اتحاد ملی برای استقرار دمکراسی و سا زندگی ایران
جبهه اتحاد ملی ایران – تشکیلات برونمرزی
National Alliance for Democracy and Reconstruction of Iran
Representative of National Alliance Front Abroad
Hassan Massali, Ph.D. Tel. (1)-301-792 3370
www.IranOmid.Org HMassali@aol.com Ettehademelli@aol.com
P.O. Box 60735, Potomac, MD 20859, USA
دهم ژوئیه 2005
سخنرانی دکترحسن ماسالی درمراسم سالگرد تروردکتر قاسملو و یارانش
در واشنگتن، دی . سی - آمریکا
همرزمان عزیزحزب دمکرات کردستان ایران، حضار محترم ، درود برشما.
بمناسب سالگرد ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو بدست ترویستهای جمهوری اسلامی ضروری میدانم چند مسئله را با شما مطرح کنم:
١- شخصیت و نقش دکتر قاسملو در جنبش دمکراسی خواهی ایران:
دکتر قاسملو از مبارزین و روشنفکران کرد ایرانی بود که تجارب فراوانی در مبارزه علیه دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی بدست آورده بود . او از سیاستمدارانی بود که تجربه" سوسیالیسم واقعاً موجود " اتحاد جماهیر شوروی و استالینیسم را پشت سر گذرانده بود. او طرفدار سوسیالیسم بود اما به سیاست اتحاد جماهیر شوروی انتقاد داشت. او بعنوان یک اقتصاد دان مدتی درپراگ (پایتخت چکسلواکی)اقامت داشت ودرآنجا با خانم" هلن" که اهل چکسلواکی بود ازدواج کرد. دکتر قاسملوو همسرش با روشنفکران چکسلواکی دربرپائی " بهار پراگ " همکاری داشتند.
خانم"هلن" نام ایرانی" نسرین" را برای خود انتخاب کرد وزبان فارسی وکردی را بخوبی یا د گرفت.اواز نظر فکری و مبارزاتی همیشه یار وفادار دکتر قاسملو و جنبش دمکراسی خواهی مردم کردستان ایران بود.
پس از اینکه نیروهای نظامی شوروی بسرکردگی برژنف پراگ را تصرف کردند و جنبش دمکراسی خواهی مردم چکسلواکی رادر سال ١٩٦٨ سرکوب کردند، دکتر قاسملو به فرانسه رفت . در فرانسه اولین بار ایشان را ملاقات کردم و مجذوب شخصیت سیاسی او شدم . از آن تاریخ دوستی ام با ایشان و جنبش دمکراسی خواهانه مردم کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران شکل گرفت. ما تجارب مشترکی در مبارزه علیه دیکتاتوری شاه و علیه دیکتاتوری مذهبی پشت سر گذراندیم و دوستی عمیقی بین ما برقرار شد. دکتر قاسملو و همسرش " هلن " ( نسرین ) به چندین زبان تسلط داشتند و از نظر بینش و منش دمکراتیک و بخاطر کاردانی هایشان نه تنها درمیان روشنفکران چکسلواکی بلکه در سطح اروپا و در میان مبارزین ایرانی شهرت یافتند.
دکتر قاسملو روشنفکری بود که تنها به مسئله محدود " قومی " فکر نمیکرد. او آگاه بود که تحولات دمکراتیک در کردستان به پیروزی جنبش دمکراسی خواهی مردم سراسر ایران ارتباط دارد و حتی فراترمی اندیشید و درمسیر همبستگی نیروهای دمکرات جهان برنامه ریزی میکرد. بهمین دلیل با " مجمع بین المللی سوسیالیستها " ارتباط برقرار کرد تا شرایط عضویت حزب دمکرات کردستان ایران را فراهم سازد. کوششهای او ویاران وفادارش موجب گردیدکه حزب دمکرات کردستان ایران بعنوان یک حزب سوسیال دمکرات به عضویت " مجمع بین المللی سوسیالیستها " پذیرفته شود و به این ترتیب اعتبار جهانی کسب کرد.
دکتر قاسملو از روشنفکرانی محسوب می شد که تئوری وعمل را با همدیگر وحدت بخشیده بود وهمیشه در صحنه مبارزه حضور داشت.
دکتر قاسملو نقش برجسته ای دربازسازی حزب دمکرات کردستان ایران داشت واین حزب را ازمناسبات خانوادگی و طایفه ای بیرون آورد و به یک حزب مدرن ، با برنامه و چشم انداز " سوسیال دمکراسی " تبدیل کرد.او آزاد اندیشی بود که کثرت گرائی سیاسی را در سطوح مختلف تبلیغ میکرد و" فراکسیونهای نظری " را در درون حزب نیزمی پذیرفت و همین امر موجب شد که حزب دمکرات کردستان ایران قادرگردید با وجود از دست دادن رهبران گرانقدری نظیر دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی، دربرابر ضربات مختلف و بحرانهای سیاسی ایستادگی کند.
دکتر قاسملو سیاستمدار دوراندیشی بود که هیچگاه حرف از تجزیه و جدائی کردستان از ایران نمی زد و دربرابر اتهامات برخی محافل ارتجاعی و تنگ نظر با صراحت اعلام میکرد که " ما هیچکس را ایرانی تر از خودمان نمیدانیم" .
دکتر قاسملو از خشونت و دیکتاتوری بیزار بود و پس از سرنگونی رژیم شاه بارها کوشش بعمل آورد که باطرح پیشنهادهای مختلف و گفتگو،حکومت جمهوری اسلامی را وادار کند که حقوق دمکراتیک مردم کردستان ایران را به رسمیت بشناسند.اما آخوندهای جنایتکار که قدرت مرکزی را غصب کرده بودند با وحشیگری به سیاست ترور و اختناق در ایران و خصوصاً در کردستان ادامه دادند.
کارگزاران رژیم آخوندی که ازخوی انسانی وصلح آمیزدکتر قاسملو باخبر بودند، طی برنامه حساب شده وریاکارانه ای برنامه مذاکرات مخفیانه ای را بمنظور"آتش بس" با حزب دمکرات کردستان ایران طرح ریزی کردند و هنگامی که این مذاکرات در وین ( کشور اطریش ) جریان داشت ، طرح ترور خائنانه و جنایتکارانه خود را باجرا در آوردند و دکتر قاسملو ، عبداله قادری و فاضل رسول را در ژوئیه ١٩٨٩بقتل رساندند.
آنطوریکه شهرت دارد ،آقای محمود احمدی نژاد که اخیراًاز طرف آخوندها بعنوان رئیس جمهور تعین شده است در تدارکات وعملیات ترور مزبور دست داشته است . ایشان سابقاً بعنوان رئیس ستاد جنگی استانهای غرب کشوردرسرکوب مردم کردستان نقش داشته است و جنایات بیشماری مرتکب شده بود.
اشتباه دکتر قاسملو اینبود که " مذاکرات مخفی " با یک نظام تروریستی و جنایتکار را پذیرفت. درحالیکه می بایستی بر ضرورت گفتگوی باز و علنی ، با حضور رسانه ها و ناظرین بین المللی پافشاری میکرد .زیرا ما با چنین رژیم خونخواری صحبت " پنهانی " نداریم و آنچه که مربوط به منافع مردم میشود ضروریست که بطور علنی و شفاف مطرح شوند. متاسفانه دکتر قاسملو با وجود یکه تجارب گرانبهائی در مبارزات داخلی و بین المللی کسب کرده بود، به دام آخوندهای فریبکار و خون آشام افتاد و ما یکی از برجسته ترین سیاستمداران مبارز کشور خود را از دست دادیم.
٢- خصلت تروریستی و ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی :
همانطور که آگاهی داریم، کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی برای بقای خود مرتکب جنایات
بیشماری درداخل وخارج از کشور شده اند.این رژیم برای بقای خود از یکطرف هزاران نفر از جوانان مبارز راقتل عام کرده است تا پایه ها وبنیاد سازمانهای سیاسی را متلاشی کنند و از طرف دیگر دهها نفرازرهبران سیا سی وروشنفکران کشوررا ترورکرده است تا نیروهای فکری وهدایت کننده جامعه راازبین ببرندومدتی است که کوشش بعمل می آورندکه بامشارکت عناصرفرصت طلب و لمپن منش جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران را به انحراف بکشانند.
اکنون نیز تلاش میکنند که با مذاکرات محرمانه و رشوه دهی ، دول مختلف جهان را متقاعد
سازند که به چنین نظام ارتجاعی و تروریستی مشروعیت ببخشند.
٣- در چنین شرایطی راهکارهای مقابله با این مشکلات چیست ؟
عقیده دارم ضروریست که همه ما بعنوان نیروهای دمکرات ایران، بازنگری مجددی به روند تحولات سیاسی ورویدادهای٢٦ ساله گذشته بعمل آوریم و صادقانه خطاها و کمبودهای
خودمان را ازنظر چشم انداز سیاسی، برنامه عمل مبارزاتی و فن سازماندهی و مبارزه اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم. کوشش مجددی بعمل آوریم که صفوف خود را از محافل ضد دمکراتیک ، لومپن منش و فرصت طلب جدا سازیم و باتوجه به شناخت و اعتماد متقابل در راه گسترش جنبش دمکراسی خواهی گام های اساسی تری برداریم. عقیده دارم که گام برداشتن در چنین مسیری نیاز به فرهنگ گفتگو و سلوک سیاسی دارد. عقیده دارم که افراد و محافل بیشماری از جمله رسانه های تبلیغاتی که بوسیله عناصر لمپن منش و فرصت طلب اداره میشوند به فرهنگ گفتگوی سالم و به مناسبات دمکراتیک میان نیروهای مبارز و دمکرات لطمه زده اند که باید قاطعانه از این محافل دوری کنیم.
مادرشرایطی بسر می بریم که رهبران سیاسی کاردان ایران را نابودکرده اند ومدیران فرهنگی و اجتماعی ایران راپراکنده ومنزوی ساخته اند. برای بازسازی رهبری سیاسی وسازماندهی مدیریت آینده جامعه ضروریست که به کاردستجمعی وایجاد گروههای کارمشترک روی بیاوریم ومطمئن باشیم که هیچ فرد وگروهی به تنهائی قادرنخواهد شد براین مشکلات فائق
شود.پیشنهاد میکنم که نیروهای دمکرات ایران به چند مسئله اساسی جامعه پاسخ روشن
بدهند:
الف- نفی کامل نظام جمهوری اسلامی وتلاش برای " حاکمیت مردم"( مردمسالاری)درایران.
هرگونه سازش و رفتار فرصت طلبانه دربرابراین رژیم باید قاطعانه مردود اعلام گردد.
هیچ فرد و نیروئی حق ندارد خود را " قیم " مردم معرفی کند . درصورتیکه شرایط باز
برای آزادی اندیشه و ابراز بیان و قلم فراهم شود، مردم ایران فریب روشنفکر نماهای فرصت طلب را نخواهند خورد.
ب- طرفداری قاطع از " سکولاریسم "، کثرت گرائی سیاسی ونهادینه شدن دمکراسی درایران.
دمکراتهای واقعی ایران به ترفندهائی نظیر" دمکراسی دینی" یا نظامهای ایدئولوژیکی
اعتقاد ندارند. مناسبات دمکراتیک نیزازطریق تمرکز قدرت سیاسی- اداری ورفتارقیم مآبانه که میخواهند نقش " عقل کل" را در جامعه ایفا کنند، حاصل نمیشود.
بعلت نقش فعالی که"فرهنگ استبداد" و"حکومت مرکزی مستبد" درپایمال کردن آزادیهای
فردی واجتماعی و متلاشی ساختن نهادهای مردمی و دمکراسی خواهی داشتند، ضروری
است که برخواستهائی نظیر" سکولاریسم " ، " کثرت گرائی سیاسی" ومناسبات سیاسی-
اداری و مدیریت کشور بر مبنای " فدرالیسم " تاکید شود.
ج- با سیاستهای " تجزیه " یا " جدائی طلبانه" باید قاطعانه مخالفت ورزید. زیراچنین خواست وسیاست هائی از روی "خشم کورکورانه "و انتقامجوئی دنبال میشوند و یا افراد و محافل
کوچک و قدرت طلبی هستند که با برانگیختن " شوونیسم قومی " میخواهند خود را "قیم" یک ملیت یا قوم معرفی کنند. اینگونه تلاش ها سرنوشتی بهتر از اتیوپی ، اریتره و صومالی نخواهند داشت . این افراد و محافل نا خود آگاه آلت دست سیاستهای استعماری و ارتجاعی
حاکم در منطقه خواهند شد و نهایتاً به منافع و حقوق دمکراتیک ملیت ویا قوم خود لطمه وارد خواهند ساخت.
باید یاد آور شوم، درشرایطی که مناسبات " گلوبالیزیشن" موجب گردیده است که بسیاری از کشورهای جهان در راه یکی شدن و ازبین بردن مرزهای کشورشان گام برمیدارند،" جدائی طلبی" سیاست عاقلانه ای نخواهد بود.از همه مهمتر اعتقاد دارم افراد و محافلی که درباره
" ستم فارس " بر سایر "ملیتها" تکیه میکنند،از تئوری عاریتی و بی اعتباری الهام میگیرند که در مورد ایران صدق نمیکند و این محافل شناخت واقع بینانه ای از تاریخ، ساختار قدرت سیاسی ، بافت اقتصادی و مناسبات اجتماعی ایران ندارند.
مشکل اساسی دمکراسی خواهی و مدیریت جامعه ایران ناشی ازاستبداد حکومت مرکزی بوده و هست و دربرقراری این استبداد،مرتجعین اقوام و ملیتهای مختلف شرکت داشته اند. و همانطور که حزب دمکرات کردستان ایران به درستی دربرنامه سیاسی خودگنجانده است،راهکاراصلی و اساسی برای تامین حقوق دمکراتیک همه مردم وازجمله اقوام وملیتهای مختلف درون جامعه ایران، ساختارقدرت سیاسی – اداری با شیوه"فدرالیسم"میباشد . وعقیده دارم که ازفدرالیسم نیزنباید چنین برداشت کنیم که انحصار گری قومی و حزب خاصی رامیتوانیم پذیرا شویم که همان دیکتاتوری به شیوه دیگری خواهد بود. بلکه کثرت گرائی سیاسی – فرهنگی راباید باتوجه به درآمیختگی اقوام در سراسر ایران مد نظر داشته باشیم.
د- با توجه به نکات بالا ضروریست که کنفرانس های هدفمندی با شرکت احزاب،گروهها وافراد
مختلف در داخل و خارج از کشور سازماندهی شوند تاجنبش دمکراسی خواهی باغنای سیاسی
شکل بگیرد وبا ایجادرهبری دستجمعی وطرح برنامه عمل مبارزاتی مشترک،شرایط برکناری نظام ارتجاعی حاکم فراهم شود.
به امید چنین اهدافی مشترکاً به پیش بتازیم و مطمئن باشیم که پیروز خواهیم شد.
جبهه اتحاد ملی ایران – تشکیلات برونمرزی
National Alliance for Democracy and Reconstruction of Iran
Representative of National Alliance Front Abroad
Hassan Massali, Ph.D. Tel. (1)-301-792 3370
www.IranOmid.Org HMassali@aol.com Ettehademelli@aol.com
P.O. Box 60735, Potomac, MD 20859, USA
دهم ژوئیه 2005
سخنرانی دکترحسن ماسالی درمراسم سالگرد تروردکتر قاسملو و یارانش
در واشنگتن، دی . سی - آمریکا
همرزمان عزیزحزب دمکرات کردستان ایران، حضار محترم ، درود برشما.
بمناسب سالگرد ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو بدست ترویستهای جمهوری اسلامی ضروری میدانم چند مسئله را با شما مطرح کنم:
١- شخصیت و نقش دکتر قاسملو در جنبش دمکراسی خواهی ایران:
دکتر قاسملو از مبارزین و روشنفکران کرد ایرانی بود که تجارب فراوانی در مبارزه علیه دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی بدست آورده بود . او از سیاستمدارانی بود که تجربه" سوسیالیسم واقعاً موجود " اتحاد جماهیر شوروی و استالینیسم را پشت سر گذرانده بود. او طرفدار سوسیالیسم بود اما به سیاست اتحاد جماهیر شوروی انتقاد داشت. او بعنوان یک اقتصاد دان مدتی درپراگ (پایتخت چکسلواکی)اقامت داشت ودرآنجا با خانم" هلن" که اهل چکسلواکی بود ازدواج کرد. دکتر قاسملوو همسرش با روشنفکران چکسلواکی دربرپائی " بهار پراگ " همکاری داشتند.
خانم"هلن" نام ایرانی" نسرین" را برای خود انتخاب کرد وزبان فارسی وکردی را بخوبی یا د گرفت.اواز نظر فکری و مبارزاتی همیشه یار وفادار دکتر قاسملو و جنبش دمکراسی خواهی مردم کردستان ایران بود.
پس از اینکه نیروهای نظامی شوروی بسرکردگی برژنف پراگ را تصرف کردند و جنبش دمکراسی خواهی مردم چکسلواکی رادر سال ١٩٦٨ سرکوب کردند، دکتر قاسملو به فرانسه رفت . در فرانسه اولین بار ایشان را ملاقات کردم و مجذوب شخصیت سیاسی او شدم . از آن تاریخ دوستی ام با ایشان و جنبش دمکراسی خواهانه مردم کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران شکل گرفت. ما تجارب مشترکی در مبارزه علیه دیکتاتوری شاه و علیه دیکتاتوری مذهبی پشت سر گذراندیم و دوستی عمیقی بین ما برقرار شد. دکتر قاسملو و همسرش " هلن " ( نسرین ) به چندین زبان تسلط داشتند و از نظر بینش و منش دمکراتیک و بخاطر کاردانی هایشان نه تنها درمیان روشنفکران چکسلواکی بلکه در سطح اروپا و در میان مبارزین ایرانی شهرت یافتند.
دکتر قاسملو روشنفکری بود که تنها به مسئله محدود " قومی " فکر نمیکرد. او آگاه بود که تحولات دمکراتیک در کردستان به پیروزی جنبش دمکراسی خواهی مردم سراسر ایران ارتباط دارد و حتی فراترمی اندیشید و درمسیر همبستگی نیروهای دمکرات جهان برنامه ریزی میکرد. بهمین دلیل با " مجمع بین المللی سوسیالیستها " ارتباط برقرار کرد تا شرایط عضویت حزب دمکرات کردستان ایران را فراهم سازد. کوششهای او ویاران وفادارش موجب گردیدکه حزب دمکرات کردستان ایران بعنوان یک حزب سوسیال دمکرات به عضویت " مجمع بین المللی سوسیالیستها " پذیرفته شود و به این ترتیب اعتبار جهانی کسب کرد.
دکتر قاسملو از روشنفکرانی محسوب می شد که تئوری وعمل را با همدیگر وحدت بخشیده بود وهمیشه در صحنه مبارزه حضور داشت.
دکتر قاسملو نقش برجسته ای دربازسازی حزب دمکرات کردستان ایران داشت واین حزب را ازمناسبات خانوادگی و طایفه ای بیرون آورد و به یک حزب مدرن ، با برنامه و چشم انداز " سوسیال دمکراسی " تبدیل کرد.او آزاد اندیشی بود که کثرت گرائی سیاسی را در سطوح مختلف تبلیغ میکرد و" فراکسیونهای نظری " را در درون حزب نیزمی پذیرفت و همین امر موجب شد که حزب دمکرات کردستان ایران قادرگردید با وجود از دست دادن رهبران گرانقدری نظیر دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی، دربرابر ضربات مختلف و بحرانهای سیاسی ایستادگی کند.
دکتر قاسملو سیاستمدار دوراندیشی بود که هیچگاه حرف از تجزیه و جدائی کردستان از ایران نمی زد و دربرابر اتهامات برخی محافل ارتجاعی و تنگ نظر با صراحت اعلام میکرد که " ما هیچکس را ایرانی تر از خودمان نمیدانیم" .
دکتر قاسملو از خشونت و دیکتاتوری بیزار بود و پس از سرنگونی رژیم شاه بارها کوشش بعمل آورد که باطرح پیشنهادهای مختلف و گفتگو،حکومت جمهوری اسلامی را وادار کند که حقوق دمکراتیک مردم کردستان ایران را به رسمیت بشناسند.اما آخوندهای جنایتکار که قدرت مرکزی را غصب کرده بودند با وحشیگری به سیاست ترور و اختناق در ایران و خصوصاً در کردستان ادامه دادند.
کارگزاران رژیم آخوندی که ازخوی انسانی وصلح آمیزدکتر قاسملو باخبر بودند، طی برنامه حساب شده وریاکارانه ای برنامه مذاکرات مخفیانه ای را بمنظور"آتش بس" با حزب دمکرات کردستان ایران طرح ریزی کردند و هنگامی که این مذاکرات در وین ( کشور اطریش ) جریان داشت ، طرح ترور خائنانه و جنایتکارانه خود را باجرا در آوردند و دکتر قاسملو ، عبداله قادری و فاضل رسول را در ژوئیه ١٩٨٩بقتل رساندند.
آنطوریکه شهرت دارد ،آقای محمود احمدی نژاد که اخیراًاز طرف آخوندها بعنوان رئیس جمهور تعین شده است در تدارکات وعملیات ترور مزبور دست داشته است . ایشان سابقاً بعنوان رئیس ستاد جنگی استانهای غرب کشوردرسرکوب مردم کردستان نقش داشته است و جنایات بیشماری مرتکب شده بود.
اشتباه دکتر قاسملو اینبود که " مذاکرات مخفی " با یک نظام تروریستی و جنایتکار را پذیرفت. درحالیکه می بایستی بر ضرورت گفتگوی باز و علنی ، با حضور رسانه ها و ناظرین بین المللی پافشاری میکرد .زیرا ما با چنین رژیم خونخواری صحبت " پنهانی " نداریم و آنچه که مربوط به منافع مردم میشود ضروریست که بطور علنی و شفاف مطرح شوند. متاسفانه دکتر قاسملو با وجود یکه تجارب گرانبهائی در مبارزات داخلی و بین المللی کسب کرده بود، به دام آخوندهای فریبکار و خون آشام افتاد و ما یکی از برجسته ترین سیاستمداران مبارز کشور خود را از دست دادیم.
٢- خصلت تروریستی و ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی :
همانطور که آگاهی داریم، کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی برای بقای خود مرتکب جنایات
بیشماری درداخل وخارج از کشور شده اند.این رژیم برای بقای خود از یکطرف هزاران نفر از جوانان مبارز راقتل عام کرده است تا پایه ها وبنیاد سازمانهای سیاسی را متلاشی کنند و از طرف دیگر دهها نفرازرهبران سیا سی وروشنفکران کشوررا ترورکرده است تا نیروهای فکری وهدایت کننده جامعه راازبین ببرندومدتی است که کوشش بعمل می آورندکه بامشارکت عناصرفرصت طلب و لمپن منش جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران را به انحراف بکشانند.
اکنون نیز تلاش میکنند که با مذاکرات محرمانه و رشوه دهی ، دول مختلف جهان را متقاعد
سازند که به چنین نظام ارتجاعی و تروریستی مشروعیت ببخشند.
٣- در چنین شرایطی راهکارهای مقابله با این مشکلات چیست ؟
عقیده دارم ضروریست که همه ما بعنوان نیروهای دمکرات ایران، بازنگری مجددی به روند تحولات سیاسی ورویدادهای٢٦ ساله گذشته بعمل آوریم و صادقانه خطاها و کمبودهای
خودمان را ازنظر چشم انداز سیاسی، برنامه عمل مبارزاتی و فن سازماندهی و مبارزه اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم. کوشش مجددی بعمل آوریم که صفوف خود را از محافل ضد دمکراتیک ، لومپن منش و فرصت طلب جدا سازیم و باتوجه به شناخت و اعتماد متقابل در راه گسترش جنبش دمکراسی خواهی گام های اساسی تری برداریم. عقیده دارم که گام برداشتن در چنین مسیری نیاز به فرهنگ گفتگو و سلوک سیاسی دارد. عقیده دارم که افراد و محافل بیشماری از جمله رسانه های تبلیغاتی که بوسیله عناصر لمپن منش و فرصت طلب اداره میشوند به فرهنگ گفتگوی سالم و به مناسبات دمکراتیک میان نیروهای مبارز و دمکرات لطمه زده اند که باید قاطعانه از این محافل دوری کنیم.
مادرشرایطی بسر می بریم که رهبران سیاسی کاردان ایران را نابودکرده اند ومدیران فرهنگی و اجتماعی ایران راپراکنده ومنزوی ساخته اند. برای بازسازی رهبری سیاسی وسازماندهی مدیریت آینده جامعه ضروریست که به کاردستجمعی وایجاد گروههای کارمشترک روی بیاوریم ومطمئن باشیم که هیچ فرد وگروهی به تنهائی قادرنخواهد شد براین مشکلات فائق
شود.پیشنهاد میکنم که نیروهای دمکرات ایران به چند مسئله اساسی جامعه پاسخ روشن
بدهند:
الف- نفی کامل نظام جمهوری اسلامی وتلاش برای " حاکمیت مردم"( مردمسالاری)درایران.
هرگونه سازش و رفتار فرصت طلبانه دربرابراین رژیم باید قاطعانه مردود اعلام گردد.
هیچ فرد و نیروئی حق ندارد خود را " قیم " مردم معرفی کند . درصورتیکه شرایط باز
برای آزادی اندیشه و ابراز بیان و قلم فراهم شود، مردم ایران فریب روشنفکر نماهای فرصت طلب را نخواهند خورد.
ب- طرفداری قاطع از " سکولاریسم "، کثرت گرائی سیاسی ونهادینه شدن دمکراسی درایران.
دمکراتهای واقعی ایران به ترفندهائی نظیر" دمکراسی دینی" یا نظامهای ایدئولوژیکی
اعتقاد ندارند. مناسبات دمکراتیک نیزازطریق تمرکز قدرت سیاسی- اداری ورفتارقیم مآبانه که میخواهند نقش " عقل کل" را در جامعه ایفا کنند، حاصل نمیشود.
بعلت نقش فعالی که"فرهنگ استبداد" و"حکومت مرکزی مستبد" درپایمال کردن آزادیهای
فردی واجتماعی و متلاشی ساختن نهادهای مردمی و دمکراسی خواهی داشتند، ضروری
است که برخواستهائی نظیر" سکولاریسم " ، " کثرت گرائی سیاسی" ومناسبات سیاسی-
اداری و مدیریت کشور بر مبنای " فدرالیسم " تاکید شود.
ج- با سیاستهای " تجزیه " یا " جدائی طلبانه" باید قاطعانه مخالفت ورزید. زیراچنین خواست وسیاست هائی از روی "خشم کورکورانه "و انتقامجوئی دنبال میشوند و یا افراد و محافل
کوچک و قدرت طلبی هستند که با برانگیختن " شوونیسم قومی " میخواهند خود را "قیم" یک ملیت یا قوم معرفی کنند. اینگونه تلاش ها سرنوشتی بهتر از اتیوپی ، اریتره و صومالی نخواهند داشت . این افراد و محافل نا خود آگاه آلت دست سیاستهای استعماری و ارتجاعی
حاکم در منطقه خواهند شد و نهایتاً به منافع و حقوق دمکراتیک ملیت ویا قوم خود لطمه وارد خواهند ساخت.
باید یاد آور شوم، درشرایطی که مناسبات " گلوبالیزیشن" موجب گردیده است که بسیاری از کشورهای جهان در راه یکی شدن و ازبین بردن مرزهای کشورشان گام برمیدارند،" جدائی طلبی" سیاست عاقلانه ای نخواهد بود.از همه مهمتر اعتقاد دارم افراد و محافلی که درباره
" ستم فارس " بر سایر "ملیتها" تکیه میکنند،از تئوری عاریتی و بی اعتباری الهام میگیرند که در مورد ایران صدق نمیکند و این محافل شناخت واقع بینانه ای از تاریخ، ساختار قدرت سیاسی ، بافت اقتصادی و مناسبات اجتماعی ایران ندارند.
مشکل اساسی دمکراسی خواهی و مدیریت جامعه ایران ناشی ازاستبداد حکومت مرکزی بوده و هست و دربرقراری این استبداد،مرتجعین اقوام و ملیتهای مختلف شرکت داشته اند. و همانطور که حزب دمکرات کردستان ایران به درستی دربرنامه سیاسی خودگنجانده است،راهکاراصلی و اساسی برای تامین حقوق دمکراتیک همه مردم وازجمله اقوام وملیتهای مختلف درون جامعه ایران، ساختارقدرت سیاسی – اداری با شیوه"فدرالیسم"میباشد . وعقیده دارم که ازفدرالیسم نیزنباید چنین برداشت کنیم که انحصار گری قومی و حزب خاصی رامیتوانیم پذیرا شویم که همان دیکتاتوری به شیوه دیگری خواهد بود. بلکه کثرت گرائی سیاسی – فرهنگی راباید باتوجه به درآمیختگی اقوام در سراسر ایران مد نظر داشته باشیم.
د- با توجه به نکات بالا ضروریست که کنفرانس های هدفمندی با شرکت احزاب،گروهها وافراد
مختلف در داخل و خارج از کشور سازماندهی شوند تاجنبش دمکراسی خواهی باغنای سیاسی
شکل بگیرد وبا ایجادرهبری دستجمعی وطرح برنامه عمل مبارزاتی مشترک،شرایط برکناری نظام ارتجاعی حاکم فراهم شود.
به امید چنین اهدافی مشترکاً به پیش بتازیم و مطمئن باشیم که پیروز خواهیم شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر