علم و یادگیری برای دکتر قاسملو اصلیترین پروژه بود. ایشان به عنوان استاد دانشگاه و انسانی آکادمیک برای طرح و اجرای تمام پروژههایش از روشهای علمی بهره میگرفت، زیرا شخصیت سیاسی و انسانی وی در محیطهای دانشگاهی شکل گرفته بود. برای طرح هر پروژه و برنامهای، تجزیه و تحلیل مختص به آن را داشت و اندیشهی مدیریتی شهید دکتر
قاسملو به چهارچوب و قالبی خاص محدود نمیشد، بلکه برای هر کاری بنابر اصول مدیریتی، تمامی ابعادش را مدنظر قرار میداد و تصمیم متناسب با زمان و مکان را تدوین میکرد. در این سالهای پس از شهادت دکتر قاسملو، گفتار و مقالات بسیار و با زوایای دید مختلف دربارهی دکتر قاسملو منتشر شدهاست، اما کمتر به مدیریت و مسئولیت وی در امور حزبی پرداخته شده است.
در بسیاری از مقالات و موضوعات از سیر روبهرشد حزب دمکرات کردستان ایران در کنگرهی سوم حزب و برنامه و اساسنامهی درخور و پر محتوی متناسب با زمان آن بحث شدهاست که طرح آن برگرفته از قلم توانای دکتر قاسملو میباشد. زمانی که دکتر قاسملو دبیرکلی حزب را برعهده میگیرد زمانی است که با کولهباری از معرفت علمی و آکادمیک و تجربهی سیاسی، اجتماعی و انقلابی پای به میدان سیاست در خاورمیانه میگذارد، زمانی که مسئله کرد یکی از آن مشکلاتی بوده که میبایست در دستور کار قرار گرفته و وجود حزبی امروزی و رهبریی توانمند و طراح و صاحب برنامه ضرورت داشته است. برای اینکه بهتر بتوانیم نقش دکتر قاسملو را در زمینهی مدیریت بازخوانی نماییم اشاره به اصول کلی مدیریت نموده و برای هریک از این اصول، نقش دکتر قاسملو را در عرصهی مدیریتی حزب دمکرات کردستان ایران میسنجیم. دکتر قاسملو در بحث مدیریت میگوید: "شیوهی مدیریت به طور کلی در حزب ما براساس ارتباطی زنده گذاشته شدهاست، راهنمایی و سپس اقناع. مسئول حزبی بایستی رهنمودها و تصمیمات را در بخشنامهها اعلام نماید، بایستی رابطهای فعال و زنده با افراد خویش داشتهباشد، تفسیر نماید و خستگی ناپذیر باشد تا آن وقت که طرف مقابلش را به قناعت برساند." با اینکه مدیریت اشکال مختلفی دارد، هر شکل آن نسبت به وضعیت خاص موجودش برنامهریزی خود را میطلبد، برای مثال مدیریت در کاری نظامی با مدیریت اداری متفاوت است اما مشارکت در مدیریت را در مواردی که دکتر قاسملو بالشخصه در بحث مدیریت از آن سخن گفته است مورد بحث قرار میدهیم.سبک مدیریت دکتر قاسملو، تلفیقی از مدیریت اداری و نظامی به صورت توامان بود که در نوع خودش خلاقیتی نوین بود و از اندیشه دکتر نشات میگرفت. از سوی بخش اعظم کادرها و پیشمرگان حزب، امورات اداری همچون رادیو، انتشارات و امور مالی و روابط خارج از حزب را بردوش داشتند، این وضعیت در حالی بود که هر دو بخش اداری و سیاسی ـ نظامی حزب به طور همیشگی و به علت حملات رژیم علیه مناطق کردستان در حال جابجایی بودند، بدین جهت ضرورت داشت که نخستین مرحله مدیریت به درستی اجرا گردد که عبارت بود از طرح کار مدیریتی جهت هماهنگی میان آن بخشها و چگونگی مشخص کردن وظایف آنان، بخصوص هماهنگ نمودن شاخهی نظامی حزب با شاخهی تشکیلاتی و سیاسی در وضعیت آشفتهی مبارزهی مسلحانهی آن وقت، پیاده کردن طرحی منظم و اصولی جهت هماهنگی این دو بخش حزب و پیادهنمودن برنامهی فعالیت هر یک از آنها و هماهنگی نطامندشان با یکدیگر دکتر قاسملو براین اعتقاد بود که انسان باید وقتشناس باشد و وقتشناسی بخشی از شخصیت انسان است و پیادهنمودن طرح و برنامه بیشتر در صحنهی عملکرد روزانه است که نتیجهی خویش را به منصهی ظهور میرساند. ایشان برای پیادهنمودن هر برنامهای، زمان و مکان و امکانات و احتیاجاتش را مدنظر قرار میداد. اصلیترین نکته نزد دکتر قاسملو، اصل شفافیت در کار بود، طرحها روشن و مشخص بود و در برنامههای کاری وظایف فرد و جمع به وضوح مشخص بود. موردی دیگر در مدیریت شهید دکتر قاسملو، کنترل و نظارت بود برای اینکه بداند مسئولیتی را که به همراهانش سپرده است، چگونه اجرا شدهاست یا اینکه در چه مرحلهای از پیشرفت قرار دارد.دکتر قاسملو مدیری دمکرات بود دمکراسی درون تشکیلاتی نزد دکتر قاسملو بسیار قابل توجه بود، ایشان تا بدان حد دمکرات بود و به دمکراسی حزبی بها میداد که گاهاً باعث بـینظمی میشد، اگر کسی از وی انتقادی مینمود که دمکراسی بیش از حد اعمال شدهاست میگفت که دمکراسی بها دارد باید هزینهی دمکراسی را پرداخت وگرنه دمکرات نیستیم. میتوان اشاره به کنگرهی هشتم حزب نمود، آن گروهی که در کنگرهی هشتم برای نخستین بار حزب را ترک کردند از زمرهی کسانی بودندکه در برهم زدن نظم و دیسپلین و نافرمانی به حقیقت دست بالایی داشتند. در بحبوحهی کنگره و پس از آن نیز از دمکرات نبودن دکتر قاسملو سخن میگفتند. میگفتند تکرو است و حزب را در انحصار خویش دارد، پس از کنگره نیز، کنگرهی هشتم را غیردمکراتیک میدانستند زیرا به زعم آنان لیست فیکس شیوهای دمکراتیک برای انتخابات نبود و از سوی دکتر قاسملو بر کنگره تحمیل شده بود، اما بلعکس این ادعاها، آن گنگره رای اکثریت اعضای کنگره را به همراه داشت، بدین خاطر مشروعیتش جای هیچگونه شک و شبههای نیست. در اینجا اهمیت مدیریت دکتر قاسملو مبنی برتحمل افراد غیر دمکراتیک و اصرار ورزیدن بر ارزشهای دمکراتیک واضح و مشخص است، حتی زمانی که منافع حزب در معرض خطر قرار داشته است با مدیریتی عقلانیت محور و دمکراتیک مشکلات را برطرف مینماید. یکی دیگر از موارد قوت دکتر قاسملو به عنوان مدیری کارآمد و رهبری توانمند در حزب دمکرات کردستان ایران، تلاش در جهت پرورش و مهارت بخشی به همکارانش بود، ایشان عرصهی عمل را برای همکارانش فراخ میگذاشت. نسبت به توانایی مسئولیت هر شخص به او صلاحیت مدیریت توام با اختیار میداد تا بتواند ضمن انجام توانایی خلاقیت و ابتکار عمل نیز داشته باشد. تاثیرات این طرز عمل بیشتر پس از شهادت دکتر قاسملو آشکار گشت، زمانی که دکتر شرفکندی در آن اوضاع و احوال توانست وظایف آن رهبر شهید را به نحو احسن انجام دهد و ادامه دهندهی آن باشد، به طوری که تداوم و پویایی حزب ما تا به امروز مدیون آن شیوهی مدیریت است، مدیریتی که حزب دمکرات کردستان ایران بر مبنای آن شکل گرفته است، مدیریت جمعی و اصولی و دمکراتیک است که احتیاج مبرمی به هماهنگی تمامی سطوح مدیریتی آن دارد. تفکیک مدیریت حزبی انقلابی از مابقی شیوههای مدیریت در شرایط مبارزهی خونین مسلحانه نشات گرفته از اندیشههای والای این رهبر بزرگ است که در بحثی از مدیریت به ظرافت و روشنی بدان اشاره مینماید. ایشان تلفیقی از مدیریت اداری و نظامی را اساس سبکی از مدیریت حزبی در شرایط خاص مبازرهی مسلحانه قرارداد و سعی کرد شاخههای سیاسی و نظامی در شهرها و روستاهای کردستان را با هم پیوند دهد تا بتواند بر تغییر و تحولات پیرامونی تاثیرگذار باشد و روند روبهرشد حزب را هموارتر و متداوم نماید. یکی دیگر از خصوصیات مدیریتی این رهبر فرزانه، تصمیمگیری در شرایط دشوار و حساس بود. بهترین سند جهت اثبات این امر، خاتمهی جنگ میان ایران و عراق است. زمانی که تمامی کردستان نگران آن بودند که در این هنگامهای که جنگ ایران و عراق خاتمه یافتهاست روند مبارزه و آینده جنبش ملت کرد و حزب دمکرات کردستان ایران که در آن عصر به عنوان یگانه چابک سوار میدان مبارزه در عرصه مانده بود، به چه سمتی سیر خواهد کرد و رهبری چگونه مکانیسمی جهت گذار از این مرحله برمیگزیند. در پلونومی که در ارتباط با خاتمهیافتن جنگ ایران و عراق تشکیل گردید ضمن بحث نمودن از بدترین حالت نسبت به حزب ما و آخرین تصمیمات مربوط به آیندهی حزب و ملت کرد، راهکارهای مناسب و جوانب مختلف مسئله را تحلیل نمود و فرمود: " جنگ ما همراه با جنگ ایران و عراق آغاز نشدهاست و با خاتمهی جنگ آنان نیز مبازرهی ما پایان نمیپذیرد. جنگ ما، جنگی مشروع است، مبازره برای آزادی ملتی استثمار شده میباشد، در حالی که جنگ آنان، جنگی غیرمشروع است. جنگ نامشروع هیچ حاصلی برای ملت به دنبال نخواهد داشت. ما باید با پشتیبانی مردم کردستان خودمان را برای سختترین شرایط آمادهسازیم. حتی شخص خودم اولین کسی خواهم بود که به همراه پیشمرگان به میدان مبارزه خواهم رفت، وظیفهی ما ادامهدادن به مبازره در کردستان تا دستیابی به اهدافمان است و وظیفهی رهبری است که مکانیسم درخور شرایط خاص را مشخص نماید. ادامه دادن به مبارزه جهت دستیابی به استراتژی اتخاذ شده، در شرایط کنونی مسئولیتی حساس را بر عهدهی اعضای کمیتهی مرکزی میگذارد". دکتر قاسملو مدیری شجاع و بیباک بود، هیچوقت در برابر دشمن سرفرود نمیآورد، از زمانی که مبازره علیه رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی را آغاز کرده بود، با شهامتی بـیبدیل پای به میدان مبارزهی سیاسی نهاد و در دشوارترین شرایط نیز لحظهای از مبارزه دست نکشید. انسانی سیاستمدار، آگاه، دانا و اندیشمندی به معنای کلمه بود، در کنار آن نیز معتقد به مبارزهی مسلحانه برای احقاق حقوق ملت کرد در هر یک از بخشهای کردستان، بخصوص در کردستان ایران بود، زیرا بر این اعتقاد بود که رژیمهای دیکتاتوری حاکم بر کردستان با نقض حقوق و آزادیهای ملت کرد، این شیوهی مبارزه را بر ملت ما تحمیل کردهاند.رسیدگی به امورات کادرها و پیشمرگها و اطلاع از چگونگی شرایط زندگی ایشان نکتهی مهمی در مدیریت بود که در نزد دکتر شهید اهمیت خاص خود را داشت. ایشان به صورت مستمر چگونگی احوال ظاهری و درونی پیشمرگان را مورد توجه و دقت نظر قرار میداد و در جلسات انتقاد و پیشنهاد پیشمرگان شرکت میکرد، ایشان براین اعتقاد بود که رسیدگی و توجه به امورات کادرها و پیشمرگان یکی از وظایف مدیران حزبی است. میفرمودند لازم است این اطمینان خاطر را به خانوادههای کادر و پیشمرگ بدهیم تا با خیال آسوده در مبارزهاشان مستدام و ثابتقدم باشند.
قاسملو به چهارچوب و قالبی خاص محدود نمیشد، بلکه برای هر کاری بنابر اصول مدیریتی، تمامی ابعادش را مدنظر قرار میداد و تصمیم متناسب با زمان و مکان را تدوین میکرد. در این سالهای پس از شهادت دکتر قاسملو، گفتار و مقالات بسیار و با زوایای دید مختلف دربارهی دکتر قاسملو منتشر شدهاست، اما کمتر به مدیریت و مسئولیت وی در امور حزبی پرداخته شده است.
در بسیاری از مقالات و موضوعات از سیر روبهرشد حزب دمکرات کردستان ایران در کنگرهی سوم حزب و برنامه و اساسنامهی درخور و پر محتوی متناسب با زمان آن بحث شدهاست که طرح آن برگرفته از قلم توانای دکتر قاسملو میباشد. زمانی که دکتر قاسملو دبیرکلی حزب را برعهده میگیرد زمانی است که با کولهباری از معرفت علمی و آکادمیک و تجربهی سیاسی، اجتماعی و انقلابی پای به میدان سیاست در خاورمیانه میگذارد، زمانی که مسئله کرد یکی از آن مشکلاتی بوده که میبایست در دستور کار قرار گرفته و وجود حزبی امروزی و رهبریی توانمند و طراح و صاحب برنامه ضرورت داشته است. برای اینکه بهتر بتوانیم نقش دکتر قاسملو را در زمینهی مدیریت بازخوانی نماییم اشاره به اصول کلی مدیریت نموده و برای هریک از این اصول، نقش دکتر قاسملو را در عرصهی مدیریتی حزب دمکرات کردستان ایران میسنجیم. دکتر قاسملو در بحث مدیریت میگوید: "شیوهی مدیریت به طور کلی در حزب ما براساس ارتباطی زنده گذاشته شدهاست، راهنمایی و سپس اقناع. مسئول حزبی بایستی رهنمودها و تصمیمات را در بخشنامهها اعلام نماید، بایستی رابطهای فعال و زنده با افراد خویش داشتهباشد، تفسیر نماید و خستگی ناپذیر باشد تا آن وقت که طرف مقابلش را به قناعت برساند." با اینکه مدیریت اشکال مختلفی دارد، هر شکل آن نسبت به وضعیت خاص موجودش برنامهریزی خود را میطلبد، برای مثال مدیریت در کاری نظامی با مدیریت اداری متفاوت است اما مشارکت در مدیریت را در مواردی که دکتر قاسملو بالشخصه در بحث مدیریت از آن سخن گفته است مورد بحث قرار میدهیم.سبک مدیریت دکتر قاسملو، تلفیقی از مدیریت اداری و نظامی به صورت توامان بود که در نوع خودش خلاقیتی نوین بود و از اندیشه دکتر نشات میگرفت. از سوی بخش اعظم کادرها و پیشمرگان حزب، امورات اداری همچون رادیو، انتشارات و امور مالی و روابط خارج از حزب را بردوش داشتند، این وضعیت در حالی بود که هر دو بخش اداری و سیاسی ـ نظامی حزب به طور همیشگی و به علت حملات رژیم علیه مناطق کردستان در حال جابجایی بودند، بدین جهت ضرورت داشت که نخستین مرحله مدیریت به درستی اجرا گردد که عبارت بود از طرح کار مدیریتی جهت هماهنگی میان آن بخشها و چگونگی مشخص کردن وظایف آنان، بخصوص هماهنگ نمودن شاخهی نظامی حزب با شاخهی تشکیلاتی و سیاسی در وضعیت آشفتهی مبارزهی مسلحانهی آن وقت، پیاده کردن طرحی منظم و اصولی جهت هماهنگی این دو بخش حزب و پیادهنمودن برنامهی فعالیت هر یک از آنها و هماهنگی نطامندشان با یکدیگر دکتر قاسملو براین اعتقاد بود که انسان باید وقتشناس باشد و وقتشناسی بخشی از شخصیت انسان است و پیادهنمودن طرح و برنامه بیشتر در صحنهی عملکرد روزانه است که نتیجهی خویش را به منصهی ظهور میرساند. ایشان برای پیادهنمودن هر برنامهای، زمان و مکان و امکانات و احتیاجاتش را مدنظر قرار میداد. اصلیترین نکته نزد دکتر قاسملو، اصل شفافیت در کار بود، طرحها روشن و مشخص بود و در برنامههای کاری وظایف فرد و جمع به وضوح مشخص بود. موردی دیگر در مدیریت شهید دکتر قاسملو، کنترل و نظارت بود برای اینکه بداند مسئولیتی را که به همراهانش سپرده است، چگونه اجرا شدهاست یا اینکه در چه مرحلهای از پیشرفت قرار دارد.دکتر قاسملو مدیری دمکرات بود دمکراسی درون تشکیلاتی نزد دکتر قاسملو بسیار قابل توجه بود، ایشان تا بدان حد دمکرات بود و به دمکراسی حزبی بها میداد که گاهاً باعث بـینظمی میشد، اگر کسی از وی انتقادی مینمود که دمکراسی بیش از حد اعمال شدهاست میگفت که دمکراسی بها دارد باید هزینهی دمکراسی را پرداخت وگرنه دمکرات نیستیم. میتوان اشاره به کنگرهی هشتم حزب نمود، آن گروهی که در کنگرهی هشتم برای نخستین بار حزب را ترک کردند از زمرهی کسانی بودندکه در برهم زدن نظم و دیسپلین و نافرمانی به حقیقت دست بالایی داشتند. در بحبوحهی کنگره و پس از آن نیز از دمکرات نبودن دکتر قاسملو سخن میگفتند. میگفتند تکرو است و حزب را در انحصار خویش دارد، پس از کنگره نیز، کنگرهی هشتم را غیردمکراتیک میدانستند زیرا به زعم آنان لیست فیکس شیوهای دمکراتیک برای انتخابات نبود و از سوی دکتر قاسملو بر کنگره تحمیل شده بود، اما بلعکس این ادعاها، آن گنگره رای اکثریت اعضای کنگره را به همراه داشت، بدین خاطر مشروعیتش جای هیچگونه شک و شبههای نیست. در اینجا اهمیت مدیریت دکتر قاسملو مبنی برتحمل افراد غیر دمکراتیک و اصرار ورزیدن بر ارزشهای دمکراتیک واضح و مشخص است، حتی زمانی که منافع حزب در معرض خطر قرار داشته است با مدیریتی عقلانیت محور و دمکراتیک مشکلات را برطرف مینماید. یکی دیگر از موارد قوت دکتر قاسملو به عنوان مدیری کارآمد و رهبری توانمند در حزب دمکرات کردستان ایران، تلاش در جهت پرورش و مهارت بخشی به همکارانش بود، ایشان عرصهی عمل را برای همکارانش فراخ میگذاشت. نسبت به توانایی مسئولیت هر شخص به او صلاحیت مدیریت توام با اختیار میداد تا بتواند ضمن انجام توانایی خلاقیت و ابتکار عمل نیز داشته باشد. تاثیرات این طرز عمل بیشتر پس از شهادت دکتر قاسملو آشکار گشت، زمانی که دکتر شرفکندی در آن اوضاع و احوال توانست وظایف آن رهبر شهید را به نحو احسن انجام دهد و ادامه دهندهی آن باشد، به طوری که تداوم و پویایی حزب ما تا به امروز مدیون آن شیوهی مدیریت است، مدیریتی که حزب دمکرات کردستان ایران بر مبنای آن شکل گرفته است، مدیریت جمعی و اصولی و دمکراتیک است که احتیاج مبرمی به هماهنگی تمامی سطوح مدیریتی آن دارد. تفکیک مدیریت حزبی انقلابی از مابقی شیوههای مدیریت در شرایط مبارزهی خونین مسلحانه نشات گرفته از اندیشههای والای این رهبر بزرگ است که در بحثی از مدیریت به ظرافت و روشنی بدان اشاره مینماید. ایشان تلفیقی از مدیریت اداری و نظامی را اساس سبکی از مدیریت حزبی در شرایط خاص مبازرهی مسلحانه قرارداد و سعی کرد شاخههای سیاسی و نظامی در شهرها و روستاهای کردستان را با هم پیوند دهد تا بتواند بر تغییر و تحولات پیرامونی تاثیرگذار باشد و روند روبهرشد حزب را هموارتر و متداوم نماید. یکی دیگر از خصوصیات مدیریتی این رهبر فرزانه، تصمیمگیری در شرایط دشوار و حساس بود. بهترین سند جهت اثبات این امر، خاتمهی جنگ میان ایران و عراق است. زمانی که تمامی کردستان نگران آن بودند که در این هنگامهای که جنگ ایران و عراق خاتمه یافتهاست روند مبارزه و آینده جنبش ملت کرد و حزب دمکرات کردستان ایران که در آن عصر به عنوان یگانه چابک سوار میدان مبارزه در عرصه مانده بود، به چه سمتی سیر خواهد کرد و رهبری چگونه مکانیسمی جهت گذار از این مرحله برمیگزیند. در پلونومی که در ارتباط با خاتمهیافتن جنگ ایران و عراق تشکیل گردید ضمن بحث نمودن از بدترین حالت نسبت به حزب ما و آخرین تصمیمات مربوط به آیندهی حزب و ملت کرد، راهکارهای مناسب و جوانب مختلف مسئله را تحلیل نمود و فرمود: " جنگ ما همراه با جنگ ایران و عراق آغاز نشدهاست و با خاتمهی جنگ آنان نیز مبازرهی ما پایان نمیپذیرد. جنگ ما، جنگی مشروع است، مبازره برای آزادی ملتی استثمار شده میباشد، در حالی که جنگ آنان، جنگی غیرمشروع است. جنگ نامشروع هیچ حاصلی برای ملت به دنبال نخواهد داشت. ما باید با پشتیبانی مردم کردستان خودمان را برای سختترین شرایط آمادهسازیم. حتی شخص خودم اولین کسی خواهم بود که به همراه پیشمرگان به میدان مبارزه خواهم رفت، وظیفهی ما ادامهدادن به مبازره در کردستان تا دستیابی به اهدافمان است و وظیفهی رهبری است که مکانیسم درخور شرایط خاص را مشخص نماید. ادامه دادن به مبارزه جهت دستیابی به استراتژی اتخاذ شده، در شرایط کنونی مسئولیتی حساس را بر عهدهی اعضای کمیتهی مرکزی میگذارد". دکتر قاسملو مدیری شجاع و بیباک بود، هیچوقت در برابر دشمن سرفرود نمیآورد، از زمانی که مبازره علیه رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی را آغاز کرده بود، با شهامتی بـیبدیل پای به میدان مبارزهی سیاسی نهاد و در دشوارترین شرایط نیز لحظهای از مبارزه دست نکشید. انسانی سیاستمدار، آگاه، دانا و اندیشمندی به معنای کلمه بود، در کنار آن نیز معتقد به مبارزهی مسلحانه برای احقاق حقوق ملت کرد در هر یک از بخشهای کردستان، بخصوص در کردستان ایران بود، زیرا بر این اعتقاد بود که رژیمهای دیکتاتوری حاکم بر کردستان با نقض حقوق و آزادیهای ملت کرد، این شیوهی مبارزه را بر ملت ما تحمیل کردهاند.رسیدگی به امورات کادرها و پیشمرگها و اطلاع از چگونگی شرایط زندگی ایشان نکتهی مهمی در مدیریت بود که در نزد دکتر شهید اهمیت خاص خود را داشت. ایشان به صورت مستمر چگونگی احوال ظاهری و درونی پیشمرگان را مورد توجه و دقت نظر قرار میداد و در جلسات انتقاد و پیشنهاد پیشمرگان شرکت میکرد، ایشان براین اعتقاد بود که رسیدگی و توجه به امورات کادرها و پیشمرگان یکی از وظایف مدیران حزبی است. میفرمودند لازم است این اطمینان خاطر را به خانوادههای کادر و پیشمرگ بدهیم تا با خیال آسوده در مبارزهاشان مستدام و ثابتقدم باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر