضای حزب میگرفتند می گفت که‌ اوآنها را بر میگرداند تا آنها را در درون حزب ذوب کند و اثری از این گروه باقی نخواهند گذاشت. در چند جلسه‌ای که‌ برای طرف مقابل داشت میگفت آنهارا برای عضویت در رهبری حزب لازم دارد تا خلع رهبری را پر کند و سرنجام کنگره‌ دهم حزب فرا راسید . در این کنگره که‌ در مورخه‌ 10 فروردین 1374 شمسی اخذ گردید ملا عبدالله به‌ دبیر کل حزب برگزید شدند و کاک مصطفی جانشین ایشان گردیدند و این کنگره‌ به‌ کمیته‌ مرکزی حزب مأموریت داد تا انشعابیون را به‌ حزب برگردانند .این در حالی بود که‌ انشعابیون کنگره‌ هشت‌ هیچ گاه به‌ این واقعیت نرسیده‌ بودند که‌ از گذشته‌ عبرت گرفته‌ باشند و واقعا بخواهند به‌ حزب برگردند. آنها که‌ در سیاست و مبارزه‌ای که‌ پیش گرفته‌ بودند کاملا شکست خورده‌ بودند و از نظر مالی کاملا ورشکست شده‌ بودند تنها راه نجات را برگشتن به‌ داخل حزب میدانستند و نتجیتا بازگشتشان کاملا مصلحتی بود. در این رابطه‌ دوست دارم دو نقل قول را از دو نفر که‌ در جریان کار بودند را در اینجا بیان کنم: قبل از برگشت آنها یکی از فرماندهان حزب (که‌ به‌ دلایلی که بیان آن در اینجا به‌ ما کمکی نمیکند) فرار کرده‌بود و به‌ انشعابیون پیوست تنها به‌ اولین حرف اسمش(ص)اشاره میکنم تا مبادا مورد غضب انشعابیون قرار گیرد. در یکی دو نشست دوستانه‌ که‌ نویسنده‌ این متن نیز حضور داشت میگفت آخرین نشست کمیته‌ مرکزی انشعابیون بود که‌ ایشان هم حضور داشتند(مشاور کمیته‌ مرکزی آنان بود). جر و بحث فروانی بود در مورد اینکه‌ آیا منافع خلق کرد ایجاب میکند که‌ به‌ حزب دمکرات برگردند و یا خیر؟ بعد از گفتگوی بسیار دراین مورد یکی از اعضایشان به‌ نام نبی قادری(در خارج از کشور فوت کرد) نماینده‌ انشعابیون میگوید منافع خلق کرد در آن کیف آقای حسن رستگار(دبیر کل انشعابیون) است؛ اگر کیف او پر از پول و دلارباشد منافع خلق کرد ایجاب میکند بر نگردیم و اگر خالی باشد منافع مردم کرد ایجاب میکند برگردیم. حسن رستگار در جواب میگوید پس بحث تمام است چون کیف خالی است برگردیم بهتر است.
نقل قول دوم از آقای مصطفی مولودی (عضو کمیته‌ مرکزی حدکا در آن موقع) در حال حاضرمعاون دوم دبیر کل:‏( که‌ هنوز معلوم نیست دبیر کل چه کسی هست، گویا به‌ خاطر اختلافاتی که‌ دارند هنوز نتونستند دبیر کل را انتخاب کنند) میگفت که‌ وقتی انشعابیون برگشتند 70هزار دولار بدهکار بودند که‌ حزب برایشان پرداخت کرد. اینها دلایلی بودند تا این گروه به‌ درون حزب برگردند و ملا عبدالله‌ از این نقطه‌ ضعفها استفاده‌ کرد تا آنها را برگرداند و خود را تقویت نماید که‌ برای مدتی هم موفق شد.
با بازگشتنشان به‌ درون حزب تعداد زیادی از بدنه حدکا‌(پیشمرگها و کادرهای ساده‌) گوشه‌ نشینی را انتخاب کردند و بهیچ وجه‌ فعالیت نمیکردند که‌ نمونه‌های زیادی وجود داردلازم نیست به‌ آنها اشاره کنم این در حالی بود که‌ ملا عبدالله‌ و افراد تازه به سر کار‌ آمده‌ اکثریت را در رهبری حزب در مدت کنگره‌های 10 تا 13 را در دست داشتند .کنگره‌ سیزدهم حدکا فرا رسید و به روال دمکرتیک درون حزبی در تمامی ارگانهای حزب در داخل و خارج کردستان کنفرانسها به‌ شیوهای کاملا دمکراتیک برگزار شدند. در مورخه‌ 22 تیر 1383 شمسی کنگره‌ سیزدهم حدکا برگزار شد و بعد از 5 روز کار با موفقیت به‌ پایان رسید. گروهی که‌ متشکل از انشعابیون کنگره‌ 8 و ملا عبدالله حسن زاده‌ دبیر کل پیشین - که همچنان که‌ در بالا نوشتم تشنه‌ قدرت بود و هر چند نمیتوانست خود را برای دبیرکلی حزب کاندید کند (طبق بندی که‌ در کنگره‌ 10 حزب به‌ تصویب رسیده ‌بود یک نفر نمیتوانست 2 بار متوالی سمت دبیر کلی داشته باشد) - ولی مایل بود که‌ دبیر کل بعدی حزب کسی باشد که‌ حلقه به گوش و کاملا گوش به‌ فرمان اوباشد. بعد از اتمام کنگره‌ و انتخاب مصطفی هجری به رهبری حدکا، از همان آ‌‏غاز دست به‌ نافرمانی زدند و ادعاهایی بی‌اساسی را مطرع کردند . بعد از مدت کوتاهی بیانیه‌ای به‌ نام فرکسیون درون حزبی انتشار دادند و از رهبری حزب خواستند 20 ماده‌ که‌ بیشتر آنها با برنامه‌ و اساسنامه‌ حزب در تضاد بودند را به‌ اجرا در آورند. این عده‌ در بیشتر جلسات و برنامه‌های حزب شرکت نمیکردند و اغلب مانع پیشرفت کارهای حزبی میشدند. حزب دمکرات به‌ رهبری کاک مصطفی هجری بسیار تلاش کرد که‌ با انها به‌ تفاهم برسد و آنان را قانع کند که‌ به‌ کارهای خود ادامه‌ دهند و مسئولیت حزبی را بپزیرند و مردم کردستان نیز که‌ از این نافرمانیهای ملا عبدالله‌ حسن زاده‌ و دارو دسته‌اش باخبر شده ‌بودند چندین بار هیاتهای را از مناطق مختلف میفرستادند تا با رهبری حزب و ناراضیان گفتگو کنند تا بلکه‌ راه چاره‌ای پیدا کنند تا بار دیگر جدائی در حزب رخ ندهد ولی آنها که‌ قبلا برای جدائی همقسم شده‌ بودند به‌ هیچ صراتی مستقیم نبودند. لازم به‌ ذکر است که‌ چندین بار از طرف مسئولین حکومت کردستان عراق حتی جناب آقای مسعود بارزانی رهبر حکومت اقلیم کردستان عراق فدرال بین آنها وساطت کردند که‌ باز فایده‌ای نداشت و سرنجام در مورخه‌ 6 دسامبر 2006 میلادی با انتشار بیانیه‌ای جدائی خود را از حزب اعلام کردند و در اوایل نام خود را حزب دمکرات کردستان-ایران نامیدند بعدها هر چند یک بار نام ایران را حذف میکردند و مواقعی آن را اضافه‌ میکردند . حدکا ضمآ ابراز نارحتی از جدائی این افراد از طریق احزاب دوست و شخشیتها به‌ آنها پیغام داد که‌ در صورت تغیر اسم خود حاضر است که‌ با آنها همکاری نماید ولی در غیر اینصورت با آنها هیچ گونه‌ همکاری نخواهند کرد و آنهارا بایکوت خواهد کرد. انشعابیون ادعا میکنند که‌ کنگره‌ 13 مورد قبول آنها هم هست در این صورت آنها نمیبایست جدا میشدند یا تا کنگره‌ 14 منتظر میماندند و یا طبق اساسنامه‌ حزب درخواست کنگره‌ میکردند تا همه‌ مسائل را در کنگره‌ حل نمایند.جالب این است که‌ عبدالله‌ حسن زاده در بسیاری از مصاحبه‌هایش بعد از انشعاب میگوید حق مسلم آنهاست که‌ از اسم حزب دمکرات کردستان استفاده‌ کنند آنها همانند انشعابیون کنگره‌ 8 نام تمامی ارگانهای حزبی را بر ارگانهای خود نهاده‌اند: مثل روزنامه‌کردستان، رادیو، تیشک (فصل نامه‌ فرهنگی هنری )لاوان، زنان، و غیرهاین در حالی است که‌ حسن زاده در "نیم صده‌ مبارزه"‌(نیو سده‌ تێکوشان)در مورد انشعابیون کنگره‌ 8 چی میگوید بار دیگر در اینجا به‌ آن اشاره‌ میکنم،(اگر جدائی این افراد آنهم به‌ این شیوه‌ نادرست و در آن موقع نامناسب ضربه‌ محلکی به‌ مبارزه‌ مللی دمکراتیک خلق کرد وارد کرد انتخاب نام حزب دمکرات کردستان ایران بر خود ضربه‌ بزرگی بر پیکر این حزب وارد کردند از آن مهمتر اینکه‌ آنان به‌ این هم راضی نبودند مثل آنکه‌ بخواهند به‌ حزب دمکرات اعلان جنگ بدهند تمامی اسمهای ارگانهای حزب را بر ارگانهای خود نهادند از جمله روزنامه رادیو و نشریات مختلف این حزب را) حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیغامهای برای آنها فرستاد و همچنین از راه بیانیه‌های رسمی از آنان خواست نامی دیگر بر خود نهند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند ولی متاسفانه‌ همه‌ این کار ها بی سود بود ، جالب اینجاست که‌ حسن زاده‌ در این کتاب به‌ آشکار میگوید اگر گروهی از یک حزب جدا شدند باید نامی دیگر انتخاب کنند ولی در همین انشعاب اخیر که‌ خودش سرکرده‌ این انشعاب بوده همین کاری را کرد که‌ انشعابیون کنگره‌ هشتم کردند.)
اینجاست که‌ مثل معروف یاد م میاد که‌ باید از ملا عبدلله ‌پرسید که‌:( به‌ سوگنده‌ حضرت عباست باور کنم یا به دم خروست؟) براستی ملا عبدالله یادش رفته‌ در آن کتاب چی نوشته‌‌اند؛ اگر این نوشته‌ من را ببیند بهشان توصیه‌ میکنم همان کتاب را باری دیگر بخواندو به‌ سخنرانیش در کشور سوئد باری دیگر گوش فرا دهد که‌ وقتی در قدرت بود میگفت جدائی از حزب دمکرات به‌ هر شیوه‌ یا تحت هر لوای باشد و هر کسی انجامش دهد خیانت است (سخنرانی ملا عبدالله حسن زاده دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران در کشور سوئد برای اعضا و هواداران حزب ، گرفته‌ شده‌ از سایت پیشمرگه‌ها)!!؟ حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیمامهای برای آنها فرستاد و همچنین از راه بیانیهای رسمی از آنان خواست نامی دیگر بر خود بنهند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند ولی متاسفانه‌ همه‌ این درخواستها تا به‌ حال ها بی سود بوده‌ است.
سیاست یک بام و دو هوا.این افراد از موقعی که‌ از حزب جدا شده‌اند در محافل کرد ناسیونالیزم کردی را بسیار برجسته‌ میکنند و ادعا میکنند که‌ برای کردستان مستقل فعالیت میکنند. حذف نام ایران از حدکا هم بر همین مبنا است و جالب اینجاست که‌ که‌ وقتی در محافل ایرانی خود را ایرانی میدانند و برای دمکراسی و فدرالیزم مبارزه‌ میکنند و در گردهمهیای کردی ادعا میکنند که ایران به زور به نام آنها چسبیده؟! سخنگوی ایشان، خالید عزیزی در سفر اخیرشان به آمریکا و برگزاری دو نشت جداگانه برای فارس‌زبانها و کردزبانها و احتزاز پرچم کردستان در نشت کردها و قائم کردنش در بخش فارسی نشانه مبرم این سیاست یک بام دو هواست.
برای آگاه بیشتر خوانندگان از این انشعاب جدید در حدکا لازم به یادآوری است که این دسته از انشعابیون از 4 دسته‌ بوجود آمده‌اند و یا میشود‌ گفت که‌ درحال حاضر چهار طیف در این گروه وجود دارد که تنها نقطه مشترکشان دشمنی با حدکا و رهبری برگرزیده کنگره سیزده میباشد و‌ هیچکدام حاضر به قبول همدیگر نیستند ولی موقعیت زمانی باعث شده‌ که‌ در حال حاضر متحد باشند که‌ این اتحاد زیاد طول نمیکشد چون هیچ مبنای اصولی و اعتقادی برای انشعباشان وجود ندارد:1-انشعابیون کنگره‌ 8( متشکل از افراد انشعابیونی که‌ از کنگره‌ 8، از حزب جدا شده‌ بودند و در راس آنان حسن رستگار، جلیل گادانی، حسین مدنی و غیره هستند)2-ملا عبدالله حسن زاده و طرفدارانش(که‌ بیشتر از افراد فامیل و دوستان وطرفداران اندک او تشکیل شده‌اند که عبارتند از مصطفی مولودی، قادر وریا و حسن قادزاده).3-تودهیها و افراد به کمین نشسته(افراد قلیلی از انشعابیون کنگره‌ 4 که‌ اعضای حزب توده‌ بودند که از حزب کناره‌گیری کرده بودند مثل احمد عزیزی که حالا عضو رهبریشان میباشد ویک روزه‌ تمامی رده‌ های حزبی را میپیماید و به‌ عضویت کمیته‌ مرکزی درمیاد و به قول "چائی نخورده‌ عموزاده‌ شد"). افردای دیگر از حامیان حزب توده که در صفوف حدکا باقی ماندند مثل اسماعیل بازیار و کسانی که 30 سال است که از حزب دوری گرفته‌اند مثل مصطفی شلماشی که نان برادرشهید فقید خود در حزب را میخورد.4-جوانان فرصت‌طلب متشکل از تعدادی از جوانانی که‌ به‌ تازگی به‌ صفوف حزب پیوسته‌ بودند که‌ تشنه‌ قدرت بوندن. این افراد قبل از انشعاب خواستها و شرایط فعال بودن خود را با رهبری حزب مطرح کردند لیکن رهبری حزب خاطرنشان نمود که فعالیت در حزب نمیتواند همراه با هیچ شرط و شروطی باشد و سرنجام به‌ انشعابیون پیوستند.این انشعاب سرانجام هیچ گونه‌ اختلافی در مورد سیاست حزب یا شعار تاکتیکی یا استراتژی نبود بلکه‌ تنها و تنها بر سر قدرت بود و بس.و هیچ کدام از طرفین این ادعا را رد نمیکنند میشه‌ گفت اقلیت حدود 20% تا 30%داخل حزب اعتقادی به‌رأی دمکراسی و اکثریت نداشتند. برای همین بود که‌ طاقت نیاوردند و جدا شدند.
این انشعاب نیز همچون انشعاب های گذشته‌ راه به‌ جائی نمیبرد چون اولا از پایگاه مردمی برخوردار نیستند: مردم کرد همیشه‌ خواهان هم دلی، تفاهم وهمبستگی بودند ولی این افراد همیشه‌ در طول مبارزاتشان در فکر اختشاش و طفرقه بوده‌اند و برای همه‌ آشکار است. مسئله‌ مهم دیگر اینست که‌ اکثریت قریب به‌ اتفاق این افراد دشمن یا مخالف سرسخت رهبر شهید دکتر عبدالرحمان قاسملو و شهید دکتر سعید شرفکندی بوده‌اند و اینگونه‌ افراد مورد نفرین مردم کرد بوده‌ و هستند. اینان نباید انتظار سرنوشتی بهتر از انشعابیون پیشین داشته‌ باشند .
در پایان از تمامی مبارزینی که‌ خود را راهرو راستین راه شهیدان قاضی محمد، دکتر قاسملو و دکتور شرفکندی و تمامی شهدای راه آزادی و دمکراسی میدانند میخواهم که‌ اگر از کرده‌ خود پشیمان شده‌اند آ‌‎غوش حزب همیشه‌ باز است و به‌ آنها خوش آمد میگوید.