شنبه

مصاحبه‌ی آقای مصطفی هجری، دبیرکل حزب با تلویزیون "Tishk

مصاحبه‌ی آقای مصطفی هجری، دبیرکل حزب با تلویزیون "Tishk" در مورد


نتایج کنگره‌ی چهاردهم حزب

2008-10-06

16-07-1387



بینندگان گرامی درود بر شما. همچنانکه مطلع هستید چهاردهمین کنگره‌ی حزب دمکرات کردستان ایران با موفقیت پایان یافت و حزب دمکرات با شعار "شکوفایی و مردمی‌ترنمودن مبارزه" گام در مرحله‌ی نوینی از مبارزات رهایی‌طلبانه‌ی خود گذاشت. به منظور تحلیل و بررسی بیشتر به خدمت آقای مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران رسیدیم.
س: آقای هجری از اینکه دعوت ما را برای شرکت در این مصاحبه قبول فرمودید، بسیار سپاسگزارم. ابتدا دوست دارم که موفقیت کنگره‌ی چهاردهم حزب دمکرات و همچنین انتخاب دوباره‌ی جنابعالی به دبیرکلی حزب را تبریک بگویم.آقای مصطفی هجری: بسیار متشکرم من نیز موفقیت کنگره را به شما و همه‌ی اعضا و هواداران و دوستان حزب دمکرات کردستان ایران تبریک می‌گویم.س: اگر اجازه بفرمایید، در آغاز در مورد چگونگی پیشبرد امورات کنگره، چه در خارج از کشور و چه در داخل به بحث بپردازیم؟ج: در واقع، حزب در پلنوم یازدهم خود در اسفندماه سال گذشته، تشکیل کنگره‌ی چهاردهم را تصویب نمود و در این رابطه، مجموعه‌ای هیئت در خارج از کشور و در کردستان برای آماده‌سازی کارها و برنامه‌های کنگره ، برای امور کنفرانسها و همه‌ی مقدمات لازم برای امور انتخابات و سایر امور کنگره تعیین شدند، خوشبختانه همه‌ی هیئت‌های تعیین‌شده، از هیئت تدوین پیشنویس برنامه و اساسنامه‌ی جدید حزب تا گزارش سیاسی کمیته‌ی مرکزی و سایر اموری که به انتخابات کنگره مربوط بودند، با موفقیت وظایف خود را انجام دادند و گزارش کار خود را به‌طور مرتب به دفتر سیاسی ارائه دادند و همه‌ی این گزارشات نیز به موقع در کمیته‌ی مرکزی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و تصویب شدند و بدین ترتیب به برنامه‌ی کار کنگره تبدیل شدند. بسیار دقت شد که امورات در فضایی کاملاً دمکراتیک انجام شوند و کنفرانس‌ها برگزار شوند. مصوبات این زمینه را فراهم نمود تا در همه‌ی مناطقی که اعضای حزب دمکرات کردستان ایران فعال هستند، به کنگره نماینده بفرستند، از اعضای ساکن در کردستان عراق تا اروپا. پس از آماده شدن همه‌ی برنامه‌ها، کنگره با شرکت همه‌ی اعضای منتخب در خارج از کشور و در کردستان و اعضای رهبری حزب مطابق برنامه‌های تعیین‌شده و با صبر و حوصله برگزار شد و خوشبختانه نتایج مثبتی دربرداشت، آنچه اعلام شد و مردم شاهد آن بودند.س: به ارزیابی کلی از کنگره بپردازیم. قبل از تشکیل کنگره‌ی 14، اعضا و هواداران و یا بسیاری از افراد و جریانات، هر یک با دیدگاهی متفاوت از کنگره انتظاراتی داشتند. به نظر شما کنگره تا چه اندازه موفق به پاسخگویی به آن انتظارات شده است؟ج: واضح است که طرفهای مختلفی وجود داشتند، برخی از جریانات خوابهای بسیار مشوش و نامطلوبی را برای کنگره می‌دیدند و متأسفانه آنها همیشه وجود داشته‌اند و احتمالاً در آینده هم باشند، که البته کنگره و کارهای کنگره اهداف این گروه را متحقق نساخت. اما به نظر من کنگره انتظاراتی را که دلسوزان حزب و دلسوزان جنبش کرد در کردستان ایران داشتند، برآورده ساخته است و معتقدم از همه‌ی امکانات موجود بهره گرفته شد تا کنگره بتواند اهداف خود را برآورده سازد و بتواند به برنامه‌هایی که پیش‌بینی می‌کرد به جنبش کرد در کردستان ایران مساعدت می‌کنند، دسترسی یابد.س: شما در جریان مبارزه در حزب دمکرات کردستان ایران دارای سابقه‌ای بس طولانی هستید و شخصاً در بسیاری از کنگره‌های حزب شرکت نموده‌اید. شما نقاط ممیزه‌ی کنگره‌ی چهاردهم حزب با کنگره‌ی سیزدهم را چگونه برمی‌شمرید؟ج: در واقع در همه‌ی کنگره‌های حزب دمکرات، حداقل در کنگره‌هایی که من در آنها شرکت داشته‌ام، از کنگره‌ی چهار تا کنگره‌ی چهاردهم، همگی در مقطع زمانی مشخصی به عنوان گامی در جهت پیشبرد مبارزات کرد و جنبش حزب دمکرات کردستان ایران محسوب می‌شوند. زیرا زمان برگزاری و شرایط سیاسی وقت هر یک از آنها با همدیگر فرق داشته است. احتمالاً در اینجا امکان نداشته باشد که در این مورد یک ارزیابی دقیق و موشکافانه ارائه بدهیم، اما اگر بخواهم به نقاط ممیزه‌ی کنگره‌ی چهاردهم در مقایسه با حداقل دو سه کنگره‌ی قبل از آن، اشاره کنم، با نهایت احترامی که برای کنگره‌های گذشته دارم، به نظر من تفاوت بارزی داشت، و آن این بود که در این کنگره احساس کردم نوعی از فرهنگ‌سازی و فرهنگ دمکراتیک در حزب دمکرات دارد نهادینه می‌شود و ریشه می‌دواند. بدین معنی که اگر در کنگره‌های گذشته، به‌خصوص در کنگره‌ی سیزدهم، بحثها در چهارچوب تحمیل نظر و ایده‌ی یک فرد و یا یک گروه بر دیگری و نوعی از تخریب همدیگر مطرح می‌شدند، در کنگره‌ی چهاردهم خوشبختانه این روند کاملاً دگرگون شده بود. به عبارت دیگر با وجود اینکه در رابطه با برنامه‌ها و کارهای کنگره، بحثها و گفتگوهای بسیاری شد، اما در برخورد عقاید و نظرات، هر کسی که احساس می‌کرد که نظر طرف دیگر درست‌تر است، آن را قبول می‌کرد، نه اینکه بر نظر خود اصرار بورزد، به همین جهت گفتگوها بر سر مباحث کنگره، در مدت کمتری به نتیجه رسید. در چهارچوب نتایج کنگره، می‌توانم به این موضوع اشاره کنم که اگر در سایر کنگره‌ها و به‌ویژه در کنگره‌ی 13، کسانی که به هر دلیلی از رأی اعتماد اعضای کنگره برخوردار نشدند، به نوعی از رقابت و مخالفت با کنگره و نتایج آن و حتی با حزب دمکرات