شنبه
بیانیهی دفتر سیاسی حدکا در رابطه با روند حل مسالمتآمیز مسئلهی کرد در ترکیه
دیدار هیئت اتحادیهی میهنی کردستان از دفتر سیاسی حدکا

سمینار اتحادیهی جوانان دمکرات کردستان ایران برای دبیرکل حدکا
ایشان در خاتمه نیز ضمن پاسخگویی به سؤالات برخی از حضار، حمایت خود را از اتحادیه جوانان دمکرات کردستان ایران اعلام داشت.

جمعه
و
احمد توفیق
سید عبدالله اسحاقی فرزند سیدمحمدامین اسحاقی در سال1310شمسی درمحله ارمنیان شهر مهاباد ازخانوادهای معتمد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را در شهر مهاباد گذارانید وی در دوران متوسطه در شهر مهاباد با یاری چندی از دوستان نزدیک خود که همگی از اعضای رسمی یا هواداران حزب توده و... بودند از جمله (غنی بلوریان و دکتر عبدالله مولوی...) جمعیت جوانان حزب دموکرات کردستان ایران را تشکیل دادند و بعد از شكست جمهوری مهاباد اولين كنگره حزب دموکرات کردستان ایران تشكيل شد و دو بخش مهم پا گرفت، یکی كميته مركزى و دیگری كميته اجرايى. در كميته مركزى عبدالرحمان قاسملو و افراد سیاسی فعاّل بودند و در كميته اجرایی پیشمرگانی از قبیلِ سیدعبدالله اسحاقى (احمد توفيق) و قادر شريف سلیمان معینی و... این مبارزین در دهه ۱۳۴۰ در بخشهای کردنشین ایران و گاه عراق، حضور فعال داشتند.
دوشنبه
يمن از پذيرش وزير خارجه رژیم تهران خوددارى كرد
این منبع خبری گفت، وزارت خارجه يمن سفر منوچهر متكى به اين كشور را به تعويق انداخت. وزارت خارجه يمن مشغوليت رئيس جمهور این کشور على عبداله صالح را علت اين تصميم ذكر كرد.
هفته گذشته رئيس جمهور يمن در مصاحبه با تلويزيون الجزيره رژيم تهران را مورد حمله قرار داد و گفت اين رژيم از شبه نظاميان شيعه در جنوب اين كشور حمايت مى كند.
رسانه هاى عربستان نيز فاش ساختند رژيم تهران بيمارستانى را در يمن به انبار سلاح و مهمات تبديل كرده تا آن را در اختيار شبه نظاميان قرار دهد.
در پی این گزارشها در تهران اعلام شد منوچهر متکی وزیر خارجه جمهوری اسلامی برای تحویل پیامی از سوی احمدی نژاد به رئیس جمهور یمن راهی این کشور می شود.
عکس؛ جلوگیری از ورود دانشجویان معترض به دانشگاه آزاد

تماس وزارت اطلاعات با خانوادههای دانشجویان و تهدید آنان
خبرنامه امیرکبیر: پس از امضای طوماری در دانشگاه علم و صنعت برای بازگشت دانشجویان ممنوع الورود شده و ادامه یافتن فریادهای "الله اکبر" در سلف غذاخوری دانشگاه علم و صنعت، وزارت اطلاعات با خانواده برخی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت تماس گرفته و آنان را تهدید کرده است.ماموران وزارت اطلاعات دانشجویان را به بازداشت تهدید کرده و خانواده های این دانشجویان نیز به برخورد با مشکل و مانع در ادامه زندگی تهدید گشته اند.پیش از این نزدیک به 1000 دانشجوی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با امضای طوماری خواهان بازگشت دانشجویان محروم از تحصیل شده بودند.همچنین طی روزهای متوالی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با فریادهای "الله اکبر" در سلف غذاخوری به فشارهای وارده بر دانشجویان این دانشگاه اعتراض کرده اند.
احکام سنگین زندان برای کیان تاجبخش و احمد زيدآبادی
روزنامه اعتماد: شنيديم کيان تاجبخش استاد دانشگاه، احمد زيدآبادي دبيرکل ادوار تحکيم وحدت و مسعود باستاني روزنامه نگار که در جريان حوادث پس از انتخابات بازداشت شده بودند به ترتيب به 15 ، 7 و 6 سال حبس محکوم شده اند.
همسر زیدآبادی: خداوند تقاص مظلوم را از ظالم می گیرد
ادوارنیوز: برای پنجمین هفته متوالی از ملاقات خانواده با دکتر احمد زیدآبادی دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران ممانعت به عمل آمد.
مهدیه محمدی همسر احمد زیدآبادی، با اعلام این خبر که امروز (دوشنبه) نیز پس از مراجعه به زندان اوین موفق به ملاقات با همسر خود نشده است، گفت: "اکنون 35 روز است که در بی خبری مطلق از آقای زیدآبادی به سر میبریم و در این مدت حتی از تماس تلفنی برای ایشان هم دریغ کردهاند".
همسر احمد زیدآبادی در ادامه با اعلام اعتراض خود به این عملکرد غیرقانونی مراجع قضایی و امنیتی گفت: "حق قانونی ملاقات در زندان اوین به یک ابزار شکنجه بدل شده است و از این طریق از سویی احمد زیدآبادی و از سوی دیگر من و فرزندانم را آزار و اذیت میکنند".
مهدیه محمدی با طرح این سوال که "درحالی که در آغاز پنجمین ماه بازداشت موقت آقای زیدآبادی هستیم چه دلیلی برای ممانعت از ملاقات ما وجود دارد" خواستار اجرای حق قانونی خود برای ملاقات با همسرش شد.
همسر احمد زیدآبادی، دبیرکل سازمان ادوارتحکیم وحدت همچنین افزود: "من و فرزندانم به خدا و روز جزا اعتقاد داریم و قطعا خداوند تقاص مظلوم را از ظالم خواهد گرفت".
مهدیه محمدی بار دیگر دلیل این روند غیرقانونی را وارد آوردن فشار علیه آقای زیدآبادی دانست و افزود: "برای آنکه احمد پای یک ندامتنامه را امضاء کند همسرم را تحت شکنجههایی قرار دادهاند که ابعاد آن هنوز هم برای ما روشن نیست".
سهشنبه
حزب دمکرات کردستان و انتخابات ریاست جمهوری در ایران
حدک در بیانیه خود از مهدی کروبی یکی از کاندیداهای پست ریاست جمهوری، پشتیبانی کرده است ، چون گویا ایشان در برنامه تبلیغاتی خود "ابتکار تازهای" بخرج داده ، تامین حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی را در برنامه خود گنجانده است!!.
آمدن عنوان حقوق اقوام در برنامه تبلیغاتی کروبی، حدک را به شعف انداخته تا جاییکه آنرا اقدامی "علنی و بدون پرده" و "گامی مهم" در طرح خواست و مطالبه مردم کردستان مینامد که گویا در طول 30 سال گذشته این برای اولین بار است که از جانب کاندید پست ریاست جمهوری این حقوق اگرچه تحت عنوان اقوام تاکید و طرح میگردد.
حدک که همواره اتفاقات و تغییر و تحولات در بالا به وسوسهاش انداخته و سعی داشته که به شکلی و به نحوی در آن ادای سهم کند تا بلکه نصیبی عایدش گردد، اینبار وسوسه خود را در این "انتخابات" با پشتیبانی کردن از کروبی دنبال میکند. دنیا را چه دیدی شاید در بازی قدرت در آن بالا دری به تخته خورد و اینبار نام شیخ از صندوق آرا بیرون کشیده شد و حدک نیزکه در این "پیروزی" سهیم بوده وپس از "این پیروزی" از الطاف شیخ در تامین حقوق اقوام بهرهای ببرد. اما حدک در حین حال میداند که اکثریت مردم کردستان از کل حاکمییت اسلامی ازهر نوع و قماشی که باشند، بیزارند و" انتخاباتش" را نیز مضحکه ای بیش نمیدانند و همچنین میداند حسابی که برروی کاندید مورد علاقهاش باز کرده ممکن است در کردستان شانس زیادی نداشته باشد، از اینرو بیانیه را طوری تنظیم کردهاند که گویا مضحکه بودن " انتخابات" و عدم موفقیت این کاندیدای "مدافع حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی" را از نظر دور نداشتهاند.
در بیانیه گفتهاند که انتخابات آزاد و دمکراتیک نیست، گفتهاند که در نظام اسلامی قدرت مافوق قانون وجود دارد، گفتهاند که این قدرت امکان برداشتن "گامهای مهم"!! را از رئیس جمهور برای پیشبرد برنامههایش از جمله تامیین حقوق اقوام و اقلیتهای مذهبی سلب میکند و گفتهاند که در روزهای مانده به " انتخابات" ( البته پس از این اعلام پشتیبانی) منتظر اقدامات بیشتر وبرداشتن گامهای بیشتری(حتما قاطعانهتری!!) از سوی آقای مهدی کروبی برای در نظر گرفتن سهم بیشتربرای اقوام خواهند ماند.
به برخی نکات مطرح شده تا کنونی بیشتر بپردازیم.
برخلاف گفته بیانیه حزب دمکرات کردستان ، این اولین بار نیست که ازیکی مهرههای ردهبالای رژیم اسلامی البته ریاکارانه از تامین حقوق به گفته خودشان اقوام و اقلیتهای مذهبی
حرف میزند. بارها از زبان ریز و درشتشان شنیدهایم که ریاکارانه از رسیدگی و تامین حقوق مناطق محروم(همان اقوام گفتن کروبی) گفتهاند. بویژه در زمان برگزاری انتخاباتشان که هزینهای هم در بر ندارد مگر کم ریاکارانه از برابری، تامیین عدالت وآزادی و رفاه و امنیت حرف زدهاند یا میزنند . کروبی هم از این قاعده بازی در "انتخابات" مستثنی نیست. او هم چه شخصا و چه به عنوان گرایشی در درون حاکمییت میخواهد و در تلاش است که برای برون رفت ازبحرانهای سیاسی و اقتصادی که بویژه در دوره اخیر به قول رضایی کاندید دیگر پست ریاست جمهوری، کشور را بر لب پرتگاه برده است، راه حل پیشنهاد کند و خود و برنامه و سیاست گرایش خود را برای بقاء حیات نظام اسلامی کارساز و مفید معرفی میکند. جوهر اصلی این سیاست تا آنجاکه به بحرانهای داخلی برمیگردد، تلاش برای مهار کردن جنبشهای اعتراضی از درون است. آنچه که در واقع نظام اسلامی را بر لب پرتگاه کشانده است. اقوام کردنهای کروبی در دور اخیر از این سیاست مایه میگیرد و از جمله بار دیگر جنبش انقلابی مردم کردستان را نشانه رفته است و قصد دارد توانایی خود را در مهار این جنبش( البته به کمک بیانیه حدک) و تهی کردن آن از انقلابیگریش را در رقابت انتخاباتی به رخ بکشد و شانس خود را برای بیرون آمدن از صندوقها بالا برد.
اما مشکل شیخ و حدک در این است که این سیاست اگر چه دورهای با آب و تاب به میدان آمد و در بالا در مجلس و در پست ریاست جمهوری جایی برای خود دست و پا کرد و در پایین به درجهای به درون جنبشهای اعتراضی راه پیدا کرد و میرفت که افق خود را مسلط گرداند و سیاست مهار از درون خود را به سرانجام رساند، اما امروز دیگر ازاین موقعییت برخوردار نیست. در بالا همه شواهد حکایت از این دارند که میل به سرکوب شدید جنبشهای اعتراضی با توجه به گسترش ابعاد آن، در جبهه اصولگرایان تقویت شده و نیرو گرفتن سپاه پاسداران و قبضه کردن قدرت در ایران توسط این نیرو درحال تکمیل شدن است. از اینرو جناح اصلاح طلب در بازی قدرت در بالا بتدریج کم آورد و امروز از شانس زیادی برخوردار نیست. مضافا اینکه این جناح عدم کارایی خود را در مهار جنبشهای اعتراضی به دلایل متعدد و از جمله به دلیل حضور گرایش انقلابی و رادیکال در این جنبشها نشان داد و از اینرو در پایین هم از شانس زیادی برخوردار نیست.
با این احوال حدک که تغییر و تحول در بالا نه در پایین بیشتر به وجدش میآورد برای ادای سهم در این تحولات چنین تشخیص داده که از کروبی پشتیبانی کند زیرا فکر میکند از آنجاکه کروبی مانند دیگر کاندیدها مستقیما در مضام اتهام نیست کانال مناسبی برای شرکت در بازی بالاییها میتواند به حساب آید و از طرف دیگر ایشان در برنامه انتخاباتی خود لطف کرده و گوشه چشمی هم به اقوام ساکن ایران و حقوق آنان انداختهاند.
اقوام نامیدن ملتهای ساکن ایران اولین قدم در نادیده گرفتن حقوق آنان به عنوان یک ملت است. حکومتهای مسلط بر ایران و از جمله رژیم اسلامی از آوردن نام ملت ابا داشته و مهرههای ریز و درشتشان همواره از قوم و مردم مناطق محروم به جای آن استفاده کردهاند. برای گریز از به رسمیت شناختن ملتهای ساکن ایران و حقوق آنان و تداوم بر ستمگری ملی، "ایران یک ملت واحد متشکل از اقوام و طوایف گوناگون" تعریف شده است. خودداری کروبی از اوردن نام ملت و حقوق ملتهای تحت ستم و قرار دادن اقوام به جای آن سیاستی آگاهانه برای تاکید بر این ستمگری ملی است.
30 سال گذشته مردم کردستان برای رفع این ستم و تامیین حقوق پایمال شده خود به عنوان یک ملت، جنبشی انقلابی را سازمان داده و به پیش بردند. جنبشی که علیرغم سرکوب شدید، اعدامهای دسته جمعی، زندانی کردن و اذیت و آذار دادن فعالین این جنبش، تبعید و آواره کردن و کوچ دادان اجباری، بله علیرغم بمباران و توپ باران شهرها و روستاهای کردستان و کشتار مردم بیدفاع، امروز اگر چه با قبول محدودیت هایی در عرصههایی از مبارزات خود ، همچنان به عنوان یک جنبش انقلابی در صحنه سیاسی ایران زنده است. تا جاییکه ریز و درشت در دستگاه حکومتی از جمله کروبی را که طی 30 سال گذشته سیاست سرکوبگرانه رژیمش را علیه مردم کرد و تداوم سیاست ستمگری ملی را تایید کرده، وا میدارد تا در مهار این جنبش، کسب موقعییت کند.