و رهبری منتخب کنگره‌ی 13 روی آوردند، اما در این کنگره دقیقاً متفاوت بود، زیرا مشاهده نمودیم کسانی که در کنگره‌ی اخیر نامزد شده بودند و رأی نیاوردند، همچون کسانی که رأی آورده بودند، خرسند و شاد بودند و در جشن پایانی کنگره‌ شرکت نمودند، چون هدف آنها موفقیت کنگره بود و موفقیت کنگره را موفقیت خودشان می‌دانستند. در پایان، هم آنهایی که رأی اعتماد گرفتند و عضو رهبری حزب شدند و هم آنهایی که رأی نیاوردند، همگی با هم خوشحال و امیدوار بودند، زیرا همه‌ی آنها در موفقیت کنگره، خود را سهیم می‌دیدند. نه اینکه آنکه رأی نیاورده خود را بازنده و آنکه رأی آورده، خود را پیروز بداند. این احساس پاک در همه‌ی مراحل کنگره و پس از کنگره نیز خوشبختانه کاملاً مشهود بود، لذا من در واقع این را به مثابه‌ی یک پیشرفت جدید و تحولی نوین در فرهنگ سیاسی هم حزب دمکرات و هم جنبش کرد می‌نگرم.س: بنابر این می‌توان گفت همه با روحیه‌ی انقلابی به شایسته‌سالاری اندیشیده‌اند. طبیعتاً کنگره ضعف‌هایی هم داشته است، که شما متوجه آنها بوده‌اید، خواهشمندیم به آنها بپردازید؟ج: درست است، هیچ کاری بدون ضعف نخواهد بود. نکات ضعفی که در کنگره توجه من را جلب نمودند، قبل از هر چیز این بود که مجموعه‌ی زیادی از اعضای مبارز و فعال حزب که در داخل کردستان ایران فعالیت دارند و در وضعیتی بسیار سخت و پلیسی وظایف خود را به انجام می‌رسانند و در واقع مایه‌ی مباهات و افتخار حزب دمکرات کردستان ایران هستند، نتوانستند در کنگره شرکت نمایند، دلیل آن نیز واضح است، موضوع امنیتی و حفظ جان آن عزیزان مطرح است که اگر جمهوری اسلامی بفهمد که آنها در کنگره حزب شرکت داشته‌اند، روشن است که چه مجازاتی در انتظار آنها خواهد بود. بنابراین علیرغم اینکه این مورد را به عنوان ضعف مدنظر داشتیم و بسیار هم دوست داشتیم که آن عزیزان همچون سایرین در کنگره نماینده داشته باشند و حق آنها هم بود، اما آنها محروم بودند و جای آنها در کنگره خالی بود. من در این شکی ندارم که اگر آنها در کنگره شرکت می‌نمودند، می‌توانستند کنگره را غنای بیشتری بخشند و اندیشه‌های جدیدتر و تازه‌تری را به کنگره بیاورند و اعضای کنگره از حضور آنها بهره ببرند. این یکی از موارد ضعف بود. احتمالاً به دلیل اینکه ما همیشه آماج تهدیدات جمهوری اسلامی هستیم و بارها اتفاق افتاده که کنگره‌هایمان در فضای مخاطره‌آمیز و پراضطراب برگزار شده و حتی اتفاق افتاده که کنگره‌هایمان از سوی جمهوری اسلامی به توپ بسته شده‌اند و طرحهای تخریبی بسیاری برای کنگره‌هایمان تدوین شده است، اما در این کنگره، پیشمرگهای حزب به این نتیجه رسیدند که کنگره به‌طور علنی برگزار شود و در عین‌حال پیشمرگها از لحاظ امنیتی و مقابله با هر حادثه‌ای که احتمال دارد از سوی جمهوری اسلامی برگزار شود، از آمادگی کامل برخوردار باشند، منتها با وجود همه‌ی این تدابیر نیز تشکیل یک کنگره در سایه‌ی نگرانی از جمهوری اسلامی و دشمنان حزب، باز هم نمی‌تواند عاری از ضعف باشد. اما از نقاط ضعف مذکور که بگذریم که متأسفانه راه‌حل برون رفت از همه‌ی آنها از قدرت حزب خارج است، کنگره‌ی، کنگره‌ای موفق به شمار می‌رود.س: گفته می‌شود که کنگره‌ی چهاردهم، کنگره‌ی موفقی بوده است. شما چنانچه در تشریح موفقیت کنگره نکته‌ی دیگری را مد نظر دارید که بحث نشده است، بفرمایید؟ج: همچنانکه مطلعید کنگره سه وظیفه‌ی عمده بر عهده دارد، اول، اصلاح برنامه و اساسنامه حزب، اگر کمیته‌ی مرکزی و یا کنگره لازم بداند، دوم: تصویب گزارش سیاسی کنگره، که طرح آن از سوی کمیته‌ی مرکزی آماده می‌شود، در گزارش از عملکرد سیاسی حزب طی چهار سال گذشته بحث می‌شود و سیاست کلی حزب برای چهار سال آتی تا کنگره 15 را تدوین می‌کند، سومین کار کنگره، انتخاب اعضای جدید رهبری حزب است. هر سه وظیفه، خوشبختانه یکی پس از دیگری و بر اساس برنامه‌های از پیش طراحی شده، به انجام رسیدند و نتیجه‌ی آن را حتی در انتخابات اعضای رهبری می‌توان دید که همه خود را پیروز می‌دانستند. بنابراین تعریف من از موفقیت کنگره بر این مبناست. منتها در اینجا می‌خواهم به موضوع دیگری اشاره کنم، آن هم اینکه تنها تصویب دستورات در کنگره کافی نیست، درست است که امور کنگره از آماده‌سازی تا پایان آن به انجام رسید و ما آن را موفقیت‌آمیز می‌دانیم، اما موفقیت نهایی در این است که کمیته‌ی مرکزی بتواند برنامه‌های تعیین‌شده‌ی کنگره و توصیه‌هایی که کنگره به کمیته‌ی مرکزی منتخب خود ارائه داده است را حداقل اگر نه همه‌ی آنها، بخش عمده‌ی آنها را به اجرا بگذارد و در شرایطی کنگره‌ی آتی را برگزار کند که بتواند در برابر مردمی که آنها را انتخاب کرده‌اند، پاسخگو باشند و همه‌ی امکانات خود را در راستای اجرای توصیه‌های کنگره به خدمت گرفته باشند. طبیعتاً این وضعیت از سویی وظیفه‌ای سنگین را بر عهده‌ی اعضای رهبری حزب واگذار می‌کند و از دگر سوی وظایف اعضا و هواداران حزب نیز سنگین‌تر خواهد شد. بدون تردید، وظایفی که کنگره به عهده‌ی رهبری حزب گذاشته است، تنها به وسیله‌ی رهبری حزب به انجام نمی‌رسد، بلکه نیازمند فعالیت و کار مداوم اعضا و هواداران و دوستان حزب دمکرات کردستان ایران است و به نوبه‌ی خود، بنا به تشخیص خویش چنین انتظار دارم که همه در اجرای دستورات همکاری کنند تا با گامی بهتر و مترقی‌تر پا به آستانه‌ی کنگره‌ی پانزدهم بگذاریم.س: این بحث وجود دارد که کنگره‌ی 14، ادامه‌دهنده‌ و یا مکمل روندهایی است که کنگره‌ی سیزدهم آغازگرشان بوده است، در این باره نظر شما چیست؟ج: بلی، این نظر صحیحی است. در واقع کنگره‌ی سیزدهم، با امید و آرزویی آغاز شد. اعضای شرکت‌کننده در کنگره‌ی سیزدهم برنامه و نظرات جدیدی در کنگره مطرح کردند. اما متأسفانه همچنانکه همگان اطلاع دارند پس از اتمام کنگره، به دلایل مختلفی مشکلات درونی در حزب پیدا شد، گروهی که در واقع بخشی از آنها رأی اعتماد کنگره را کسب نکرده بودند، مشکلاتی را ایجاد کردند که متأسفانه به جداشدن آن گروه از کادرها و پیشمرگان حزب منجر شد و همین امر باعث شد که بخش قابل ملاحظه‌ای از انرژی و پتانسیل حزب صرف آن رقابت داخلی شود، هم قبل از جداشدن آن گروه و هم بعد از آن. در واقع رهبری حزب نتوانست در حد لازم و در حد انتظارات اعضای کنگره‌ی 13، گام بردارد و در حزب اصلاحات کند. بنابراین اگر عنوان مکمل کنگره‌ی 13 را به کنگره‌ی 14 اطلاق کنیم، به نظرم درست است و اهداف و برنامه‌هایی که کنگره‌ی 13 تصویب نمود، اما رهبری موفق به اجرای آنها نشد، به دلایلی که عرض کردم، در کنگره‌ی 14 دوباره تصویب شده‌اند و باید اجرا شوند، زیرا زمینه فراهم‌تر است و می‌توان آنها را اجرا نمود. از این لحاظ کنگره‌ی 14، مکمل کنگره‌ی 13 بود. علاوه بر این، به این علت که کنگره 4 سال بعد از کنگره‌ی 13 و در شرایط متفاوت سیاسی و منطقه‌ای برگزار شد، برخی مصوبات و توصیه‌های جدید را نیز به رهبری کنگره‌ی چهاردهم ارائه داده است.س: پس از کنگره‌ی 13 و انشعابی که در حزب دمکرات کردستان ایران صورت پذیرفت، به کنگره‌ی چهاردهم وارد شدیم. در کنگره‌ی چهارده موضوع انشعاب اخیر در حد لازم مطرح نشد، آیا موضوع انشعاب کم‌اهمیت بود یا اینکه کنگره بیشتر بر تدوین یک برنامه‌ی سیاسی جهت تقویت مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران در آینده متمرکز شد؟ج: سؤال مناسبی است. احتمالاً این پرسش اغلب اعضا و هواداران حزب هم باشد. در رابطه با این سؤال می‌توانم عرض کنم که اولاً قبل از کنگره، دلایل انشعاب در صفوف کادرها و پیشمرگان حزب و پیامدهایش، به شیوه‌های گوناگون تشریح شده بود. علاوه ‌بر این، جداشدن و انشعاب، موضوعی بود که به گذشته مربوط بود، در حالی که کنگره بیشتر قصد داشت به آینده بپردازد و برای آینده برنامه تدوین کند. از سوی دیگر، کنگره به‌طور کلی همچنانکه در گزارش آمده بود، نسبت به کارها و برنامه‌های رهبری منتخب کنگره‌ی 13 ابراز رضایت کرد و سیاستهای اجرا شده توسط رهبری را تأیید کرد که یکی از آن سیاستها هم، موضعگیری حزب نسبت به انشعاب بود، چه قبل از آن و چه بعد از آن. نمایندگان کنگره از این امر کاملاً مطلع بودند که رهبری حزب قبل از وقوع انشعاب همه‌ی سعی خود را به کار گرفت تا آن مجموعه از رفقایی که از حزب دمکرات کردستان ایران انشعاب کردند، در حزب بمانند و به مبارزه با همدیگر ادامه بدهند و حتی در کنگره‌ی چهاردهم نیز حضور داشته باشند و به مصوبات کنگره‌ی چهاردهم پایبند باشند، اما متأسفانه به نتیجه نرسید و منجر به انشعاب شد. پس از انشعاب نیز، رهبری همه‌ی سعی خود را کرد که با آن واقعیت تلخ به نحوی مقابله کند که بر ضررهایش افزوده نشود، در راستای حفظ آرامش بدنه‌ی حزب که نسبت به آن واقعه بسیار متأثر شده بودند، تلاش نمود و سعی کرد اعضا و هواداران حزب را که این واقعه همچون شوکی بر آنها وارد آمده بود، متقاعد به حفظ آرامش کند و لذا موفق شد بر آن فضا غلبه یابد و امورات حزب را به روند طبیعی خود بازگرداند و این اعتماد را به مردم ببخشد که اگر گروهی از رفقای حزبی از حزب دمکرات انشعاب کرده‌اند، اما اکثریتی که از بدنه و رهبری حزب باقی مانده‌اند از این توانایی برخوردارند که پرچم حزب دمکرات را همچنان در اهتزاز نگه دارند و البته این را اثبات نمودند و حزب را به کنگره‌ی چهاردهم رساندند. این اعتماد به رهبری از سوی کنگره نیز ابراز شد و کنگره در همین راستا به کمیته‌ی مرکزی اجازه داده است که بنا به شرایط و هر زمانی که آن را مصلحت دانست و به نفع حزب تشخیص داد، در جهت عادی‌سازی روابط طرفین اقدام کند.س: بسیاری اوقات از اصلاحات و نوسازی سخن گفته می‌شود. به نظر شما مبانی اصلاحاتی که در کنگره‌ی چهاردهم آغاز شده و ادامه خواهند داشت، چیست؟ج: از اصلاحات گفتید. در آغاز باید گفت که اصولاً هر جامعه‌ای و حتی هر انسان مترقی و دمکرات نمی‌تواند از اصلاح روزانه‌ی خود به دور باشد، یعنی اصلاحات پروسه‌ایست که می‌بایست همیشه در حزب وجود داشته باشد، به‌ویژه در حزب دمکرات که از دمکراسی می‌گوید و این چیزی نیست که در یک کنگره آغاز شود. منتها کنگره می‌تواند موضوع را برجسته‌تر نماید تا رهبری حزب را به برداشتن گامهای بیشتر رو به جلو ترغیب نماید، تا بدنه‌ی حزب را از این امر آگاه سازد که اگر در این فرآیند سریعتر گام ننهند، از قافله عقب خواهد ماند. بر اساس این دیدگاه، در حزب دمکرات همیشه موضوع اصلاحات مطرح بوده و در کنگره‌ی چهاردهم نیز بدون‌شک به قوت خود مطرح بوده است. اصلاحاتی که من در کنگره شاهد آن بودم و آن را احساس کردم و در واقع در چهارچوب انتظارات اعضای شرکت‌کننده در کنگره قرار داشت، همان فرهنگ‌سازی بود که ما ملزم به انجام آن هستیم. ما در حد فاصل کنگره‌ی سیزدهم تا چهاردهم، به یاری اعضا و بدنه‌ی حزب موفق شدیم این امر را نهادینه سازیم، اینکه هر شخصی منفعت و مصلحت خود را در چهارچوب منفعت و مصلحت حزب ببیند. این نوعی اصلاحات است که به نظر من مستلزم کار بیشتر و نهادینه‌ساختن در حزب دمکرات است و در آینده نیز آن را ادامه خواهیم داد. علاوه