حزب دمکرات کردستان در انتخاب خود مختار است. میتواند بر همان سیاست همیشگی خود مبنی بر چشم براه بودن تحولات در بالا و تلاش برای سهم بری از بالا ادامه دهد، سیاستی که حداقل تا کنون غیر از ضرر عاید دیگری برای این حزب در بر نداشته است. اما آنچه که مسلم است این حزب دیگر توان پایین آوردن توقعات کارگر و زحمتکش کرد را ندارد. این ادعا نه صرفا به علت وجود و فعالییت دیگر جریانات سیاسی بلکه اساسا به توان، ظرفیت گرایش رادیکال و انقلابی در بطن خود جنبش ربط پیدا میکند و قابل مستدل کردن است. همان گرایشی که نفوذ افق اصلاح طلبی را در جنبش کردستان با مشکل جدی روبرو کرده واز تسلط این افق و سیاستها یش برای مهار جنبش از طریق محدود کردن خواستهایش در رفع ستم ملی ممانعت جدی بعمل آورده است.
با محدود شدن عرصههایی از مبارزات مردم کردستان در دوره چند ساله اخیر ما شاهد گسترش اعتراضات و مبارزات تودهای در اشکال و روشهای دیگری هستیم ، آنچه که در سنت دوره گذشته این جنبش جای مهمی را اشغال نمیکرده است. امروز به یمن تحولات اجتماعی که جامعه کردستان از سر گذرانده و همچنین تحولات کل جامعه بشری و تاثیرات آن در کردستان، همزمان با ارتقاء سطح انتظارات و توقعات مردم از زندگی ، ارتقاء سطح دانش و فرهنگ عمومی، شاهدیم که سطح مبارزات و شکل مبارزات برای تامین این انتظارات و توقعات نیز دگرگون شده و ارتقاء یافته است.
چنین واقعیات انکار ناشدنی در جامعه کردستان دو مسیر را پیش پای جریانات سیاسی فعال قرار میدهد. یا باید با درک این واقعییات بدور از جنجال آفرینی از یکطرف و اراده گرایی از طرف دیگر در تلاش هموار کردن راه گسترش مبارزات تودهایی و متشکل شدنشان بود و از این جبهه نیرو گرفت و یا واقعییات موجود را ندید یا کم به حساب آورد و سیاست انتظار و چشم امید داشتن به تغییر در بالا را پیشه خود کرد و آنرا با نام "واقعییات و آنچه که ممکن است" توجیه کرد.
حدک که گسترش اعتراضات و مبارزات تودهای و رویاروی آشکارتر و گستردهتر جنبشهای اعتراضی با رژیم اسلامی به اندازه گفته ریاکارانه کروبی به وجدش نمیاورد و برای تقویت جنبش عادلانه مردم کردستان، نهاستفاده از این موقعییت بلکه به" گامهای صریح و مهم" کروبی امیدوار است، پیمودن مسیر دوم را در برنامه دارد و با بیانیه اخیر خود نشان داد که تا چه اندازه با مسیر مردم و انتظارات و توقعات مردم فاصله دارد.
دوشنبه
٢٠سال پس از سوء قصد به قاسملو؛ پرونده قتل و حزب دمکرات کردستان ایران

بیانیەی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران بمناسبت دستگیریهای گستردە اخیر در کردستان
بیانیەی دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران
پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۳۰ ژوييه ۲۰۰۹
ساعت 3 بعد از ظهر روز سهشنبه، موخهی 6/5/1388 برابر با 28/5/2009، نیروی زیادی متشکل از چند واحد ارتش دولت فدرال عراق، اردوگاه مجاهدین خلق ایران در استان دیالهی عراق را محاصره نموده و حتی اقدام به تیراندازی علیه ساکنان این اردوگاه نمودند। بر اثر این تیراندازی و درگیری، شماری از ساکنان اردوگاه کشته و بیش از 200 تن نیز زخمی شدند।این اقدام ارتش عراق در حالی انجام گرفت که اردوگاه مزبور تحت مراقبت خود ارتش عراق بوده و مسئولیت محافظت از ساکنان اردوگاه، به این نیرو سپرده شده بود، به همین دلیل چنین اقدامی، دور از انتظار و دور از قواعد بینالمللی و برخلاف اصول انسانی به حساب میآید که علیه شمار زیادی از پناهندگان اپوزیسیون ایرانی انجام گرفته است।حزب دمکرات کردستان ایران، این اقدام ارتش عراق را رفتاری ناشایست و ناروا و غیرقابل توجیه دانسته و انتظار دارد سازمان ملل متحد و کلیهی سازمانهای مدافع حقوق بشر و حقوق پناهندگان بهویژه نیروهای ائتلاف، در برابر این رفتار، موضع گرفته و به منظور پیشگیری از این قبیل اقدامات ناروا و جلوگیری از تکرار آنها، اقدامات مقتضی را به عمل آورند।
حزب دمكرات كردستان و پارت آزادی كردستان در يك كنفرانس مطبوعاتی پيرامون انتخابات ايران
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۱ ژوين ۲۰۰۹
آقای كمال كريمی در آغاز اين كنفرانس در مورد موضع حزب دمكرات كردستان پيرامون انتخابات رياست جمهوری گفت: ديدگاهها و مواضع اين بار حزب دمكرات كردستان كه در قالب بيانيه ها و اظهار نظرهای رهبران حزب منتشر شده است، در طول چند ماه اخير در داخل كشور به ويژه از طرف فعالان سياسی و مدنی كرد مورد استقبال قرار گرفته است.
كوردستان و كوردنيوز: بعدازظهر روز يكشنبه ۱۰ خردادماه يك كنفرانس مطبوعاتی پيرامون انتخابات رياست جمهوری در ايران برای آقايان كمال كريمی عضو دفتر سياسی حزب دمكرات كردستان و حسين يزدانپناه معاون رهبر پارت آزادی كردستان برگزار شد.در اين كنفرانس مطبوعاتی كه به دنبال انتشار بيانيهی مشترك دو حزب مذكور صورت گرفت، آقايان كمال كريمی و حسين يزدانپناه دلايل درپيش گرفتن موضع متفاوت از ديگر احزاب شرق كردستان را تشريح نمودند.آقای كمال كريمی در آغاز اين كنفرانس در مورد موضع حزب دمكرات كردستان پيرامون انتخابات رياست جمهوری گفت: ديدگاهها و مواضع اين بار حزب دمكرات كردستان كه در قالب بيانيه ها و اظهار نظرهای رهبران حزب منتشر شده است، در طول چند ماه اخير در داخل كشور به ويژه از طرف فعالان سياسی و مدنی كرد مورد استقبال قرار گرفته است.آقای كريمی در ادامه سخنان خود گفت: موضع ما در قبال انتخابات مربوط به چند روز اخير نمیشود بلكه در سال گـذشته ما بعنوان حزب دمكرات كردستان با حساسيت تمام پروسه انتخابات را دنبال و آن را مورد مطالعه قرار داديم. همچنين برای ما نظرات و افكار فعالان و مبارزين سياسی و مدنی كرد در داخل كشور بسيار حائز اهميت بوده و آنان نيز معتقد به بايكوت كردن انتخابات نيستند.عضو دفتر سياسی حزب دمكرات كردستان همچنين بيان نمود مبارزه ملت كرد به طور عموم به ويژه فعالان و مبارزين داخل كشور در سالهای گـذشته دارای چنان تأثيری بوده كه در درون حاكميت و در بالاترين سطوح از طرف نامزدهای رياست جمهوری به نقض حقوق مليتها در ايران و سياست تبعيض جمهوری اسلامی در ۳۰ سال گـذشته اعتراف شده است. هر چند در سطح بسيار پائين هم باشد، اما اكنون برای اولين بار است با انتشار بيانيه، برنامهای برای حل مشكلات مليتها ارائه میشود. در حقيقت اين نتيجه مبارزه جنبش سياسی كردستان شامل احزاب اپوزيسيون و مبارزين داخل كشور میباشد.آقای كريمی در بخش ديگر از سخنان خود ضمن اشاره به تحولات جامعه كردستان در سالهای اخير گفت: ما بر اين باور هستيم كه برای مطرح نمودن خواستههای ملی و دمكراتيك خود لازم است از تمام فرصت ها استفاده نمائيم. همان طور كه در بيانيهی مشترك ما آمده بود بنا به مسائل مطرح شده در پروسهی انتخابات اين دوره رياست جمهوری در ايران معتقد هستيم فرصت برای طرح مطالبات ملت كرد از سوی مردم پيش آمده است. به دنبال انتشار بيانيهی حزب دمكرات كردستان در ارتباط با بيانيهی مهدی كروبی، مير حسين موسوی نيز مجبور شد هر چند در سطح بسيار پايينتر بيانيهای مشابه بيانيهی كروبی را منتشر نمايد. حتی احمدی نژاد كه در ۴ سال گـذشته با شديدترين شيوه به سركوب ملت كرد پرداخته او نيز برای اينكه عقب نماند ناچار شد اعلام بكند كه خواستار اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی است. طرح چنين مسائلی از طرف نامزدهای انتخاباتی نتيجه تلاش و مبارزه ملت كرد میباشد كه كانديداها به ناچار برای كسب رأی مردم به طرح آنها پرداختهاند.آقای كريمی در جواب سۆالی كه آيا اين اقدام شما به پراكندگی و اختلافات بيشتر در ميان احزاب كردستانی منجر نمیشود، گفت: بسيار طبيعی است كه در مورد يك مسئله سياسی موضع و نظر متفاوت داشته باشيم و اين اقدام هيچ گاه بر روابط و دوستی ما با ديگر احزاب تأثير منفی نخواهد گـذاشت و از اين به بعد حتی بيشتر از گـذشته برای اتحاد و همكاری تلاش خواهيم كرد.در اين كنفرانس مطبوعاتی آقای حسين يزدانپناه نيز بر ضرورت هماهنگی و همكاری بيشتر ميان احزاب خارج از كشور و فعالان سياسی و مدنی كرد در داخل كشور تأكيد كرد و ضرورت پيشبرد اين مبارزه مشترك را عاملی مهم در اتخاذ اين موضع مشترك حزب دمكرات كردستان و پارت آزادی كردستان دانست.معاون رهبر پارت آزادی كردستان در جواب اين سؤال كه آيا اين اين موضع شما به رژيم جمهوری اسلامی مشروعيت نمیدهد، گفت: جمهوری اسلامی هيچ گاه برای مشروعيت خود به رأی مردم نياز نداشته بلكه رژيم آشكارا در قانون اساسی خود میگويد كه مشروعيت نظام از فرامين آسمانی كسب میشود و در غياب امام زمان ولی فقيه رهبر جامعه اسلامی است. او برای نمونه به تركيه اشاره كرد و گفت در اين كشور نيز مشروعيت از فكر و ايدولوژی كماليستی نشأت میگيرد. او اضافه كرد كه اگر شركت كردن در انتخابات به معنای مشروعيت بخشيدن به نظام باشد ملت كرد در كردستان تركيه هيچ وقت نمیتوانست در مسائل سياسی و در انتخابات شركت نمايد چون طبق قانون به كماليزم مشروعيت میدهد.آقای يزدانپناه همچنين بر اين مهم تاكيد نمودند كه موضع اخير پارت آزادی كردستان و حزب دمكرات كردستان بر روابطشان با احزاب كردستانی ديگر كه سياست تحريم را در پيش گرفتهاند، تأثير منفی نخواهد گـذاشت و بيشتر از گـذشته جهت نيل به همكاری و همدلی بيشتر تلاش خواهند نمود.
چهارشنبه
حزب دموکرات چیست؟
شنبه
مـا و دمـکراسی ،نسرین قاسملو

قاسملو را از یاد نبردهایم،
راهیان قاسملو پیمان بستهاند.
سفر چند روز اخیر جلاد و خونخوار محمود احمدی نژاد رئیس جمهور رژیم تاریک اندیشان آخوندی ایران، به سرزمین مادری ابر مرد تاریخ ملت کرد و رهبر بی نظیر و بی همتای حزب دمکرات کردستان ایران، زنده یاد شهید عبدالرحمن قاسملو مرد سلح و آشتی.جیره خواران رژیم نا مشروع آخوندی از جمله دکتر رحیم قربانی استاندار آذربایجان غربی در گفتگو با خبر نگاری ایرنا، از استقبال گرم، و بالا بردن روحیههای مردم، در مورد سفر شخصی که(احمدی نژاد) دستانش آلوده به خون رهبر برجسته و محبوب ملت کرد و بستگانش میباشد، خبر میداد.از سوی دیگر قصاب بشریت آخوند غلامرضا حسنی امام جمعه ارومیه و صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که یکی از همراهان احمدی نژاد بوده است، بار دیگر با هدف غلبه بر احساسات دینی و مذهبی مردم آذربایجان غربی قصد مصموم ساختن افکار آنها و از یاد بردن نیازهای اجتماعی و فرهنگی شان داشتند، به این معنا که دولت نهم را نمایانگر صفات الهی میخواندند.جالب تر از همه قاتل دکتر قاسملو در دیدار جمعی از خانوادههای بسیجی و جان بختگان جمهوری اسلامی تنها عامل پایدار ماندن حکومت اسلامی را ایثار و شهادت میدانست، که از دیدگاه احمدی نژاد ایثار و شهادت به معنای ترور و مبارزه با انسانیت است.غافل از اینکه این غافلان از یاد بردهاند که ملت کرد وما راهیان ابر مرد تاریخ ملت کرد و میراث بی نظیر ملت کرد در کردستان ایران از یاد نبردهایم روزهایی که احمدی نژاد و یاران خون آشامش میخواستند جنبش آزادیخواهانه و ملی دموکراتیک ملت کرد در کردستان ایران را با از بین بردن وجود فیزیکی دکتر قاسملوی بی همتا به بن بست برسانند.از یاد بردهاند که افکار و اندیشههای دکتر قاسملو همچون میراثی جاودانه نسل به نسل چراغ راه آینده جنبش آزادیخواهانه ملت کرد در کردستان ایران و همچنان شعار قاسملو، قاسملو راهت ادامه دارد سر مشق مبارزه ماست.راهیان قاسملو پیمان بستهاند تا رسیدن به آرمانهای والای دکتر قاسملو در سنگر آزادی و دموکراسی مبارزه خواهند کرد.
حزب دمکرات کردستان ایران
سهشنبه
معادله ی بر اریكه ی قدرت ماندن ﺁخوندها در ایران

توطئه جنایتکارانه رژیم اسلامی علیه زندانیان مبارز و اعتصابیون در بند را بشکست بکشانیم .

انشعاب در حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا)
به دمکراتیک بودن این حکومت و جنبش اشاره کرد. در این جمهوری بود که کردهای کردستان ایران برای اولین بار خود را شهروند درجه 2 تصور نمیکردند؛ برای اولین بار بود که فرزندان کرد بهزبان مادری خود کردی در مدارس تدریس میکردند؛ برای اولین بار بود آزادی بیان، مذهب و تجمعات و غیره... در جمهوری کردستان بطور کامل مورد استفاده شهروندان قرار میگرفت و مهمتر از همه در این مدت کوتاه، مردم در حکومت جمهوری کردستان احساس آرامش و امنیت تمام را میکردند.
1-انشعاب اول :
بعد از کنگره چهارم حزب در سال 1358 شمسی، با دخالتهای بیمورد حزب توده و تفرقه افکنیهای رهبران این حزب در درون حدکا که از طریق دارودستهای که در درون حدکا و رهبریش داشتند توانستند که جسته حزب به تکان درآورند. جلسهی باحضور اعضای کمیته مرکزی و اعضای عللبدل کمیته مرکزی در روستای برایمه در نزدیکی شهر مهاباد گرفته شد که در آن جلسه آقای غنی بلوریان(عضو دفتر سیاسی وقت) نوشتهای از جیب خۆد در آورد که بعدها به اعتراف خودش (در یکی از مصاحبه های که چند سال اخیر انجام داده بود) این نوشته از طرف حزب توده برای ایشان و همراهانش در درون حزب تنزیم شده بود قراعت کرد و حزب و رهبیش را مورد تهدید قرار داد و خواستار خلع سلاح حدکا و تسلیم بی قیدوشرط به رژیم تازه به قدرت رسیده خمینی و مبارزه بر علیه امپریالیزم و انتخاب ایشان به دبیر کلی حزب شد. خلاصه، درخواست این گروه پیروی از سیاست حزب توده و سازش با رژیم آخوندی بود. ولی علیرغم تهدید افشاگری از حزب و رهبریش و درخواست پیوستن حدکا به حزب توده و متحد رژیم آخوندی، حدکا زیر فشار خواستها و تهدیدات ایشان و حزب توده شانه خالی نکرد .
درآواخر بهارسال1359 بیانیه 30 صفحهای به نام حزب دمکرات کردستان ایران " پیروان کونگره-چهارم" انتشار و پخش شد که به امضای این افراد رسیده بود: غنی بلوریان، دکتور رحیم سیفی قاضی، فوضیه قاضی ، فاروق کیخسروی(در حال حاضر در ایران هستند)، نوید معینی، احمد عزیزی(بعد از انشعاب اخیر به انشعابیون پیوسته و تئورسیان و عضو رهبریشان میباشد)، هیمن شیخالسلامی(از شعرای معروف کردستان ایران) بودند انشعاب کردند و اسم خود را "حزب دمکرات کردستان ایران- پیروان کنگره چهارم " نامیدند. البته این گروه بعدا در میان حدکا و مردم کردستان به گروه هفت-نفری شناخته شدند. این عده برای مدت زیادی دوشادوش نیروهای سرکوب گر جمهوری اسلامی ایران بر علیه مبارزین کرد جنگیدند و خدمات فراوانی به حکومت سرکوبگر آخوندی نمودند که بعدها خود به خود از هم متلاشی شدند.
بیشتر از یک ماهو نیم از کنگره حزب سپری نشده بود که این گروه با تصمیمی که از پیش اتخاذ کرده بودند در مورخه اول فروردین 1368 شمسی صفوف خود را از حدکا جدا کردند و خود را حزب دمکرات کردستان ایران "رهبری انقلابی"! نامیدند. در این مدت رهبری حزب بخصوص شخص دکتور قاسملو بسیار سعی کردند که معترضین صفوف خود را از حزب جدا نکنند ولی این کوشش و تلاش بی فایده ماند چون این دسته از آن گروه از منازعان و گروهایی که چشم دیدن دستاوردهای حزب را نداشتند قول همکاری گرفته بودند. در بیاننامهای که صادر کردند تهمتهای بسیاری را به رهبری برگزیده کنگره هشتم حدکا بخصوص شخص دکتور قاسملو نمودند که که در این نوشته از ان پرهیزی میکنم.لازم میدانم که نوشته عبدوللا حسن زاده دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران در مورد این انشعاب را که در کتاب 'نیم صده مبارزه' آمده است در اینجا درج نمایم."اگر جدائی این افراد آنهم به این شیوه نادرست و در آن موقع نامناسب ضربه محلکی به مبارزه ملی دمکراتیک خلق کرد وارد کرد انتخاب اسم حزب دمکرات کردستان ایران بر خود ضربه بزرگی بر پیکر این حزب وارد کردند از آن مهمتر اینکه آنان به این هم راضی نبودند مثل آنکه بخواهند به حزب دمکرات اعلان جنگ بدهند تمامی اسمهای ارگانهای حزب را بر ارگانهای خود نهادند از جمله روزنامه رادیو و نشریات مختلف این حزب را. حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیغامهای متعددی را آرسال نمود و همچنین از راه بیانیهای رسمی از آنان خواست نامی متمایز از حدکا برای خود انتخاب کنند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند، ولی متاسفانه همه این تلاشها بی سود ماند."روز جمعه 23تیر 1368 دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، بزرگمرد تاریخ مبارزات کردستان و ایران، رهبری راستگو، سیاستمداری به تمام معنا، مبارز سختگی ناپزیر، در یک نقشه جنایتکارانه در حالی که برای گفتگو در مورد مسئله کردها از طرف دیپلومات تروریستاهای حکومت آخوندی به وین دعوت شده بود همراه عبدالله قادریآذر عضو کمیته مرکزی و مسئول نمایندگی حزب در خارج از کشور و دکتور فاضل ملا محمود(استاد دانشگاه در اتریش) کرد عراقی ترور شدند و دولت اتریش نگران منافع اقتصادی با ایران بدون هیچ گونه محاکمه یا بازپرسی از مظنونین، آنها را تا فرودگاه اسکورت کرده و به ایران بازگرداندند.
افراد زیادی بعد از ترور یا قبل از آن در مورد شخصیت او صحبت کردند که لازم میدانم گفتههای بعضی از این شخصیتها و افراد را در اینجا بیاورم. حسن رستگار مخالف اول دکتر قاسملو در کنگره 8 میگوید قاسملو سیاستمدری واقعی بود او در سیاسیت قادر بود مانور سیاسی بدهد. حوسین مدنی مخالف دیگر وی در کنگره 8 میگوید قاسملو شخصی کبیری است که حاضرم اگر او اجازه دهد تا پایان عمر جلوی درش را جارو بزنم. کریس کوچرا نویسنده معروف فرانسوی که تا به حال چند کتاب در مورد تاریخ کردها نوشته مینویسد در تاریخ مبارزات کردها میشود تنها به دکتر قاسملو اشاره کرد که میتوانست یک رهبر سیاستمدار برای کردها باشد و فردی زیرک و کاردان بود. دکتور علیرضا نوری زاده ژونرالیست و آگاه به مسائل خاورمیانه در کتاب با 'خون و دل نوشتم' میگوید "مگر میشد دکتور قاسملو را برای یک لحضه ببینی و شیفته آن و مبارزات خلق کرد نشوید". حسن ماسالی فعال سیاسی در یکی از جشنهای سالروز تاسیس جمهوری کردستان در آمریکا میگوید "بعد از سرنگونی رژیم پادشاهی اگر حکومتی دمکرات سر کار می آمد دکتور قاسملو بهترین و تنها گزینه بود برای رئیس جمهوری ایران." برنارد کوشنروزیر امور خارجه کنونی فرانسه در یادداشتی در موقع بخاکسپاری دکتور قاسملو می نویسد "من هر گاه دکتور قاسملو را زیارت میکردم درس تازه ای از او یاد میگرفتم" دکتور قاسملو دوستان زیادی داشت که در سالیان اخیر کمکهای شایانی را به کردها از جمله کردهای عراق کردند که در بین آنها میتوانیم به همسر رئیس جمهور پیشین فرانسه، مادام میتران اشاره کرد.بعد از ترور دکتور قاسملو در جلسه کمیته مرکزی حزب دکتورمحمد صادق شرفکندی معروف به دکتور سعید که معاون ایشان بود به دبیر کلی حزب برگزیده شد و کاک مصطفی هجری (دبیر کل کنونی حدکا) را به جایگزین خود معرفی نمود. درکنگره نهم هم حزب دمکرات کردستان ایران بار دیگر دکتر سعید شرفکندی را به دبیر کل حزب انتخاب کرد.
هنوز آن زخم عمیقی که به پیکر مبارزات مردم ایران بخصوص خلق کرد در ترور ناجوانمردانه دکتر قاسملو وارد شده بود التیام نیافته بود که در برنامهی طرحریزی شده از طرف رهبران تروریست پرور جمهوری آخوندی دکتر شرفکندی و همراهانش فتاح عبدلی عضو کمیته مرکزی حزب و نماینده حزب در خارج از کشور و همایون اردلان نماینده حزب در آلمان و نوری دهکردی دوست و همیار هیات حزب که برای شرکت در نوزدهمین کنگره سوسیالیست انترناسیونال به آلمان سفر کرده بودند بر طبق نقشه طراحی شده رژیم، تروریستهای اجیر شده جمهوری اسلامی ایران وارد رستوران میکنوس شدند و میز اعضای حزب را در همان رستوران که برای تبادل نظر با اپوزسیون ایرانی دور هم جمع شده بودند مورد هدف قرار میدهند وآنها را به قتل میرسانند. حدکا باری دیگر ضربه ناجوانمردانهای را بر پیکر خود احساس کرد .
لازم به ذکر است که برای اولین بار بود که بعد از ترور دکتور شرفکندی و همراهانش جمهوری اسلامی و در رأس آن رهبران این حکومت به طور غیابی دادگاهی میشدند و حکم جلب بین اللملی برای تعدادی از سران حکومت از جمله خامنهای رهبر حکومت رفسنجانی رئیس جمهور وقت و علی فلاحیان رئیس اطلاعات و ولایتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را صادر کرد. همچنین لازم به ذکر است که در حزب دمکرات تنها رهبران این حزب نبودند که مورد هدف تروریست دولتی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند بلکه از سال 1991به بعد( بعد از آزادی کردستان عراق از زیر کنترل حکومت بعث عراق )جمهوری اسلام توانست در کردستان عراق نفوذ کند و تروریستهای آموزش دیده و یا اجیر شده خود را به مناطق کردستان عراق فرستادو در عرض 7 سال حدود 260 نفر که بیستر آنها اعضا و هواداران حزب دمکرات بودند را ترور کند. شواهد مستندی در مورد این ترورها در دست حدکا و دیگر احزاب کردی مخالف جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
در اولین جلسه کمیته مرکزی حزب، معاون شهید دکتر شرفکندی یعنی کاک مصطفی هجری به دبیر کلی حزب برگزیده شدند و ایشان آقای عبدالله حسن زاده را به معاونی خویش انتخاب کردند در همان اوایل حسن زاده از اینکه بعنوان معاون دبیر کل جدید کار کند سرباز زد ولی با میانجیگریی اعضای دیگر کمیته مرکزی این پست را پزیرفتند. دلیل ایشان از نپزیروفتن این پست این بود که او با قدمت بیشتری که در حزب داشتند دبیر کلی مصطفی هجری را روا نمیدیند. از همان موقع بود که دو دستگی در حزب به وجود آمد ماموستا(عبدالله حسن زاده) بسیار تلاش کرد که این پست را از دبیر کل جدید پس بگیرد. ماموستا برای اینکه جا پای خود را مستحکم کند به این فکر افتاد تا افراد انشعابیون کنگره 8را به حزب برگرداند تا از لحاظ طرفدار در درون حزب بر رقیب خود پیشی گیرد . برای برگشت این افراد به داخل صفوف حزب دو نظریه وجود داشت یکی اینکه ماموستا میخواست آنها بدون قید و شرط و هر چه زودتر برگردند تا همچنان که گفتم ایشان تقویت بشوند .از طرفی دیگر کاک مصطفی و همفکرانش معتقد بودند باید با مرور زمان اختلافاتی که وجود داشت در بین حزب و انشعابیون(حزب دمکرات کردستان ایران "رهبری انقلابی") برطرف شود و هم آنکه آنها به اشتباه خود که انشعاب ضربه محکمی به حدکا و جنبش آذادیخواهی بوده اعتراف کرده و این زمینه برای جلوگیری از همچنین اقدام بزدلانهی در آینده مهیا شود. ولی ملا عبدالله تبلیغاتی را شروع کرده بود در جلسه های گوناگونی که برای پیشمرگها و اعضای حزب میگرفتند می گفت که اوآنها را بر میگرداند تا آنها را در درون حزب ذوب کند و اثری از این گروه باقی نخواهند گذاشت. در چند جلسهای که برای طرف مقابل داشت میگفت آنهارا برای عضویت در رهبری حزب لازم دارد تا خلع رهبری را پر کند و سرنجام کنگره دهم حزب فرا راسید . در این کنگره که در مورخه 10 فروردین 1374 شمسی اخذ گردید ملا عبدالله به دبیر کل حزب برگزید شدند و کاک مصطفی جانشین ایشان گردیدند و این کنگره به کمیته مرکزی حزب مأموریت داد تا انشعابیون را به حزب برگردانند .این در حالی بود که انشعابیون کنگره هشت هیچ گاه به این واقعیت نرسیده بودند که از گذشته عبرت گرفته باشند و واقعا بخواهند به حزب برگردند. آنها که در سیاست و مبارزهای که پیش گرفته بودند کاملا شکست خورده بودند و از نظر مالی کاملا ورشکست شده بودند تنها راه نجات را برگشتن به داخل حزب میدانستند و نتجیتا بازگشتشان کاملا مصلحتی بود. در این رابطه دوست دارم دو نقل قول را از دو نفر که در جریان کار بودند را در اینجا بیان کنم: قبل از برگشت آنها یکی از فرماندهان حزب (که به دلایلی که بیان آن در اینجا به ما کمکی نمیکند) فرار کردهبود و به انشعابیون پیوست تنها به اولین حرف اسمش(ص)اشاره میکنم تا مبادا مورد غضب انشعابیون قرار گیرد. در یکی دو نشست دوستانه که نویسنده این متن نیز حضور داشت میگفت آخرین نشست کمیته مرکزی انشعابیون بود که ایشان هم حضور داشتند(مشاور کمیته مرکزی آنان بود). جر و بحث فروانی بود در مورد اینکه آیا منافع خلق کرد ایجاب میکند که به حزب دمکرات برگردند و یا خیر؟ بعد از گفتگوی بسیار دراین مورد یکی از اعضایشان به نام نبی قادری(در خارج از کشور فوت کرد) نماینده انشعابیون میگوید منافع خلق کرد در آن کیف آقای حسن رستگار(دبیر کل انشعابیون) است؛ اگر کیف او پر از پول و دلارباشد منافع خلق کرد ایجاب میکند بر نگردیم و اگر خالی باشد منافع مردم کرد ایجاب میکند برگردیم. حسن رستگار در جواب میگوید پس بحث تمام است چون کیف خالی است برگردیم بهتر است.
نقل قول دوم از آقای مصطفی مولودی (عضو کمیته مرکزی حدکا در آن موقع) در حال حاضرمعاون دوم دبیر کل:( که هنوز معلوم نیست دبیر کل چه کسی هست، گویا به خاطر اختلافاتی که دارند هنوز نتونستند دبیر کل را انتخاب کنند) میگفت که وقتی انشعابیون برگشتند 70هزار دولار بدهکار بودند که حزب برایشان پرداخت کرد. اینها دلایلی بودند تا این گروه به درون حزب برگردند و ملا عبدالله از این نقطه ضعفها استفاده کرد تا آنها را برگرداند و خود را تقویت نماید که برای مدتی هم موفق شد.
با بازگشتنشان به درون حزب تعداد زیادی از بدنه حدکا(پیشمرگها و کادرهای ساده) گوشه نشینی را انتخاب کردند و بهیچ وجه فعالیت نمیکردند که نمونههای زیادی وجود داردلازم نیست به آنها اشاره کنم این در حالی بود که ملا عبدالله و افراد تازه به سر کار آمده اکثریت را در رهبری حزب در مدت کنگرههای 10 تا 13 را در دست داشتند .کنگره سیزدهم حدکا فرا رسید و به روال دمکرتیک درون حزبی در تمامی ارگانهای حزب در داخل و خارج کردستان کنفرانسها به شیوهای کاملا دمکراتیک برگزار شدند. در مورخه 22 تیر 1383 شمسی کنگره سیزدهم حدکا برگزار شد و بعد از 5 روز کار با موفقیت به پایان رسید. گروهی که متشکل از انشعابیون کنگره 8 و ملا عبدالله حسن زاده دبیر کل پیشین - که همچنان که در بالا نوشتم تشنه قدرت بود و هر چند نمیتوانست خود را برای دبیرکلی حزب کاندید کند (طبق بندی که در کنگره 10 حزب به تصویب رسیده بود یک نفر نمیتوانست 2 بار متوالی سمت دبیر کلی داشته باشد) - ولی مایل بود که دبیر کل بعدی حزب کسی باشد که حلقه به گوش و کاملا گوش به فرمان اوباشد. بعد از اتمام کنگره و انتخاب مصطفی هجری به رهبری حدکا، از همان آغاز دست به نافرمانی زدند و ادعاهایی بیاساسی را مطرع کردند . بعد از مدت کوتاهی بیانیهای به نام فرکسیون درون حزبی انتشار دادند و از رهبری حزب خواستند 20 ماده که بیشتر آنها با برنامه و اساسنامه حزب در تضاد بودند را به اجرا در آورند. این عده در بیشتر جلسات و برنامههای حزب شرکت نمیکردند و اغلب مانع پیشرفت کارهای حزبی میشدند. حزب دمکرات به رهبری کاک مصطفی هجری بسیار تلاش کرد که با انها به تفاهم برسد و آنان را قانع کند که به کارهای خود ادامه دهند و مسئولیت حزبی را بپزیرند و مردم کردستان نیز که از این نافرمانیهای ملا عبدالله حسن زاده و دارو دستهاش باخبر شده بودند چندین بار هیاتهای را از مناطق مختلف میفرستادند تا با رهبری حزب و ناراضیان گفتگو کنند تا بلکه راه چارهای پیدا کنند تا بار دیگر جدائی در حزب رخ ندهد ولی آنها که قبلا برای جدائی همقسم شده بودند به هیچ صراتی مستقیم نبودند. لازم به ذکر است که چندین بار از طرف مسئولین حکومت کردستان عراق حتی جناب آقای مسعود بارزانی رهبر حکومت اقلیم کردستان عراق فدرال بین آنها وساطت کردند که باز فایدهای نداشت و سرنجام در مورخه 6 دسامبر 2006 میلادی با انتشار بیانیهای جدائی خود را از حزب اعلام کردند و در اوایل نام خود را حزب دمکرات کردستان-ایران نامیدند بعدها هر چند یک بار نام ایران را حذف میکردند و مواقعی آن را اضافه میکردند . حدکا ضمآ ابراز نارحتی از جدائی این افراد از طریق احزاب دوست و شخشیتها به آنها پیغام داد که در صورت تغیر اسم خود حاضر است که با آنها همکاری نماید ولی در غیر اینصورت با آنها هیچ گونه همکاری نخواهند کرد و آنهارا بایکوت خواهد کرد. انشعابیون ادعا میکنند که کنگره 13 مورد قبول آنها هم هست در این صورت آنها نمیبایست جدا میشدند یا تا کنگره 14 منتظر میماندند و یا طبق اساسنامه حزب درخواست کنگره میکردند تا همه مسائل را در کنگره حل نمایند.جالب این است که عبدالله حسن زاده در بسیاری از مصاحبههایش بعد از انشعاب میگوید حق مسلم آنهاست که از اسم حزب دمکرات کردستان استفاده کنند آنها همانند انشعابیون کنگره 8 نام تمامی ارگانهای حزبی را بر ارگانهای خود نهادهاند: مثل روزنامهکردستان، رادیو، تیشک (فصل نامه فرهنگی هنری )لاوان، زنان، و غیرهاین در حالی است که حسن زاده در "نیم صده مبارزه"(نیو سده تێکوشان)در مورد انشعابیون کنگره 8 چی میگوید بار دیگر در اینجا به آن اشاره میکنم،(اگر جدائی این افراد آنهم به این شیوه نادرست و در آن موقع نامناسب ضربه محلکی به مبارزه مللی دمکراتیک خلق کرد وارد کرد انتخاب نام حزب دمکرات کردستان ایران بر خود ضربه بزرگی بر پیکر این حزب وارد کردند از آن مهمتر اینکه آنان به این هم راضی نبودند مثل آنکه بخواهند به حزب دمکرات اعلان جنگ بدهند تمامی اسمهای ارگانهای حزب را بر ارگانهای خود نهادند از جمله روزنامه رادیو و نشریات مختلف این حزب را) حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیغامهای برای آنها فرستاد و همچنین از راه بیانیههای رسمی از آنان خواست نامی دیگر بر خود نهند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند ولی متاسفانه همه این کار ها بی سود بود ، جالب اینجاست که حسن زاده در این کتاب به آشکار میگوید اگر گروهی از یک حزب جدا شدند باید نامی دیگر انتخاب کنند ولی در همین انشعاب اخیر که خودش سرکرده این انشعاب بوده همین کاری را کرد که انشعابیون کنگره هشتم کردند.)
اینجاست که مثل معروف یاد م میاد که باید از ملا عبدلله پرسید که:( به سوگنده حضرت عباست باور کنم یا به دم خروست؟) براستی ملا عبدالله یادش رفته در آن کتاب چی نوشتهاند؛ اگر این نوشته من را ببیند بهشان توصیه میکنم همان کتاب را باری دیگر بخواندو به سخنرانیش در کشور سوئد باری دیگر گوش فرا دهد که وقتی در قدرت بود میگفت جدائی از حزب دمکرات به هر شیوه یا تحت هر لوای باشد و هر کسی انجامش دهد خیانت است (سخنرانی ملا عبدالله حسن زاده دبیر کل پیشین حزب دمکرات کردستان ایران در کشور سوئد برای اعضا و هواداران حزب ، گرفته شده از سایت پیشمرگهها)!!؟ حزب دمکرات از طریق احزاب دوست و شخصیتها پیمامهای برای آنها فرستاد و همچنین از راه بیانیهای رسمی از آنان خواست نامی دیگر بر خود بنهند تا در بین احزاب و سازمانهای انقلابی و مبارز اخلال بوجود نیاورند ولی متاسفانه همه این درخواستها تا به حال ها بی سود بوده است.
سیاست یک بام و دو هوا.این افراد از موقعی که از حزب جدا شدهاند در محافل کرد ناسیونالیزم کردی را بسیار برجسته میکنند و ادعا میکنند که برای کردستان مستقل فعالیت میکنند. حذف نام ایران از حدکا هم بر همین مبنا است و جالب اینجاست که که وقتی در محافل ایرانی خود را ایرانی میدانند و برای دمکراسی و فدرالیزم مبارزه میکنند و در گردهمهیای کردی ادعا میکنند که ایران به زور به نام آنها چسبیده؟! سخنگوی ایشان، خالید عزیزی در سفر اخیرشان به آمریکا و برگزاری دو نشت جداگانه برای فارسزبانها و کردزبانها و احتزاز پرچم کردستان در نشت کردها و قائم کردنش در بخش فارسی نشانه مبرم این سیاست یک بام دو هواست.
برای آگاه بیشتر خوانندگان از این انشعاب جدید در حدکا لازم به یادآوری است که این دسته از انشعابیون از 4 دسته بوجود آمدهاند و یا میشود گفت که درحال حاضر چهار طیف در این گروه وجود دارد که تنها نقطه مشترکشان دشمنی با حدکا و رهبری برگرزیده کنگره سیزده میباشد و هیچکدام حاضر به قبول همدیگر نیستند ولی موقعیت زمانی باعث شده که در حال حاضر متحد باشند که این اتحاد زیاد طول نمیکشد چون هیچ مبنای اصولی و اعتقادی برای انشعباشان وجود ندارد:1-انشعابیون کنگره 8( متشکل از افراد انشعابیونی که از کنگره 8، از حزب جدا شده بودند و در راس آنان حسن رستگار، جلیل گادانی، حسین مدنی و غیره هستند)2-ملا عبدالله حسن زاده و طرفدارانش(که بیشتر از افراد فامیل و دوستان وطرفداران اندک او تشکیل شدهاند که عبارتند از مصطفی مولودی، قادر وریا و حسن قادزاده).3-تودهیها و افراد به کمین نشسته(افراد قلیلی از انشعابیون کنگره 4 که اعضای حزب توده بودند که از حزب کنارهگیری کرده بودند مثل احمد عزیزی که حالا عضو رهبریشان میباشد ویک روزه تمامی رده های حزبی را میپیماید و به عضویت کمیته مرکزی درمیاد و به قول "چائی نخورده عموزاده شد"). افردای دیگر از حامیان حزب توده که در صفوف حدکا باقی ماندند مثل اسماعیل بازیار و کسانی که 30 سال است که از حزب دوری گرفتهاند مثل مصطفی شلماشی که نان برادرشهید فقید خود در حزب را میخورد.4-جوانان فرصتطلب متشکل از تعدادی از جوانانی که به تازگی به صفوف حزب پیوسته بودند که تشنه قدرت بوندن. این افراد قبل از انشعاب خواستها و شرایط فعال بودن خود را با رهبری حزب مطرح کردند لیکن رهبری حزب خاطرنشان نمود که فعالیت در حزب نمیتواند همراه با هیچ شرط و شروطی باشد و سرنجام به انشعابیون پیوستند.این انشعاب سرانجام هیچ گونه اختلافی در مورد سیاست حزب یا شعار تاکتیکی یا استراتژی نبود بلکه تنها و تنها بر سر قدرت بود و بس.و هیچ کدام از طرفین این ادعا را رد نمیکنند میشه گفت اقلیت حدود 20% تا 30%داخل حزب اعتقادی بهرأی دمکراسی و اکثریت نداشتند. برای همین بود که طاقت نیاوردند و جدا شدند.
این انشعاب نیز همچون انشعاب های گذشته راه به جائی نمیبرد چون اولا از پایگاه مردمی برخوردار نیستند: مردم کرد همیشه خواهان هم دلی، تفاهم وهمبستگی بودند ولی این افراد همیشه در طول مبارزاتشان در فکر اختشاش و طفرقه بودهاند و برای همه آشکار است. مسئله مهم دیگر اینست که اکثریت قریب به اتفاق این افراد دشمن یا مخالف سرسخت رهبر شهید دکتر عبدالرحمان قاسملو و شهید دکتر سعید شرفکندی بودهاند و اینگونه افراد مورد نفرین مردم کرد بوده و هستند. اینان نباید انتظار سرنوشتی بهتر از انشعابیون پیشین داشته باشند .
در پایان از تمامی مبارزینی که خود را راهرو راستین راه شهیدان قاضی محمد، دکتر قاسملو و دکتور شرفکندی و تمامی شهدای راه آزادی و دمکراسی میدانند میخواهم که اگر از کرده خود پشیمان شدهاند آغوش حزب همیشه باز است و به آنها خوش آمد میگوید.