بر این، ترکیب سازماندهی حزب از رهبری گرفته تا ارگان‌های پایین‌تر، به نحوی است که احتمالاً در یک برهه پاسخگو بوده است، اما در کنگره پیشنهاد ایجاد تحول در آن شده است. به نحوی که پاسخگوی شرایط سیاسی و بین‌المللی و منطقه‌ای حزب دمکرات باشد. کمیته‌ی مرکزی هم‌اکنون طرحی را در اختیار دارد که بتواند طبق آن ارگانهای حزب را بیشتر با همدیگر هماهنگ کرده و امور حزب را به انجام برساند، این از جمله‌ی تحولاتی است که پاسخگوی خواستهای کنگره می‌باشد. علاوه ‌بر این، موضوع شرکت قشر وسیعتری از بدنه‌ی حزب در امور تصمیمگیری و امور اداره و مدیریت است که باید اجرا شود و این یکی از کارهایی است که شخصیتهای حزبی را آماده و پرورش می‌دهد تا گام به‌ گام به جلو بروند و قادر به رسیدن به سطح تصمیمگیری باشند. این موارد را من به عنوان نوعی اصلاحات قلمداد می‌کنم که پس از کنگره سیزدهم آغاز شد، نیمه‌کاره باقی ماند و در کنگره‌ی اخیر به عنوان اساس کار منظور شد. روشن است که موارد بسیار دیگری هم هستند که من نمی‌خواهم وقت را بگیریم و علاقمند هستم که مردم در جریان کار پس از کنگره شاهد اصلاحات باشند، نه اینکه به مثابه‌ی شعاری به کار رود.س: نسبتی از زنان و جوانان در رهبری کنگره‌ی چهاردهم جای گرفتند. به نظر شما این نسبت برای حزبی که 63 سال مبارزه در پشت سر دارد، پاسخگوست؟ج: در واقع آنچه شما بدان اشاره نمودید، از دو بخش تشکیل شده است. این برنامه و خواست بدنه‌ی حزب بود، در جریان کنگره‌ی سیزدهم علیرغم همه‌ی مشکلاتی که داشتیم، موفق شدیم به بخشی از جوانان لایق در صفوف حزب مسئولیت و مدیریت بدهیم، توانستیم در حدفاصل میان کنگره‌های 13 تا 14 به آنها میدان بدهیم، آنها را راهنمایی و یاری کنیم تا پرورش یابند. این مجموعه از جوانان در کنگره‌ی 14، خوشبختانه همه رأی آوردند و به سطح رهبری حزب و مرکز تصمیمگیری حزب رسیدند که مایه‌ی خوشحالی است. علاوه ‌بر این مجموعه‌ی دیگری از جوانان در کار و مدیریت حزب جای آنها را پر کرده‌اند، آنها نیز همچون رفقای دیگرشان در روند کارکردن پرورش یافته و پیشرفت می‌کنند و تردید ندارم که در کنگره‌ی آینده بخشی از آنها نیز به رهبری حزب راه خواهند یافت. کنگره به کنگره در رهبری حزب خون تازه‌ای تزریق می‌شود، انرژی تازه وارد می‌شود، در واقع به مثابه‌ی یک حزب پویا و حزبی که مدام خود را بازسازی می‌کند، عمل می‌کند. ما در رهبری حزب موظف هستیم که زمینه را برای این تحولات فراهم آوریم. همچنین کار دیگری که برای جوانان در برنامه قرار دارد اینست که در ارگانهای حزبی، در کار مدیریت و امور اجرایی به جوانان مسئولیت بیشتری واگذار شود، این فرهنگ نباید رواج داشته باشد که به جوانان مسئولیت داده نشود، نکند اشتباه کنند، برعکس، به نظر من باید به آنها مسئولیت واگذار شود و از احتمال ارتکاب اشتباه از سوی آنها هراسی نداشته باشیم. زیرا در جریان اشتباه اصلاح می‌شوند. ما باید آنها را کمک کنیم که اصلاح شوند. خوشبختانه جوانانی که در حزب دمکرات حضور و فعالیت دارند، از انرژی و آمادگی بهینه‌ای برای انطباق با وضعیت کنونی و اصلاح‌پذیری و پیشرفت برخوردارند و ما شاهد این پیشرفت روزافزون هستیم. لذا به نظر من نسبتی از جوانان که در رهبری حزب شرکت دارند، مناسب و مطلوب است. اما در رابطه با زنان من شخصاً راضی نیستم و به نظرم لازم بود نسبت شرکت زنان در مرکز تصمیمگیری حزب بیشتر باشد. اما این نیز متأسفانه بخش عمده‌‌اش به محدودیت امکانات ما در این رابطه باز‌می‌گردد. عدم شرکت اعضای داخل کردستان ایران که زنان بسیار فعال، مبارز و حزبی در میان آنها وجود دارند، در کنفرانسهای حزب و اینکه نمی‌توانند انتخاب شوند و به صف رهبری حزب بیایند، از موانع دیگر در این راه به شمار می‌رود. مشکل دیگر این است که بخشی از خواهران ما در خارج از کشور به سر می‌برند، ما پس از وقوع انشعاب تلاش کرده‌ایم که افرادی از شایسته‌ترین آنها را به صف رهبری حزب وارد کنیم که حق خود آنها بوده است. ما نیز در این رابطه گامهایی برداشته‌ایم، برای مثال کنگره تصویب نموده است که مسئول امور کلی اتحادیه‌ی زنان دمکرات در خارج از کشور و مسئول کل اتحادیه‌ی زنان در کردستان به صف رهبری حزب بپیوندند، این خود پیشرفتی محسوب می‌شود، البته در مورد اتحادیه جوانان نیز همین تصمیم اتخاذ شده است. ما باید سعی کنیم در میان زنان خارج از کشور زمینه‌ی بیشتری را فراهم کنیم تا بیشتر فعالیت کنند و اعتماد به نفس آنها بالا برود. احتمالاً در نحوه‌ی کار و فعالیت حزب در این زمینه اشکالاتی وجود دارد، اما بخشی از موانع موجود به خود خواهرانمان برمی‌گردد که در حد لازم در امور سیاسی شرکت نمی‌کنند، ما در خارج از کشور خواهران زیادی داریم که از تحصیلات بالایی برخوردارند، مثلاً در امور اجتماعی و یا پزشکی متخصص هستند، اما در رابطه با امور سیاسی در داخل کردستان که با امور سیاسی در خارج از کشور تفاوت زیادی دارد، کم‌تجربه محسوب می‌شوند. ما پس از کنگره تصمیم داریم که این خواهرانمان را از لحاظ شرکت بیشتر در امور سیاسی مساعدت کنیم تا تجربه کسب کنند و به کردستان برگردند و در اینجا با ما در امور سیاسی شرکت نمایند و راهنمایی شوند تا ما بتوانیم در کنگره‌های آینده تعداد بیشتری از خواهرانمان را به صف رهبری وارد کنیم. با وجود اینکه در این کنگره در مقایسه با کنگره‌های قبلی، سطح شرکت زنان حزب در رهبری حزب قابل ملاحظه‌تر است، اما در پاسخ سؤال شما، من به این نسبت راضی نیستم.س: کنگره‌ی چهاردهم با شعار "شکوفایی و مردمی‌ترنمودن مبارزه" گشایش و پایان یافت. دلیل برگزیدن این شعار چه بود؟ و یا با چه راهکاری می‌خواهید این شعار را به درون جامعه منتقل کنید؟ج: پرسش جالبی است. لذا می‌خواهم بیشتر به پاسخ آن بپردازم، همچنانکه مطلعید حزب دمکرات، حزبی فراگیر و مردمی بوده است، اما با نظر به تحولاتی که امروز در کردستان و منطقه وجود دارد، کمیته‌ی مرکزی منتخب کنگره‌ی 13، به این نتیجه رسید که این سطح از فراگیری و مردمی‌بودن حزب دمکرات، در مقایسه با ارزیابی ما از تحولات کنونی منطقه و کردستان در مقایسه با رشد سطح آگاهی و درک مردم کرد در کردستان ایران کافی نیست و لذا در راستای فراگیر و مردمی‌ترنمودن لازم بود کنگره این شعار را تصویب کند. در صورت تصویب شعار، رهبری و بدنه‌ی حزب مؤظف به پیشبرد آن وظیفه می‌شدند. اما، ما چگونه موفق به فراگیرترنمودن مبارزه خواهیم شد؟ به نظر من می‌بایست از راهکار جدید، ایده‌ی نو و تفکر جدید استفاده کنیم. در این شکی ندارم که اگر بخواهیم با همان فرهنگ قبلی به کار و مبارزات خویش ادامه بدهیم، نخواهیم توانست خواست کنگره را از لحاظ فراگیرترنمودن مبارزه متحقق سازیم. هر چند در کردستان ایران به دلیل تسلط یک نظام استبدادی، زمینه‌ی کار و فعالیت محدود است، اما باید از این فضای محدود هم نهایت بهره‌برداری را کرد، بدین معنا که سعی کنیم مردم را گرد ارگانیزاسیون‌ها جمع کنیم، منظور من از ارگانیزاسیون این نیست که فقط به عنوان یک عضو تشکیلاتی حزب دمکرات به ارگانیزاسیونی بپیوندند، بلکه در هر ارگانیزاسیونی که به جنبش ملت کرد کمک می‌کند، ارگانیزاسیونی که هدفش پیشبرد مبارزات و مخالفت با دیکتاتوری است، ارگانیزاسیونی که در چهارچوب اصول رعایت حقوق بشر و برابری در جامعه فعالیت می‌کند. احتمال دارد طرز تفکر یا روش کار برخی‌ از آنها با حزب دمکرات تفاوت داشته باشد، ما نه‌تنها نباید در مقابل آنها مانع باشیم، بلکه لازم است در راستای تشکیل چنین ارگانیزاسیون‌هایی یاری‌رسان باشیم. زیرا واقعیت اینست که ما نه قادر هستیم و نه لزومی دارد که جامعه‌ی کردستان ایران را که جمعیت آن سر به رقم 10 میلیون هم می‌زند، در یک حزب گردهم آوریم، یعنی فرهنگ تک‌حزبی که به نظر من عصر آن به‌سر آمده است، چرا که مردم دارای افکار و نظرات مختلفی هستند. اما ما باید مجموعه‌ای از افراد میهن‌دوست را که درصدد دفاع از حقوق خویش و ملتشان برآمده‌اند و قصد دارند به گونه‌ای متفاوت از حزب دمکرات در راستای پیشبرد اهدافشان فعالیت نمایند، یاری‌رسان باشیم و در این راستا می‌توانیم به انواع سندیکاهای کارگری، معلمان، زنان، جوانان، هنرمندان، پزشکان، ادیبان و الی آخر کمک کنیم. در اینجا مناسب می‌بینم که به موضوع دیگری اشاره کنم و آن اینکه، ما حتی باید نسبت به کسانی که در مقطعی به هر دلیلی فریب رژيم را خورده‌اند و به خدمت رژیم جمهوری اسلامی ایران درآمده‌اند، اما اکنون به دنبال شناخت از جمهوری اسلامی و ایده‌اش و به دنبال هویت تازه‌ای هستند، آگاه شده‌اند و می‌دانند که جمهوری اسلامی حقوق آنها و حقوق ملی آنها را متحقق نمی‌سازد، تحمل و گذشت نشان دهیم. ما باید زمینه را برای آنها فراهم کنیم، به عبارت دیگر فرهنگ انتقام و طردکردن برای حزب دمکرات کردستان ایران مردود به شمار می‌رود، نباید با آنها چنین رفتاری داشت، بلکه باید نسبت به آنها تلرانس داشته باشیم. نکته‌ی مهم دیگری که مناسب می‌دانم در این چهارچوب بدان اشاره کنم، اینست که ما به مثابه‌ی حزب دمکرات از بدو امر تاکنون، همیشه به افکار و عقاید مذهبی همه‌ی مردم احترام گذاشته‌ایم، در عین حال که ما یک حزب ایدئولوژیک و دینی نیستیم، در همان حال ضد دین هم نیستیم، به نظر من در این رابطه ما تاکنون ضعفی نداشته‌ایم، اکنون باید سیاستهایمان را در این زمینه بازنگری کنیم، حالا که می‌خواهیم مبارزاتمان مردمی‌تر گردد، لازم است که به عقاید دینی در کردستان و عقاید مردمی که ساختار کردستان را تشکیل می‌دهند، بیشتر توجه کنیم. یکی از آنها، دین اسلام است. در حال حاضر در منطقه شاهد نظرات مختلف و تفسیرهای گوناگون از اسلام هستیم، جمهوری اسلامی خود را اسلامی می‌داند، در حالی که هم برای مردم ایران و هم برای مردم منطقه دردسرساز شده است و دین را به ابراز رسیدن به منافع خودش تبدیل کرده است. از سوی دیگر ما رادیکالیسم اسلامی را می‌بینیم که در چهارچوب تفکر القاعده جلوه‌گر است که برای کشتن، تخریب و ویران‌سازی از آن استفاده می‌کند، اما در مقابل آن، تفسیری از اسلام وجود دارد که به رابطه‌ی روحی میان انسان و خداوند معتقد است، اسلامی که می‌خواهد دین در خدمت بشریت باشد و خوشبختانه در کردستان ایران بسیارند نمونه‌ی اینگونه مردم دیندار و به‌ویژه علمای دینی که دارای چنین نظر و عقیده‌ای هستند، علمایی که با عقاید جمهوری اسلامی ایران به اسم اسلام و اسلام القاعده مبارزه می‌کنند و آن را برای مردم توضیح می‌دهند. این گروه از علمای دینی علیرغم اینکه آماج قلع‌وقمع جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند، امور عبادت و حتی تدریس از آنها ممنوع می‌شود و از لحاظ زندگی مادی در شرایط سختی به‌سر می‌برند، اما تسلیم جمهوری اسلامی ایران نشده‌اند. من بر این باورم که یکی از راههای فراگیر و مردمی‌ترنمودن مبارزه اینست که با این قشر از اساتید دینی، اشتراک مبارزاتی داشته باشیم، از آنها حمایت کنیم، آنها را یاری رسانیم و همچنین از لحاظ افکار و عقاید دینی، ضمن آنکه به دین اسلام احترام می‌گذاریم، لازم است حزب دمکرات کردستان ایران در مناسبت‌های اسلامی برای مردم مسلمان کرد پیام داشته باشد. روشن است که منظور من در اینجا، فقط مسلمانان نیست، بلکه ادیان دیگری هم در کردستان وجود دارند، مثل اهل حق‌ها یا یارسان‌ها، مجموعه‌ای از مسیحیان و به‌طور کلی همه‌ی گروه‌های دینی باید تحت حمایت باشند تا بتوانند مبارزاتشان را به جلو برده و حزب دمکرات به یاری‌رسان کلیه‌ی اقشار و طبقاتی مبدل گردد که بخواهند در راستای دمکراسی، حقوق بشر، حقوق ملی و نیز دین در چهارچوب رابطه‌ی میان خداوند و انسان، فعالیت داشته و مردم را هدایت کنند. ما لازم است در این چهارچوب مبارزاتمان را توسعه دهیم و به نظر من در این رابطه بدون‌شک علمای دینی و مردم مسلمان می‌توانند با حزب دمکرات کردستان ایران به بهترین نحو ممکن همراه باشند و به موازات همدیگر برنامه‌هایشان را پیاده کنند.س: اگر با توجه به بحرانهایی که جمهوری اسلامی در حال حاضر با آنها دست‌به‌گریبان است، این احتمال مطرح شود که جمهوری اسلامی به نحوی از انحا خود را با آنها تطبیق دهد، به نظر شما آیا در این صورت اجماع ملی و بین‌المللی برای به زانودرآوردن رژیم همچنان محفوظ خواهند ماند؟ اگر ایران با بحرانهای موجود خود را تطبیق دهد، چه آلترناتیوی در دستور کار حزب قرار خواهد گرفت؟ج: بنا به گزارشی که به کنگره ارائه گشت، این نتیجه‌گیری شده بود که در جمهوری اسلامی ایران ایجاد تحول به سمت پیشرفت و اصلاح امکان ندارد و لذا تنها راه رفع مشکلاتی که جمهوری اسلامی ایجاد کرده است، نه در چهارچوب اصلاحات، بلکه در چهارچوب سرنگونی جمهوری اسلامی و روی‌کار آمدن یک نظام دمکراتیک بر مبنای خواست مردم، به نتیجه می‌رسد و به همین دلیل هم شعار سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از شعارهای کنگره مورد پسند قرار گرفت. این بدین معنا است که ما بر این عقیده‌ایم که جمهوری اسلامی ایران یارای اصلاحات را ندارد، اما آنچه شما ذکر کردید، ممکن است و به هر حال هیچ امری غیرممکن نیست. اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد خود را با خواستهای جهان هم‌آوا سازد، اولین خواستی که در حال حاضر قبل از هرچیزی مطرح و از همه برجسته‌تر است، موضوع توقف برنامه‌ی اتمی ایران است. ما تا به‌حال شاهد بوده‌ایم که با وجود همه‌ی فشارهایی که به ایران وارد آمده و به رغم آنکه تاکنون از سوی جامعه‌ی بین‌المللی سه قطعنامه‌ی مجازات علیه ایران صادر شده است، در همان حال جمهوری اسلامی بر موضع خود جهت غنی‌سازی اورانیوم همچنان اصرار می‌ورزد. اما باید نسبت به این امر نیز آگاه باشیم که مشکلات جامعه‌ی بین‌المللی یا غرب اعم از آمریکا و اروپا با ایران تنها بر مسئله‌ی غنی‌سازی اورانیوم نیست، بلکه در واقع جمهوری اسلامی ایران وجودش و سیاستش مشکل‌آفرین می‌باشد. برای مثال، مهمترین آنها، علاوه‌بر حقوق بشر که اگر چنین محاسبه کنیم که احتمالاً برای جامعه‌ی بین‌المللی به‌خاطر حفظ منافع و مصالحشان زیاد مهم نیست، مسئله‌ی حمایت از تروریسم است. تروریسمی که جمهوری اسلامی ایران هم‌اکنون به منبع آن تبدیل شده و به‌طور علنی آن را تقویت و حمایت می‌کند. این از یک طرف، از طرف دیگر مسئله‌ی مخالفت با روند صلح میان اسرائیل و فلسطینی‌هاست که موضوع بسیار حائز اهمیتی می‌باشد. جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهد این دو ملت بتوانند در کنار همدیگر و در صلح و آرامش به‌سر ببرند و از زندگی مدرن و امروزین برخوردار باشند، اما جمهوری اسلامی ایران با امکانات و توانایی‌های خود در راستای به نتیجه نرسیدن این روند کار می‌کند. بنابراین موارد اختلاف بین جمهوری اسلامی ایران و جامعه‌ی بین‌المللی بسیار زیاد است و لذا ما این احتمال را خیلی ضعیف می‌دانیم که جمهوری اسلامی ایران قادر باشد خواستهای جامعه‌ی بین‌المللی را قبول کند. اما اگر فرض را بر این بگیریم که جمهوری اسلامی آنها را قبول کند، پس در این صورت جمهوری اسلامی‌ای که حقوق بشر را رعایت کند، آزادی و برابری در ایران را قبول داشته باشد، دست از غنی‌سازی اورانیوم به هدف دستیابی به سلاح اتمی بردارد، کاری به تروریسم نداشته باشد و همه‌ی خواستها را برآورده سازد، در چنین حالتی جمهوری اسلامی به رژیمی جدید تبدیل می‌شود و اگر به نظام جدیدی تبدیل شد، طبیعتاً ما و سایر نیروهای اپوزیسیون هم به دیده‌ی نوینی به آن رژیم می‌نگریم.س: کنگره در طول حیات همه‌ی احزاب و سازمانهای سیاسی، ایستگاهی مهم به حساب می‌آید. با توجه به مباحثی که ذکر کردید، آیا موضوعات کردستان، ایران، خاورمیانه و رابطه‌ی آنها با غرب در کنگره بازتاب داشتند؟ به چه نحوی در کنگره مطرح شدند؟ج: این مباحث بیشتر در گزارش سیاسی به کنگره منعکس گردیده بودند که پس از بحث و بررسی تصویب شدند. در واقع در مورد جمهوری اسلامی به‌طور خلاصه می‌توانم عرض کنم که آنچه در گزارش آمده بود و نهایتاً نظر کنگره است، اینست که جمهوری اسلامی به سمت اصلاحات حرکت نمی‌کند، فشار بر روی مردم ایران روز‌به‌روز افزایش می‌یابد، به‌ویژه بر مردم کرد، اینکه بر مردم کرد بیشتر فشار وارد می‌آید، ناشی از اینست که آگاهی ملی در مردم کرد در کردستان ایران در مقایسه با سایر مناطق ایران خیلی بیشتر رشد یافته است و به همین دلیل، مقاومت رژیم در مقابل آن نیز بیشتر است. احتمالاً بخشی از آن مقاومت به ارگانیزه‌بودن مردم بستگی دارد، چنانچه در سایر بخشهای ایران متأسفانه نیروی اپوزیسیون که قادر به ارگانیزه‌نمودن اپوزیسیون داخلی شود، ضعیف است، در کردستان از بدو امر تاکنون نیروهای اپوزیسیون کردی هر یک بنابه توانایی‌های خود، قادر به ارگانیزه‌نمودن مردم بوده‌اند. بنابراین می‌توانم بگویم که در حال حاضر مردم کرد یکی از آگاه‌ترین و ارگانیزه‌ترین بخشهای ایران یا ملل ایران محسوب می‌شوند و به موازات مطرح نمودن خواستهای خود، به فشارهای موجود گردن نمی‌نهند. به همین دلیل است که شاهدیم زنان کرد و دانشجویان کرد در مبارزه از وزن بالایی برخوردارند و پرچمدار مبارزات دمکراسیخواهی، نه‌تنها در سطح کردستان، بلکه در سایر بخشهای ایران هم هستند. حالا که وضع بر این منوال است، جمهوری اسلامی هیچ راهی ندارد و یا نمی‌خواهد هیچ راه‌حلی را برای پاسخگویی به خواستها و مطالبات مردم بیابد و تنها راه سرکوب را در پیش گرفته است. سرکوب به‌طور روزافزونی تشدید می‌شود و در نتیجه، مقاومت هم افزایش می‌یابد. همین که می‌بینیم اکنون با وجود آن همه سرکوب و قلع‌وقمع بی‌رحمانه‌ای که بر مردم کرد روا داشته می‌شود، زندانیان سیاسی کرد در زندان‌های ایران به بهترین نحو مقاومت می‌کنند، زنان مقاومت می‌کنند، دانشجویان مقاومت می‌کنند و جمهوری اسلامی از این وضعیت به هراس افتاده است، گویای این حقیقت است. بنابراین در کنگره مبحث ایران اینگونه مطرح شده است که ایران در مسیر اصلاحات قرار نمی‌گیرد و تنها راه‌حل وضعیت موجود، ساقط‌نمودن جمهوری اسلامی است و یکی از طرق سرنگونی آن نیز اینست که توده‌ی مردم بیشتر حول مبارزه گرد آیند و مردمی‌ترنمودن مبارزه در همین راستا مدنظر قرار گرفته شده است. این از جمله‌ی مسایل مطرح در رابطه با امور کردستان بود. در مورد مسئله‌ی بین‌المللی، نکته‌ای که می‌خواهم خدمتان عرض کنم اینست که طبق ارزیابی گزارش، در روابط بین‌المللی با جمهوری اسلامی ایران تحول عمیقی صورت پذیرفته است. اگر دقت کنیم، بوش در دور اول روی کار آمدنش، سیاستی را اتخاذ نمود که این حق را به خود می‌داد که هر زمانی منافع و مصالح کشورش را در مخاطره دید، به حمله‌ی پیشگیرانه اقدام کند و در همین چهارچوب شاهد بودیم که علیرغم عدم موافقت جامعه‌ی بین‌المللی، به عراق حمله شد، در جریان این حمله، به غیر از بریتانیا، غرب به‌طور کلی و روسیه و چین مخالف بودند و به همین دلیل بود که سیاست بوش با مشکلات فراوانی مواجه شد، اما در مرحله‌ی دوم انتخاب بوش، این سیاست تقریباً کنار گذاشته می‌شود، بلکه به هماهنگی با غرب و سازمان ملل روی می‌آورد. این سیاست توانست غرب را با او همراه سازد، علیه جمهوری اسلامی ایران، علیه تروریسم در جهان و باعث شد که در دور دوم ریاست جمهوری بوش دو استراتژی بین‌المللی آمریکا و اروپا که در واقع در موارد اساسی با همدیگر همخوانی داشتند، به همدیگر نزدیک گردند. در همین چهارچوب، تحولاتی که در اروپا روی داد، به‌ویژه پس از روی‌کار آمدن حزب دمکرات مسیحی در آلمان و سارکوزی در فرانسه، موجب شد که دو جایگاه حائزاهمیت در اروپا که دو کشور قدرتمند هستند، همراه با بریتانیا، بیش از سایر بخشها با سیاستهای آمریکا هماهنگ شوند، چرا که آمریکا دیگر سیاست قبلی را کنار گذاشته، از خودمحوربینی فراتر رفته و حاضر به همکاری است. در این رابطه شاهد هستیم که سیاست ایجاد محدودیت بیشتر برای ایران، سیاست پیشبرد روند صلح میان اسائیل و فلسطینی‌ها که از سویی اسرائیل با میانجیگری ترکیه در حال مذاکره با سوریه است و از دگر سوی خود مستقیماً با فلسطینی‌ها مذاکره می‌کند، همه‌ی اینها گامهای روبه جلو محسوب می‌شوند، حتی اسرائیل مسئله‌ی عقب‌نشینی از بلندیهای جولان و بازگشت به پشت خط مرزی قبل از سال 67 را مطرح کرده است، کلیه‌ی این موارد پیشرفت به شمار می‌روند، اما فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران در برهم‌زدن روند موجود بسیار فعال است.در رابطه با سیاست حزب دمکرات در قبال مسائل بین‌المللی، حزب دمکرات همچنانکه در گزارش بدان اشاره شده است، از روند مذاکرات حمایت می‌کند، حل مسائل منطقه از طریق دیالوگ و در همین راستا از روند صلح میان اسرائیل و فلسطینی‌ها و هر اقدامی در این راستا حمایت می‌کند و مخالف جدی دخالتهای جمهوری اسلامی ایران در امور منطقه است و برخلاف تبلیغات جمهوری اسلامی که سعی دارد چنین وانمود کند که مردم ایران به‌طور کلی مخالف اسرائیل هستند، حزب دمکرات کردستان ایران بر این اعتقاد است که ملت کرد و حزب دمکرات کردستان ایران هیچگونه دشمنی‌ای با اسرائیل ندارند، بلکه خواستار آنند که اسرائیل با فلسطینی‌ها در صلح و آرامش با همدیگر زندگی کنند که این به سود همه‌ی منطقه می‌باشد. علاوه بر دلایل مذکور، ما از روند موجود حمایت می‌کنیم، زیرا حل این مسئله در منطقه، به نوعی زمینه‌ی مساعد را برای حل مسئله‌ی سایر ملیتهای تحت ستم و از جمله‌ی آنها ملت کرد در منطقه فراهم می‌آورد، زیرا متأسفانه هنوز هم وقتی از مسئله‌ی خاورمیانه بحث می‌شود، از نظر دیدگاه بین‌المللی بیشتر مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل برجسته می‌شود. در همین راستا، در گزارش آمده است که حزب دمکرات کردستان ایران شدیداً با این امر مخالف است که روند صلح در خاورمیانه را فقط به صلح میان فلسطین و اسرائیل محدود کرد، بلکه لازم است مسئله‌ی کرد به عنوان یک واقعیت موجود که، خاک و مردمش تقسیم شده‌اند و در هر بخشی از آن به گونه‌ای مورد احجاف قرار می‌گیرد، از نظر جامعه‌ی بین‌المللی به عنوان بخشی از روند صلح در خاورمیانه نگریسته شود. حزب دمکرات درصدد پیشبرد این روند در جامعه‌ی بین‌المللی می‌باشد.س: در کنگره مباحث تقویت مبارزات عملی ملیتهای ایران، مسئله‌ی کنگره‌ی ملیتهای ایران فدرال و روابط آن کنگره مطرح شدند. اگر امکان دارد در این باره نیز توضیحاتی بفرمائید؟ج: حزب دمکرات در بدو روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران بسیار تلاش نمود که اگر جبهه نیز نباشد، نوعی از ائتلاف و اتحاد را میان نیروهای اپوزیسیون ایرانی ایجاد کند، متأسفانه این روند علیرغم تلاشها و کوششهای بسیار حزب دمکرات، نتیجه‌ی مطلوب را به دنبال نداشت، لذا حزب دمکرات پس از کنگره‌ی 13 به این فکر افتاد که بتواند از ملیتهای ایرانی که آنها نیز در ستمی که بر آنها می‌شود، با کردها همدرد هستند و همدیگر را بهتر درک می‌کنند، یک همپیمانی تشکیل دهد تا برای منافع مشترک مبارزاتشان را متحد سازند. در همین راستا بود که خوشبختانه تلاشها و کوششهای حزب دمکرات به ثمر نشست و کنگره‌ی ملیتهای ایران فدرال تشکیل شد که تاکنون تنها اتحاد میان نیروهای اپوزیسیون دمکرات و مترقی ایران به حساب می‌آید. به نظر ما این کار نتیجه‌ی مثبتی در بر داشته است و می‌تواند توسعه یابد. بر همین اساس، حزب دمکرات در کنگره تصویب نموده است که کنگره‌ی ملیتهای ایران فدرال را نیرومند نماید. در این رابطه مناسب می‌بینم که اشاره کنم که هیئت اجرایی کنگره‌ی ملیتهای ایران فدرال هفته‌ی گذشته نشستی را در خارج از کشور برگزار کرده‌اند که طی آن برنامه‌ای را برای برقراری تماس با سایر نیروهایی که نمایندگی احزاب ملیتهای تحت ستم ایران را می‌کنند، تدوین کرده‌اند تا کنگره را فراگیر نمایند. ما در این مورد بیش از پیش تلاش خواهیم کرد و این امر نیز در راستای شعار مردمی‌ترنمودن مبارزه محسوب می‌شود.س: می‌توانیم به انتظار یک برنامه‌ی مشخص از حزب در راستای همگرایی نیروهای جنبش کرد در کردستان ایران بنشینیم؟ج: روشن است که این امر می‌بایست هم در دستور کار ما و هم در دستور کار همه‌ی نیروهای کرد اپوزیسیون ایران قرار داشته باشد. اما متأسفانه هم‌اکنون شرایط مناسبی برای این کار فراهم نیست، زیرا به دلیل انشعاباتی که طی یکی دو سال گذشته در نیروهای کرد اپوزیسیون ایرانی به وقوع پیوسته است، فضای تا حدودی نامطلوب وجود دارد. مشکلی که هم‌اکنون وجود دارد اینست که نشست و مذاکره میان بخشی از آن نیروها اصولاً دشوار است، هنگامی که نشست و مذاکره دشوار باشد، در این صورت بحث کردن از ایجاد پلاتفرمی مشترک تا حدودی نامناسب می‌نماید. ولی من در اینجا می‌توانم این را بگویم که ما سعی خود را خواهیم نمود تا برای ایجاد فضای مناسب تأثیرگذار باشیم که بتوانیم با هم بنشینیم، مذاکره کنیم و تأثیرات فضای تنش‌آلود موجود را به مرور کاهش دهیم.بدون‌شک ایجاد پلاتفرمی مشترک، جبهه و یا هر ائتلاف دیگری با هر عنوانی، نتیجه‌ی آن مذاکرات خواهد بود. ما در این رابطه تلاش خواهیم کرد و کنگره نیز آن را توصیه کرده است. امیدوارم در این بخش هم گامهای مثبتی برداریم و نتایج مثبتی در برداشته باشد.س: به عنوان سؤال آخر، استقبال احزاب، جریانات و شخصیتهای سیاسی از کنگره‌ی حزب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ج: از مجموعه پیامهای ارسالی به کنگره، از پیامهای احزاب سیاسی اروپایی دوست حزب، از شخصیتهای مشهور، از سازمانهای غیردولتی و همچنین از احزاب و شخصیتهای کردستان، که برای پشتیبانی ارسال شده بودند، می‌توانم عرض کنم تعداد آنها بسیار زیاد است و از کنگره‌های قبلی بیشتر می‌باشند. ما همه‌ی آنها را آماده کرده‌ایم و به زودی آنها را همراه با سایر اسناد کنگره انتشار خواهیم داد و مردم خودشان می‌توانند در این‌باره به قضاوت بپردازند. مجموعه پیامها، برنامه و اساسنامه و گزارش کنگره را به زودی برای مردم انتشار خواهیم داد تا مردم هر چه زودتر از نتایج کنگره اطلاع یابند. در این رابطه اگر مردم نظر و دیدگاه خاصی دارند، می‌توانند به ما ارائه بدهند، زیرا حزب دمکرات ملزم به گوش فرادادن به نظرات مردم است و ما از نظرات و دیدگاههای هر فرد دلسوز در این رابطه استقبال می‌کنیم.س: آقای هجری پرسش دیگری از شما نداریم، از شما متشکریم. اگر در پایان موردی هست که لازم به بحث بوده است و من سؤال نکرده‌ام، شما بفرمائید؟ج: از اینکه این زمان را در اختیار من قرار دادید، بسیار سپاسگزارم. آنچه لازم به ذکر است، اینست که در این مقطع از آغاز دور نوینی از کار و فعالیت حزب دمکرات کردستان ایران، اولاً لازم می‌بینم که یکبار دیگر از سوی خودم و رهبری حزب از همه‌ی اعضا، هواداران و دوستان حزب تشکر کنم. همه‌ی دوستان حزب که در تمام این مقطع و در این شرایط سخت یار و پشتیبان ما بودند و ما تحت حمایت آنها موفق شدیم حزبمان را با سرفرازی به آستانه‌ی کنگره‌ی 14 برسانیم و همچنان با اتکا و حمایت آنها، اطمینان داریم که می‌توانیم حزب را به کنگره‌ی 15 برسانیم. از سوی دیگر می‌خواهم مردم همچنان دلسوزانه با ما باشند، ما را راهنمایی کنند و ما را مدد رسانند، چرا که واقعاً پیشبرد مبارزاتی سخت با حکومتی مستبد همچون جمهوری اسلامی ایران مستلزم کار و فعالیت همه‌جانبه و همبستگی همه‌جانبه است و ما در این رابطه دست دوستی را به سوی هر کرد میهن‌دوست، دلسوز و آزادیخواه دراز می‌کنیم و امیدواریم همه با هم در افتخار سرنگون‌ساختن جمهوری اسلامی ایران و روی کار آوردن یک حکومت دلخواه ملتمان که بر اساس دمکراسی، آزادی و احترام گذاشتن به حقوق ملی تأسیس شده باشد، تأثیرگذار و شریک باشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر